گرفتن دوچرخه مصایب خودش را دارد، شاید هر شهروندی که کانکسها را میبیند، دعای خیری برای شهرداری هم بکند که به فکر آلودگی هواست و میخواهد در این میان کاری کرده باشد، اما سراغ کانکسدار و متولی دوچرخهها که میروید با انواع و اقسام شرایط ثبتنام مواجه میشوید، شرایطی که حرفی از جنسیت نزده و وقتی متوجه تفکیک جنسیتیاش میشوید که آماده ثبتنام شدهاید و با جملهیی دچار حس یخزدگی میشوید: «به زنان دوچرخه نمیدهیم».
انگار وقتی مینویسند شرایط عضویت برای همه افراد بالای 18 سال آزاد است، از شرایطی عادی حرف میزنند که هرگز جنسیت مونث در میان این «افراد» نبوده و زنان خودشان باید بدانند در این تسهیلات شهری، سهمی ندارند، فقط زمانی زنان میتوانند از این تسهیلات بهره ببرند که همراه با مردی به کانکس مراجعه کنند و در واقع کسی که دوچرخه را میدهد چشمانش را ببندد و خلاف کند و دوچرخهیی را به نام مردی، به زنی تحویل دهد.
راهنمایی مسوول کانکس این است: «همراه با برادر، همسر یا پدرتان
یا هر مرد دیگری بیایید ثبتنام کنید، بعد خودتان از دوچرخه استفاده کنید.» در
شرایط ثبتنام نوشتهاند حداقل سن 15 سال است، تصور اینکه پسربچهیی 15 ساله میتواند
صاحب چند ساعته دوچرخهیی شود و زنی هرچند ساله نمیتواند، تصوری تلخ است، آنقدر
که زنان با همه مصیبتهایش ترجیح میدهند با دوچرخه خود در خیابانها ظاهر شوند.
همان کاری که برخی زنان در خیابانهای شلوغ میکنند و کسی جلودارشان نیست و نمیتواند
باشد.
سه بار استعلام کردیم، بیپاسخ ماند
اما رییس سازمان ورزش شهرداری تهران از استعلامی بیپاسخ خبر میدهد، استعلام از شورایعالی انقلاب فرهنگی که متولی این بحث است و باید تایید نهایی درباره آزاد شدن یا ادامه محدودیت دوچرخهسواری بانوان از سوی آنها اعلام شود. محمد حاج آقامیر در این خصوص گفت: «ما درباره استفاده زنان از دوچرخههای شهرداری از شورای انقلاب فرهنگی سه بار استعلام کردیم که بیپاسخ ماند، این نهاد متولی فرهنگی است و این مشکل هم مشکلی فرهنگی است، درباره بخش فنی هم متولی فدراسیون است، باید مقدمات عمومیاش فراهم شود، درباره دادن دوچرخه ما محدودیت نداریم اما مجوز باید صادر شود. در حال حاضر پارک سرخهحصار و پارک بانوان و چند بوستان برای بانوان پیست دوچرخهسواری دارند».
او درباره مشکل امنیت نداشته زنان در خیابانها گفت: «مشکل دوچرخهسواری
زنان مشکل امنیت خیابانها نیست، علتش مشکل فرهنگی است. اگر نهادی بخواهد فشار یا
اصراری برای دادن مجوز وارد کند، فدراسیون است که ما در این خصوص راهکار هم دادهایم».
اما روزی، شهردار تهران درباره اعتراض بانوان به استفاده
دوچرخه صرفا برای مردان قولهایی داده بود، قولهایی که شاید در نهایت منجر به
طراحی دوچرخهیی کالسکه مانند شده بود و موجبات شادی و فرح مردم را فراهم کرده بود
و جز چند بار معدود، هرگز هم در شهر دیده نشد.
در این میان فتوایی هم از سوی آیتالله محمدعزالدینالحسینیالزنجانی از مراجع تقلید در پاسخ به استفتایی درباره دوچرخهسواری بانوان گرفته شده که «موتور سواری و نیز دوچرخهسواری و اسب سواری بانوان با حفظ حجاب شرعی مانعی ندارد.»
اما حجتالاسلام محمدتقی رهبر، رییس سابق فراکسیون روحانیون طراحی دوچرخه برای بانوان را مشکوک میداند و در گفتوگو با مهر میگوید: «جای سوال اینجاست که آیا ما امروز همه مسایل جامعه و مشکلات حمل و نقل و ترافیک را حلکردهایم و تنها دوچرخهسواری خانمها باقی مانده است که سراغ این امر میرویم؟ امروز همه شاهدند که وضعیت حجاب در جامعه ما به صورت یک مشکل ضد فرهنگی درآمده و کافی است برای خانمها دوچرخهسواری را باب کنیم.»
