به گزارش گروه سبک زندگی خبرگزاری دانا (داناخبر)، حسن روحانی، رییسجمهور بعد از گذر حدود 60 روز از آغاز دولتش معاون امور زنان خود را منصوب کرد. در این مدت انتقادهای زیادی روانه او و دولتش شده بود که چرا برای انتصاب معاون امور زنان تعلل میکند. (به عنوان مثال)
در این مدت از گزینههای مختلفی هم برای هدایت ساختمان خیابان نوفل شاتو سخن گفته شد. از زهرا داداندیش، رییس کمیته بانوان ستاد تبلیغاتیاش که به خاطر وزارت همسر (فناوری ارتباطات و اطلاعات) به این سمت نرسید تا سمیه طهماسبی، رییس حوزه علمیه امام صادق تهران (متعلق به منتجب نیا، عضو اعتماد ملی)، زهرا پیشگامی فرد و فهمیه فرهنمندپور و طوبا کرمانی. (+ و + و +) با این حال قرعه فال به نام شهیندخت مولاوردی افتاد. به این ترتیب دوران ریاست چهار ساله مریم مجتهدزاده هم تمام شد. انتخاب مولاوردی بازتابهای مثبت و منفی زیادی در میان جامعه داشته اما در میان فعالان حقوق زن، کمتر کسی است که از انتخاب او خوشحال نباشد. (برای نمونه بازتاب مثبت به اینجا و بازتاب منفی به اینجا مراجعه کنید)
اما اگر در نزدیکی خیابان نوفل شاتو تهران جشن و سرور برپاست؛ در خیابان سئول مجلسی شبیه به سوگواری به پا شده است. سوگواری دختران و زنانی که از مدیریت مرضیه تکه اکبرآبادی مینالند و معتقدند او با سوء مدیریت خود باعث آسیب به ورزش بانوان در چند سال اخیر شده است. با این مقدمه باید نگاهی جزییتر به زندگی و کارنامه این سه زن فعال در حوزه زنان ایران انداخت.
زنی که آمده است؛ شهیندخت مولاوردی
از کسی که آمده آغاز کنیم. شهیندخت مولاوردی. 48 ساله است و متولد خوی. دیگر زنان مشهور اهل خوی ثریا حکمت و مینا بویوک جعفرزاده بازیگر هستند و ژاله آموزگاری که استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است. از سیاستمداران هم غلامرضا آقازاده است که مدتی وزیر نفت و رییس سازمان انرژی اتمی بوده است.
مولاوردی در 19 سالگی به دانشگاه شهید بهشتی تهران میرود تا رشته حقوق را بخواند. بعد از تحصیل در این رشته 4 سالی را هم در آموزش و پرورش منطقه 3 تهران فعالیت میکند تا اینکه در کارشناسی ارشد حقوق بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی قبول میشود و به این دانشگاه میرود. رساله او با عنوان «حقوق بینالملل و رفع خشونت نسبت به زنان» در سال 1377 به راهنمایی آذربانو جعفری و مشاوره نسرین مصفا دفاع شده است. مولاوردی در زمان ریاست زهرا شجاعی بر مرکز امور زنان (مرکز امور مشارکت زنان) معاون این نهاد بوده است. از سال 1386 هم سردفتر اسناد رسمی شماره 1012 تهران در بلوار دریا (منطقه سعادتآباد) شده است. او دبیرکل جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان و مسوول کمیته حقوقی ائتلاف اسلامی زنان (به دبیری توران ولی مراد)، عضو جمعیت زنان مسلمان نواندیش (به دبیری فاطمه راکعی) و مجمع زنان اصلاحطلب (به دبیرکلی زهرا شجاعی) نیز هست. او هم چنین عضوی از جبهه مشارکت انقلاب اسلامی (منحل شده) بوده است. (+) مشخص است که او از نظر سیاسی اصلاح طلب است اما مشخصا دیدگاه او در مورد حقوق زنان با کسانی چون شیرین عبادی متفاوت است. مولاوردی حضور فعالی در شبکه اجتماعی فیس بوک دارد و وبلاگ نویس هم هست. در اینجا میتوانید یک وبلاگ شخصی او را ببینید که البته مدتهاست به روز نمیشود و در اینجا وبلاگ دفترخانه او را.
زنی که رفت؛ مریم مجتهدزاده
اما کسی که مولاوردی بر صندلی او نشسته مریم مجتهدزاده لاریجانی بوده است. هشت سالی از مولاوردی بزرگتر است و اهل مازندران است. البته به طور مشخص گفته میشود که محل زندگی او ساری بوده است. ظاهرا در دوران جوانی و پس از مبارزه با رژیم پهلوی در داخل ایران به خارج از ایران میرود و مشغول تحصیل در رشته مهندسی برق میشود اما با پیروزی انقلاب آن را نیمهکاره باقی میگذارد و به ایران باز میگردد. در حال حاضر کارشناسی ارشد آموزش پرستاری بهداشت دارد و عضوی از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. البته او مدت 16 سال هم دبیر مدارس بوده است.
