«فریده و دو فرزندش» محمد و معصومه سه تن از اعضای خانواده پنجنفرهیی بودند که بعدازظهر سهشنبه گذشته در خانهشان در واحد آخر یک ساختمان چهار طبقه با ضربات چوب دستی از پا درآمدند با این حال با گذشت 48 ساعت از وقوع این سه جنایت جزییات بیشتری از نحوه قتل و انگیزههای احتمالی قاتل یا قاتلان از ارتکاب این جنایت به دست نیامده است.
آنچه از ظاهر امر بر میآید حکایت از این دارد که این سه فقره قتل با انگیزهای به جز سرقت به وقوع پیوسته چرا که به نظر نمیرسد شیء با ارزشی از خانه به سرقت رفته باشد. گرچه سایر شواهد موجود از این پرونده نشان میدهد که احتمالاً جنایت از سوی فردی آشنا صورت گرفته اما تحقیقات کارآگاهان تا روشن شدن تمام زوایای موجود در این پرونده ادامه دارد.
فریادهای زنانه وقوع جنایتی را برملا کرد
ساعت بیست و یک و سی دقیقه شامگاه سهشنبه گذشته صدای جیغهای زنانهای توجه ساکنان کوچهای در منطقه آذری تهران را به خود جلب کرد. صدا از سوی دختر 27 سالهیکی از ساکنان این کوچه بود که با فریاد و شیون از همسایهها طلب استمداد میکرد. در همین حین یکی از همسایهها که متوجه اوضاع شده بود با اورژانس و مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و از اتفاق ناخوشایندی خبر داد که برای اعضای یک خانواده به وقوع پیوسته بود.
با حضور مأموران کلانتری هفت چنار در محل مشخص شد سه تن از اعضای خانوادهای پنج نفره توسط فرد یا افراد ناشناسی به قتل رسیدهاند. با تایید این خبر از سوی مأموران کلانتری ماجرای این جنایت به بازپرس ویژه کشیک قتل گزارش شد و حوالی ساعت 10 شب تیمی از عوامل تشخیص هویت، اکیپ حفظ صحنه جرم و عوامل پزشکی قانونی به همراه بازپرس رسولی رییس شعبه پنجم دادسرای جنایی ناحیه 27 تهران وارد کارزار شدند.
سه قتل با ضربههای چوب دستی
بررسیهای اولیه از صحنه جنایت حاکی از آن بود که زنی حدوداً 45 ساله به نام «فریده» به همراه دختر 25 سالهاش به نام «معصومه» و پسر 15 سالهاش به نام «محمد» در حالی که اجسادشان در جاهای مختلف خانه روی زمین افتاده بود به قتل رسیدهاند. گزارش اولیه پزشکی قانونی نیز حکایت از برخورد جسم سخت به سر متوفیان داشت که منجر به مرگ آنها شده است.
در ادامه به دستور بازپرس رسولی، رییس شعبه پنجم دادسرای جنایی تیمی از کارآگاهان اداره دهم مأمور رسیدگی به این پرونده شدند و اجساد مقتولان نیز برای انجام معاینات دقیقتر و کالبد شکافی به پزشکی قانونی فرستاده شد.
مأموران در بررسیهای اولیه موفق به کشف چوب دستی خون آلودی شدند که در پشتبام خانه مورد نظر افتاده بود و به این ترتیب این فرضیه قوت گرفت که قاتل یا قاتلان پس از ارتکاب این جنایت در طبقه آخر این ساختمان چهار طبقه آلت قتل را در پشتبام خانه رها کرده و از همان راه گریختهاند.
بازجوییهای اولیه مأموران از پدر این خانواده حکایت از این داشت که شغل وی به گونه ای است که شب کار است و به گفته خودش در زمان وقوع جنایت در محل کار خود حاضر بوده است. همچنین مشخص شد دختر بزرگ این خانواده به تازگی ازدواج کرده و شب قبل از وقوع این جنایت همه اعضای خانواده در خانه دختر تازه عروسشان مهمان بودهاند. تحقیقاتمأموران همچنین حاکی از آن است که معصومه که یکی از قربانیان این جنایت بوده است در رشته ریاضی و فیزیک در دانشگاه مشغول به تحصیل بوده و محمد نیز دانشآموز سال اول دبیرستان بوده است.