عضویت سالانه، مشتریها را میپراند
کیوسکهای دوچرخه مشکلات دیگری هم دارد. گرفتن دوچرخه نیازمند عضویت است، آن هم از نوع سالانه. از شرطهای عضویت این است که اعضا، حداقل 15 سال سن داشته باشند و حداکثر 60 سال. دوچرخهسواران با داشتن مدارک شناسایی اولیه و پرداخت 10هزار تومان که حق عضویتی سالانه است، میتوانند عضو این مجموعه شوند و با کارتی که بعد از چند روز برایشان صادر میشود، دوچرخه بگیرند. کسی نمیتواند به صورت گذری از کانکس دوچرخه بگیرد و برای یک روز از آن استفاده کند، حاج آقا میر در این خصوص هم پاسخ داد: «اینکه افراد بتوانند به شکل گذری از دوچرخهها استفاده کنند و نیازمند عضویت و صدور کارت بعد از چند روز نباشد پیشنهادی است که حتما به آن رسیدگی خواهم کرد».
اما دوچرخهها دو نوعاند، نارنجی و سبز. سبزها برای مبتدیان است و نارنجیها دندهیی. کلاه هم از الزامات استفاده از دوچرخه است، دوچرخهها سبد خرید و قفل هم دارند.
پراکندگی ایستگاههای دوچرخه در شهر هم پراکندگی معقولی ندارد، در برخی خیابانها با فاصله 200، 300 متری دو کانکس دیده میشود و در خیلی از خیابانهای اصلی خبری از یک کانکس نارنجی هم نیست. به گفته رییس ورزش شهرداری، پراکندگی ایستگاههای دوچرخه در شهری چون تهران در حال حاضر کمی بیش از 200 ایستگاه است، برای جمعیت 12 میلیونی که قرار است تا پایان برنامه پنجساله دوم، تعدادشان به هزار ایستگاه برسد. او از تمرکز ایستگاهها در مناطق 7 و 8 شهری میگوید: «تمرکز ایستگاهها در مناطق مرکزی شهر است اما در مناطق جنوبی به دلیل شیب کمتر و مناطق شمالی به دلیل شیب بیشتر ایستگاهها متفاوت است. هر منطقهیی بسته به سطح فعالیتهایش از این تسهیلات شهری استفاده میکند».
احداث این مجموعههای کانکسی و قوانینش مشکلاتی هم دارد، مشکلاتی از زمان بردن و آوردن دوچرخهها و حتی الزام برای راندن در مسیر ویژه دوچرخهها. الزامی که از قانونی حرف میزند که خودش، خودش را نقض میکند، وقتی مسیر ویژه دوچرخه در تمام مسیرهای شهری وجود ندارد، چگونه قانونگذار چنین قانونی را تدوین میکند.
حداکثر زمان استفاده از دوچرخه شش ساعت است، اعضا در صورت
تمایل باید دوباره به ایستگاهها مراجعه و زمان خود را تمدید کنند، این در حالی
است که اگر کارمندی بخواهد از این دوچرخهها استفاده کند، باید مرخصی ساعتی بگیرد
و به نزدیکترین ایستگاه مراجعه و تمدید کند. دوچرخهها ردیاب هم دارند، ردیابهایی
که فکر برنگردان دوچرخهها را منتفی میکند.
شهرهای دیگر کشور هم مجهز به این ایستگاهها شدهاند، از
اصفهان و مشهد و شیراز گرفته تا ارومیه و قم و شهرهای کوچک و بزرگ دیگر. در شهرهای
دیگر نرخ ثبتنام پایینتر است و برخی شهرها در ابتدا با قانونی نیم ساعت یا یک
ساعت اول رایگان پیش رفتند. در شهری چون اصفهان اعلام شده نرخ استفاده از دوچرخه 2
درصد است و مسوولان شهری آن تلاش دارند آن را حداقل به 12 درصد برسانند.
برخی ایستگاهها در اصفهان مکانیزه شده است. تصویر مکانیزه ایستگاهها، یاد شهرهای بزرگ دنیا را تداعی میکند. شهرهایی چون پاریس، لندن، مونترال، آمستردام، چاتانوگا، استنفورد، نیویورک، وین.
عکس از فدراسیون دوچرخهسواری