بخشی از شهرت مجتهدزاده، به خاطر همسر اوست. سید حسن موسوی، کاردار سفارت ایران در لبنان که پس از اسارت به دست فالانژها و بعد از آن صهیونیستها، تا همین روزها هم خبری از سرنوشت او در دست نیست. مجتهدزاده برای همسر خود کارهای فراوانی کرده است. از سفر کردن و شرکت در مراسم و همایش گرفته تا تشکیل انجمنی برای دیپلماتهای ربوده شده اما چه سود که تاکنون خبری از او در دست نیست. خود مجتهدزاده به غیر از آن سابقه انقلابی مدتی هم در سپاه فعالیت کرده است. او که در سال 1385 به عنوان زن نمونه لوح تقدیر از دست محمود احمدینژاد گرفت؛ سه سال بعد حکم انتصابش به سمت رییس مرکز زنان و امور خانواده را از همو دریافت کرد. تفکر مجتهدزاده در خصوص زنان و حقوق آنان در چارچوب فقه و حقوق اسلامی با برداشتهای اصولگرایانه است. (مناصب و زندگی نامه از اینجا برداشت شده است.)
زنی که خواهد رفت؛ مرضیه تکه اکبرآبادی
فعالان حقوق زن دل خوشی از مجتهدزاده و به طور کلی مسوولان مرکز زنان در دولت نهم و دهم ندارند. نشان به نشان این مصاحبه زهرا شجاعی. اما اگر از مجتهدزاده ناراحت باشند؛ از مرضیه تکه اکبرآبادی شاکی و عصبانیاند. زنی که در دی ماه 1388 معاون امور ورزش بانوان سازمان تربیتبدنی شد و بعد از آن همین سمت را در وزارت ورزش و جوانان گرفت. با این حال بسیاری هستند که معتقدند او بیش از آنکه یار ورزش زنان باشد بار بوده است. نشانه آنان برای این سخنان، قطع نخاع دونده 16 ساله در ورزشگاه آزادی، ثبت نشدن رکورد 18 کیلومتر شنای الهام اصغری در آبهای آزاد، مخالفت با ورزش موی تای و کیک بوکسینگ بانوان، اعلام عدم نیاز به تیم ملی بسکتبال زنان و مخالفت با لباس فوتبال بانوان است و دست آخر کاری که او برای تیم کاتای زنان ایران کرد و باعث شد در حالی که برنده میدان بودند از دور مسابقات حذف شوند. (البته خود او این موضوع را رد کرده است) بعد از این هم مشکلی در راه اعزام فرناز اسماعیلزاده سنگنورد ایرانی به وجود آمد که البته این مشکل حل شد. منتقدان اکبرآبادی میگویند او با تعصب و تصلب، عقاید خویش را در این حوزه میراند. او البته از کار خود دفاع میکند و میگوید در این مدت باعث پاگیری معاون زنان در وزارت ورزش و جوانان شده و برای اساسنامه وزارت ورزش در جهت احقاق حقوق زنان کارهای زیادی کرده است. او میگوید حتما ضعفهایی داشته که «هیچ کدام از روی تعمد نبوده و تمام همت خود را گذاشتم که کارهای موثر انجام بدهم.» او البته به انتقاد فعالان حقوق زن چندان اهمیتی هم نمیداد و تلاشی برای پاسخگویی به این افراد نداشت اما در مورد یک انتقاد هم بسیار حساس شد تا جایی که برای گزارش نشریه یالثارات به دفتر این نشریه زنگ زد و با آنان همکلام شد و به آنان گفت که او بوده که باعث «ضخیمتر شدن لباس بانوان ورزشکار» شده است و اینکه از آیتالله نوری همدانی برای ترویج ورزش بانوان فتوای جواز گرفته است. اکبرآبادی دو جمله شاهکار هم در مصاحبههای خود دارد. یکی اینکه به ایسنا گفته در ایام مسوولیتش «گاهی اوقات آن قدر فشار کار بالا میرفت که کاری از دستم بر نمیآمد و در نهایت وضو میگرفتم و نماز میخواندم.» و دیگر اینکه وقتی خبرنگار سایت مهرخانه از او پرسید آیا خود ورزش هم میکنی گفت: «من سعی می کنم در اتاقم موقع خواندن گزارش ها راه بروم.»