در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۷۱۰۰۸
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۹
درحالیکه براساس گفته وزیر علوم، فرار هر نخبه ایرانی سالیانه ۱۵۰ میلیارد دلار به اقتصاد ایران ضربه می زند، صندوق بین المللی پوش گزارش کرده است که هر سال ۱۵ درصد از سرمایه‌های انسانی فرهیخته ایران به آمریکا و ۲۵ درصد به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت می‌کنند.
به گزارش گروه آموزش خبرگزاری دانا (داناخبر) چندی پیش رضا فرجی دانا، وزیر علوم اعلام کرد: «هر سال ۱۵۰ هزار نفر از نخبگان ایران، کشور را ترک می کنند.» این یعنی ماهی ۱۲ هزار و ۵۰۰ نفر یا روزی ۴۱۰ نفر از نخبگان کشور بدون قصد بازگشت به خارج سفر می کنند. سفر بدون بازگشتی که به گفته وزیر علوم، باعث می شود «سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار» به کشورهای دیگر کمک کنیم و خودمان ضرر ببینیم؛ یعنی برای هر یک دانش آموخته مهاجرت کرده، یک میلیون دلار. ضرری که باعث شده ایران در زمینه فرار مغزها در میان کشور های دنیا در رتبه دوم قرار گیرد.

ایسنا نوشت: بر اساس نتیجه تحقیقاتی که صندوق بین المللی پول در سال ۱۹۹۹ انجام داده است، ایران در میان کشورهای در حال توسعه بیشترین میزان مهاجرت نخبگان را به خود اختصاص داده است.

به طوری که نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر از بهترین جوانان و نخبگان ایرانی هر سال کشور را ترک می کنند. این صندوق بین المللی همچنین در گزارش سال ۲۰۰۹ خود نیز اعلام کرد ایران در میان ۹۱ کشور توسعه یافته و توسعه نیافته بیشترین میزان فرار مغزها را به خود اختصاص داده است.

به طوری که در حال حاضر ۲۵۰ هزار مهندس و فیزیکدان ایرانی و بیش از ۱۷۰ هزار ایرانی با مدارک علمی بالا در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند.

حتی بر اساس تحقیقات نهاد ملی علوم ۸۹ درصد از ایرانی هایی که به آمریکا پرواز کرده اند پس از اخذ مدرک دکترا در این کشور برای همیشه می مانند و اقامت می گیرند.

بر اساس آمارها همچنین در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ هم در حدود ۸/۴۸ از کل دانشجویان فارغ التحصیل لیسانس، ایران را ترک کرده اند.

از سویی دیگر موج جدیدی از مهاجرت ها درست دو سال بعد روی می دهد، زمانی که دانشجویان فوق لیسانس خود را گرفته و برای کسب دکترا از ایران خارج می شوند؛ خارج می شوند تا به کشورهای دیگر بروند. کشورهایی که در صدر آنها امریکا و کانادا قرار دارد و در این سویش هم دانشکده مهندسی دانشگاه شریف.

گزارش نیوزویک

به هرحال فرار مغازهای ایرانی از کشور و مهاجرت آنها به کشورهای دیگر درحدی است که باعث شد سه سال پیش حتی مجله نیوزویک هم گزارشی در مورد این گروه از ایرانیان منتشر کند.

در بخشی از این گزارش نوشته شده: «مسوولان واحد مهندسی برق دانشگاه استانفورد با گروهی از دانشجویان خارجی مواجه شدند که بالاترین نمرات را در آزمون سخت دکترای این رشته به دست آورده اند.

به گفته یکی از آن مسوولان آن دانشگاه، این دانشجویان از یک دانشگاه امریکایی یا دیگر موسسات آموزشی سایر کشورهایی که با موسسات امریکایی مرتبط هستند و تمایز خود را در چنین آزمونهایی نشان می دهند نیامده بودند، بلکه اکثر آنها ایرانیانی بودند که از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شده بودند.

دانشگاه استانفورد محبوب ترین مقصد فارغ التحصیلان دانشگاه شریف برای ادامه تحصیلات عالی است.

به گفته «بروس وولی» مدیر پیشین واحد مهندسی برق استانفورد، دانشگاه شریف دارای یکی از بهترین برنامه های آموزشی برای کارشناسی در رشته مهندسی برق است.

سرآمدی این دانشگاه را نباید با داشتن رقیبانی چون ام.آی.تی امریکائی و کمبریج انگلیسی و دیگرانی چون چین دست کم گرفت.

همچنین در این گزارش نوشته شده که دانشگاههای دیگری در کانادا و استرالیا که از مقررات آسانتری برای اعطای روادید برخوردارند از رونق چشمگیر دانشجویان ایرانی در کشورهای خود سخن می گویند.

در حالی که آمارهای دانشگاه های کانادا نسبت به سال ۱۹۸۵ با جهش ۲۴۰ درصدی دانشجویان ایرانی مواجه شده است، رسانه های استرالیا هم از پنج برابر شدن تعداد دانشجویان ایرانی در پنج سال گذشته و رسیدن آنها به مرز ۱۵۰۰ نفر خبر می دهند.

