به گزارش گروه سبک زندگی خبرگزاری دانا (داناخبر) و به نقل از روزنامه شرق، رییس انجمن خیریه «حمایت از بیماران کلیوی ایران»
چندی پیش اعلام کرد: «به طور میانگین به ازای هر بیمار کلیوی که در انتظار پیوند است،
صرفنظر از گروه خونی، حداقل چهار متقاضی فروش وجود دارد.»
نگاهی به در و دیوار برخی خیابانهای اطراف بیمارستانهای تهران و همچنین خیابان فرهنگ حسینی که این انجمن خیریه در آن واقع شده است تا حدود زیادی این جمله را تایید میکند.
آگهیها و دیوارنویسیهای فروش کلیه در تهران و برخی دیگر شهرهای ایران سالهاست که رواج دارد. تاکنون نیز خبرگزاریها و روزنامههای ایران چندین مرتبه در این رابطه گزارشهایی منتشر کرده و نسبت به افزایش تمایل در جامعه بهخصوص در میان قشر جوان برای فروش کلیه هشدارهایی دادهاند.
70 درصد اهداکنندگان کلیه، زنده هستند
بر اساس اعلام مسوولان در ایران، 85 درصد از عملهای اهدای اعضا در ایران مربوط به پیوند کلیه است. همچنین دکتر گنجی رییس انجمن نفرولوژی ایران گفته است از مجموع 31 هزار پیوند کلیهای که در ایران انجام شده تنها در 30 درصد موارد، کلیه افراد مرگ مغزی به بیماران پیوند زده شده و در 70 درصد پیوندهای دیگر، اهداکننده افراد زنده بودهاند.
این در حالی است که در دنیا این رقم تنها 15 درصد است و پیوند کلیه به طور متداول از افراد دچار مرگ مغزی صورت میگیرد.
اما افرادی که حاضر به فروش کلیه خود میشوند چه
کسانی هستند و چرا چنین تصمیم گرفتهاند؟
یافتن این
افراد کار چندان دشواری نیست، تنها لازم است به خیابان «فرهنگ حسینی» در مرکز تهران
که به خیابان کلیه معروف شده است سری بزنید.
از در و دیوار ابتدا تا انتهای این خیابان آگهیهای
فروش کلیه به چشم میخورد. آگهیهایی که با نوشتن یک شماره تلفن و گروه خونی از فروشنده
بودن خود خبر دادهاند.
به صورت تصادفی شماره تلفنهای چند نفر از کسانی که کلیه خود را برای فروش آگهی کردهاند را انتخاب و با آنها تماس گرفتیم. در این گفتوگوها دلایل آنها برای این کار و موفقیت یا عدم موفقیتشان در فروش کلیه را جویا شدیم:
احمد 26 ساله؛ فروش کلیه برای کسب استقلال
قیمتی که برای فروش روی کلیه خود گذاشته 60 میلیون
تومان بهعلاوه همه هزینههای بیمارستان است، از مدت زمان آگهیاش تنها چند روز میگذرد،
این داستان احمد از زبان خودش است:
من چندان مشکل مالی ندارم و تنها میخواهم از خانوادهام
جدا شوم به همین خاطر به کمی پول بیشتر نیاز دارم. خواهر و مادرم دیوانهام کردهاند،
مخصوصا خواهرم که سهسال از من بزرگتر است. با تحقیر و حرفهای نیش و کنایهدارش عذابم
میدهد، زندگی و خانه را برایم جهنم کرده.
20 سالی
میشود که به این درد گرفتارم، در سن 15 سالگی به خاطر اذیتهای او افسرده شدم و مدتی
در بیمارستان اعصاب و روان بستری شدم، اما هنوز من را اذیت میکند.
این خانه یا جای من است یا جای او، اما طبیعتا او به خاطر دختربودنش نمیتواند از خانه بیرون بزند، پس من باید بروم. برای گرفتن خانه مستقل نیاز به پول دارم و به همین خاطر کلیهام را برای فروش آگهی کردهام. من فقط از لحاظ روحی تحت فشارم و اگر تا سه ماه دیگر از خانواده ام جدا نشوم قطعا باقی عمرم را باید در آسایشگاه اعصاب و روان بگذرانم، البته اگر خودکشی نکنم.
مهشید 34ساله؛ تلاش برای دوری از عذاب وجدان
درست یکسال از مدتزمانی که مهشید آگهی کلیه خود را با قیمت پیشنهادی 40میلیونتومان منتشر کرده میگذرد، با این حال هنوز برای کلیه این زن جوان مشتری پیدا نشده است. او میگوید با وجود گذشت یکسال هنوز در پی آن است که کلیهاش را بفروشد. این داستان مهشید است:
میخواهم کلیهام را بفروشم که آرامش به زندگیام برگردد، تا بتوانم شبها با خیال راحت بخوابم. بدبختی من از زمانی شروع شد که یکسال پیش به یکی از دوستانم پیشنهاد دادم در کاری سرمایهگذاری کند. او هم همه داراییاش که حدود 30میلیونتومان بود را وارد آن کار کرد اما در نهایت ورشکست شد.
حالا من خودم را بدهکار او میدانم، اگرچه به لحاظ قانونی نمیتواند از من شکایت کند اما من در دادگاه وجدان خودم محکوم شدهام.
به همین دلیل از آن زمان تاکنون زندگیام شده است عذاب وجدان، تصمیم گرفتم هر طوری شده پول او را جور کنم و بپردازم.
کار من خیاطی است اما در شهر بزرگی مثل تهران خیاطهای کوچکی مثل ما مگر چقدر میتوانند کار کنند، در نهایت تنها راهی که به ذهنم رسید فروش کلیه بود. قیمت را 40 میلیون گذاشتم که با 30 میلیونش بدهکاریام را صاف کنم و بقیه را هم به یک زخم دیگر بزنم، اما هنوز کسی برای خرید سراغم نیامده است.
صالح 21 ساله از بم؛ فروش کلیه برای راه انداختن جشن عروسی
با وجود سن پایینش میگوید سهسال است نامزد کرده
و دلیلش برای فروش کلیه تهیه مخارج عروسی و تشکیل زندگی مشترک بوده است.
صالح از فروردینماه گذشته آگهی فروش کلیهاش را منتشر کرده است و اگرچه نوشته بود تنها یکماه فرصت دارم و در غیراین صورت عشقم را از دست خواهم داد اما با وجود گذشت 10 ماه از آن تاریخ هنوز کسی برای خرید به سراغش نیامده، این داستان این جوان اهل شهر بم است:
از سهسال پیش با دختر مورد علاقهام عقد کردهام
اما هنوز نتوانستم عروسی بگیرم و با همسرم شرایط را برای زندگی مشترکمان مهیا کنیم.
دلیلش هم وضع مالی نامناسب خانوادهام است. شاید بچگی کردم اما به هر حال باید برای خرج عروسی و اجارهخانه و بقیه مخارج پول لازم را جور کنم.
با وجود اینکه از فروردین تمایل خودم برای فروش کلیه را اعلام کردم و نوشته
بودم تنها یکماه فرصت دارم اما هنوز در همان شرایط هستم، همسرم در خانه پدرش است و
منتظر آمادهشدن پول برای برگزاری عروسیمان. اما هنوز هیچچیزی درست نشده و من همچنان
بلاتکلیفم.