خانوادهای که بیآزار بودند
پیگیریها از جزییات این ماجرا نیز حکایت از این دارد که قریب به اتفاق همسایهها از این خانواده با عنوان همسایههای بیآزار یاد میکردند. یکی از ساکنان کوچهفلاح نژاد در همین رابطه به خبرنگار ما گفت: شناخت زیادی از این خانواده نداشتیم آنها سرشان در لاک خودشان بود و من فقط گاهی خانم خانه را میدیدم که با ماشین پرایدنقرهای در کوچه حرکت میکرد. معصومه خانم خیلی زن موقری بود. وی درباره جزییات ماجرای سهشنبه شب نیز گفت: ما آن موقع در خانه بودیم و از سروصدای حضور مأموران پلیس و آمبولانس متوجه شدیم که اتفاقی افتاده است.
من و همسرم اول فکر کردیم که فرد پیری فوت کرده است اما به کوچه که آمدیم متوجه شدیم اعضای این خانواده را کشتهاند. مرد همسایه ادامه داد: سهشنبه شب اینجا حسابی بازار شایعات داغ بود و هرکسی چیزی میگفت اما من واقعاً نمیدانم که چه کسی میتوانسته به این خانواده آسیبی بزند چون این خانواده واقعاً بیآزار بودند و کاری با کسی نداشتند. یکی از ساکنان ساختمان چهار طبقه که این جنایت در آنجا اتفاق افتاد نیز گفت: ساعت حدود شش بعدازظهر بود که من و همسرم در خانه بودیم که ناگهان صدای افتادن جسم سنگینی در خانه به گوش رسید. این صدا دو بار آمد اما بعد از آن دیگر صدایی نیامد ما هم فکر کردیم شاید چیزی را جابهجا میکنند. پیگیریهای خبرنگار ما همچنین حکایت از این دارد که از داخل این خانه ظاهرا چیزی به سرقت نرفته است به این ترتیب فرضیه قتل از سوی افراد ناشناس با انگیزه سرقت کمرنگ تر دنبال میشود.
آیا خواهرزاده مقتول چیزی میداند؟
گرچه تا به حال از پدر و دختر بزرگ این خانواده که تنها بازماندگان این جنایت خانوادگی هستند تحقیق شده است تا جزییات این پرونده مشخص شود اما شنیدهها حکایت از حضور جوان دیگری در این ماجرا دارد که در زمان حادثه در محل بوده است. یکی از کسبه خیابان کاظمی در این باره به خبرنگار ما گفت: جلوی در مغازه ایستاده بودم که دیدم پسر جوانی که لباس سفید رنگی نیز بر تن داشت هراسان و رنگ پریده وارد دفتر املاک سر کوچه شد و در خواست کرد تا یک تلفن بزند وقتی صاحب مغازه ماجرا را از او جویا شد او گفت که برای خاله و پسرخاله و دختر خالهاش اتفاق ناگواری افتاده و میخواهد موضوع را به پلیس اطلاع دهد.
شاید بازجویی و تحقیق از خواهرزاده مقتول که مشخص نیست به چه دلیلی در زمان حادثه در محل حضور داشته، بتواند از این معمای جنایی رمزگشایی کند. از آنجا که زمان تقریبی فوت ساعت 6 بعدازظهر اعلام شده است و همچنین چیز با ارزشی نیز از خانه مقتولان به سرقت نرفته این فرضیه مطرح میشود که احتمالاً قاتل یا قاتلان از آشنایان متوفیان بودهاند که بعدازظهر زمانی که هوا کاملاً روشن بوده بدون هیچ مقاومتی وارد خانه شده و یکی از مقتولان در را بر روی او گشوده است.
این فرضیه زمانی قوت میگیرد که به جز صدای افتادن شیء روی زمین که توسط یکی از ساکنان خانه چهار طبقه شنیده شد سایر همسایهها صدایی نشنیده بودند و بر این نکته تاکید میکردند که این قتلها در نهایت آرامش و بدون هیچ سر و صدایی به وقوع پیوسته است. در حال حاضر سه خانواده دیگری که ساکن این ساختمان چهار طبقه بودند به علت ترس و واهمه از آنچه سهشنبه شب در این ساختمان به وقوع پیوسته خانههایشان را برای مدتی رها کردهاند و به خانه اقوامشان رفتهاند. تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای رمزگشایی از این سه جنایت ادامه دارد و این پرونده در شعبه پنجم دادسرای جنایی مفتوح است.