در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۶۰۲۲۶
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۵
یادداشت؛
شب 17 مردادماه 62، ارتفاعات سرکوب زالوآب به سختی توسط گردان محاصره شده عراقی به فرماندهی جاسم الحمودی در حال مقاومت بود. صدام حسین با بیسیم به او گفت: ای قهرمان، ای فرزند دلیر عراق عظیم، تو در آینده وزیر دفاع عراق هستی و فعلا به یک درجه ارشدیت نایل می شوی!
به گزارش گروه دانش خبرگزاری دانا (دانا خبر)، نبرد زالوآب (والفجر3) یکی از نبردهای سلحشورانه، رزمندگان ایران اسلامی است که ضربه بزرگی به پیکره ارتش متجاوز بعثی وارد آورد. سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی به قلم سرهنگ ستاد محمدرضا تقی زاده، به بررسی این نبرد افتخارآفرین پرداخته است که متن آن در ادامه می آید:

آغاز نبرد زالوآب که به والفجر3 معروف شد در ساعت2300روز هفتم مردادماه 62 در ارتفاعات صعب العبور زالوآب، نمکلان و قلاویزان آغاز شد، اما مهران شهری مرزی و مهم از نظر سیاسی بود و البته برخوردار از موقعیت مهم جغرافیایی که توسط عراق به ویرانه ای تبدیل شد. شهری با دیوار های سوخته و خانه های خراب.

پس از اشغال مهران توسط رژیم بعث، عملیات مشترک سپاه و ارتش برای بازپس گیری مهران در نبرد والفجر3 در حال شکل گیری بود. سرهنگ جاودانی و برادر جعفری در قرارگاه نجف، سرهنگ دولت آبادی و برادر شریعتی در قرارگاه فتح 1 ، برادر مرتضی قربانی و سرهنگ 2 اسدالله حیدری جانشین تیپ مستقل 84 درقرارگاه فتح2، برادر قاسم سلیمانی و سرهنگ جابری پور از لشکر21حمزه، سرهنگ جمالی جانشین فرماندهی نیروی زمینی و برادر رحیم صفوی ناظر بر عملیات در قرارگاه های نجف و فتح در صحنه عملیات حضور داشتند.

مقاومت دشمن در تپه های 363 ، 325 ،340 و 343 زالوآب جدی اما در منطقه نمکلان ارتفاعات یکی پس از دیگری به دست رزمندگان اسلام فتح می شد.

شب17 مردادماه 62، ارتفاعات سرکوب زالوآب به سختی توسط گردان محاصره شده عراقی به فرماندهی جاسم الحمودی در حال مقاومت بود. عجب گردانی! با انضباط و مطیع. 11 روز مقاومت، حیرت انگیز بود. صدام به همراه همسر جاسم وارد زرباطیه  شد، همسرش او را به مقاومت و افتخارآفرینی برای امت عرب  تشویق کرد و صدام حسین با بیسیم به او گفت: ای قهرمان، ای فرزند دلیر عراق عظیم، تو در آینده وزیر دفاع عراق هستی و فعلا به یک درجه ارشدیت نایل می شوی!

سروان مراد وفاپور که در جریان نبرد زالوآب در گردان 182پیاده تیپ84 ارتش ج.ا.ایران در صحنه عملیات حاضر بوده، می گوید: برای تنگ کردن حلقه محاصره دور تادور ارتفاعات زالو آب را خاکریز زدیم و عراق در پیامی بیسیمی به  سرگرد جاسم که تا روز یازدهم از مقاومت خود به درجه سرتیپی رسیده بود دستور می دهد بین ساعت2100 تا2200 روز 17 مردادماه، نیروهای محاصره شده تحت امرش را از ارتفاعات زالوآب (تپه363 کله قندی 305 ،325،340 ،343 شهید سالاری) از سمت شیار نمکلان به دشت ورمهراز رسانیده و از محاصره خارج شوند، این پیام توسط سرباز عرب زبان، شنیط مسوول پست شنود تیپ 84 کشف و با لو رفتن این پیغام عراقی ها، یک یگان توانمند از لشکر 27محمد رسول الله (ص) در محل تنگه s(اس) با اجرای کمین به نیروهای جاسم، در نبردی خونین 250 نفر از نیروهای او را کشته و بیش از 90 نفر را اسیر می کند، شخص جاسم الحمودی که به شدت مجروح شده نیز در بین اسرا بوده است که پس از شناسایی به پشت خط مقدم منتقل و از دریافت کمک های پزشکی خودداری و در اثر شدت جراحات و خون ریزی هلاک می شود و بدین ترتیب در راه باطل خود کشته می شود. انهدام گردان محاصره شده عراقی، سرنوشت نبرد والفجر3 را تعیین و موقعیت ایران در ارتفاع زالوآب و نمکلان در داخل خاک عراق را کاملا تثبیت می کند.

حساسیت مهران همانگونه که در ابتدا اشاره شد به حدی برای رژیم بعثی اهمیت داشت که با وجود تلفات فراوانی که برای تصرف آن بارها متحمل شده بود اما حاضر به پا پس کشیدن نبود و به یاد می آوریم سه سال بعد را، زمانی که ستواندوم شهید سید تاج الدین هاشمی نسب، فرمانده گروهان دوم گردان 159 در منطقه مهران، وقتی تهاجم وسیع ارتش عراق به مهران بار دیگر در 27/2/65 با نیرویی سنگین آغاز شد و نیروهای تامینی خود را به جلو اعزام کرده بود ستوان هاشمی نسب 20 نفر از آنان را به اسارت گرفت و قصد تخلیه آنها را به پشت جبهه داشت اما با رسیدن عمده قوای دشمن، نیروی کوچک او با رشادت تمام مقابل لشکر عراقی مقاومتی بی نظیر نشان داد و با تمام شدن آخرین گلوله ها، گروهان او که در محاصره قرار داشت با وارد کردن خسارات و ضربات فراوان به دشمن و مقاومتی جانانه که دشمن را به ستوه آورده بود،  اسیر و با کینه ای که از این مقاومت و ضربات به دشمن بر قلب بعثیان نهاده بود، او را به زرباطیه شهری نزدیک مهران و در خاک عراق منتقل و اعدام کردند. 2 یار با وفای او نیز یعنی گروهبان کاکاوند و سرباز کریمی در همان شب به شهادت رسیدند. وقتی تهور و بی باکی و ایمان ستوان هاشمی نسب را با سرگرد جاسم مقایسه می کنیم، هاشمی نسب را در اوج نورانیت می یابیم و حیف که جاسم در مسیر باطل و برای شخص فاجری چون صدام حسین عفلقی جان خود را بیهوده از دست داد.

خدایا قسم به خون های ریخته شده رزمندگان اسلام در منطقه مهران و قسم به جنازه هاشمی نسب و پیکر سر بریده ایاز محمدزاده، فرمانده گردان 114میانه لشکر16 زرهی قزوین، که در مهران در کنار تانک ها و ماشین های سوخته، پیکر او با رگبار ضربدری به تیر بسته شد و بر روی سینه اش این یادداشت که این افسر را به خاطر مقاومت های بیش از حد و تسلیم نشدنش توسط دادگاه صحرایی محکوم و اعدام کردیم و قسم به تمامی خون های ریخته شده برای دفاع از ایران اسلامی در جای جای خاک مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس، هرگز ذره ای از خاک ایران را از دست نخواهیم داد.
 
ارسال نظر