هر سال حدود یک میلیون نفر از فارغ التحصیلان دبیرستان های کشور در آزمون ورودی موسسات آموزش عالی شرکت می کنند ولی تنها ده در صد از آنها موفق به ورود به دانشگاههای دولتی شده و فقط یک در صد از آنها بخت راهیابی به موسسات آموزشی عالی چون شریف را پیدا می کند.

به این ترتیب، روال گزینشی در ایران، با هوش ترین، پر انگیزه ترین و کوشاترین دانشجویان کشور را در اختیار موسسات آموزش عالی سرآمدی، چون دانشگاه شریف قرار می دهد.

از سوی دیگر هم یکی از علل موفقیت دانشجویان ایرانی در دانشگاه های خارج از کشور را می توان در سیستم آموزشی دوره تحصیلات متوسطه در ایران جستجو کرد.

در این سیستم دروسی تدریس می شود، که دانش آموزان در امریکا تا رسیدن به مقطع کالج از آن بهره ای نمی برند. این روش آموزشی پیشرفته به مقاطع بالاتری چون لیسانس نیز تعمیم دارد. 

به هرحال، تمام این مشکلات و شرایط باعث شده تا از هر ۱۲۵ دانش آموز المپیادی ایران، ۹۰ نفر در دانشگاههای آمریکا تحصیل کنند و از هر ۹۶ دانشجوی اعزامی به خارج، تنها ۳۰ نفر به ایران باز گردند. همین طور ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی هم در خارج از کشور تحصیل ‌کنند.

طبق آمارهای رسمی نسبت خروج فارغ التحصیلان از ایران به تعداد کل این افراد، ۱۵ درصد است. 

طبق آمار منتشره از سازمانها و نهادهای دولتی مثل هفته نامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی، ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌اند، هم اکنون در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند و بسیاری از آنان هرگز به ایران برای زندگی دایم باز نمی‌گردند.

طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۸۷ روزانه ۱۵ کارشناس ارشد، ۳/۲ دکترا و در مجموع ۵۴۷۵ نفر لیسانس از کشور مهاجرت کرده اند.

براساس گزارش صندوق بین‌المللی پول هر سال ۱۵ درصد از سرمایه‌های انسانی فرهیخته ایران به آمریکا و ۲۵ درصد به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت می‌کنند

علاوه بر این، بیش از ۵ میلیون ایرانی خارج از کشور زندگی کنند که حدود دو میلیون نفر آن ها یعنی بیش از ۴۰ درصد مقیم آمریکا هستند.

همچنین دو هزار نفر از استادان دانشگاه ها در امریکا ایرانی هستند و ۵ هزار ایرانی در امریکا مدرک دکترا دارند. بر اساس آمار ها با سواد ترین اقلیت مهاجر در جامعه آمریکا را ایرانیان تشکیل می دهند.

دولت قبل: فرار مغزها نداریم!

با این که مغزها از کشور فرار می کنند و آمار های ملی و بین المللی هم این موضوع را تایید می کند، اما محمود احمدی‌نژاد، رییس دولت دهم گفته بود که ایران مطلقا فرار مغزها ندارد و اصلا تعبیر «فرار مغزها» تعبیر نادرستی است.

کامران دانشجو، وزیر علوم دولت احمدی نژاد هم به پیروی از رییس کابینه گفته بود: «فرار مغزها را قبول ندارم» و فرار مغزها اصلا «واژه» درستی نیست.

در ادامه حتی ارسلان قربانی شیخ نشین، معاون وزیر علوم، هم گفته بود که واژه «فرار مغزها» را صحیح نمی داند و معتقد به «گردش مغزها» است. البته با توجه به آمار، گردش مغزها در ایران یک طرفه بوده است اتفاقی که در دیگر کشورها از جمله چین، هند و کره جنوبی نیفتاده است.

دانش آموختگان این کشورها که در سال های گذشته برای ادامه تحصیل به دانشگاههای اروپا و آمریکا رفته اند با حفظ ارتباط با کشور مادر توانسته اند در توسعه صنعتی و علمی کشورشان مشارکت فعالی داشته باشند.

اما آنچه در ایران می گذرد، فرار مغز هاست، نه مهاجرت. چرا که آنها بعد از خروج از کشور هیچ ارتباطی در زمینه توسعه صنعتی و علمی با کشور ندارند.

علل مهاجرت

مجله نیوزویک در بررسی دلایل مهاجرت نخبگان ایرانی گفته است که ایران با مشکلات و بیماریهای گوناگونی چون تورم مزمن، در جا زدن دستمزدها و بخش خصوصی بی بنیه ناشی از مدیریت ناکارآمد اقتصادی، روبرو است.

بر اساس ادعای این نشریه، اساتید دانشگاه ها در ایران به ندرت به حقوقی که کفاف زندگی آنها را بدهد دسترسی دارند و بدین سبب ناچارند به شغل دومی چون رانندگی تاکسی و خرده کاسبی دست بزنند.

تحریم های سیاسی نیز مزید بر علت شده و تاخیر در واردات تجهیزات علمی، وضع را مشکل تر کرده است.

به هرحال دلایلی متعددی وجود دارد که ایران را در رتبه دوم فرار مغزها قرار داده است. از جمله اینکه در کشور توجه خاصی به جایگاه علم و دانش نمی شود. برای مثال انقدر که در رسانه ها مثلا خوانندگان، هنر پیشه ها، وزشکاران، تجلیل می شوند، به چهره های ماندگار علمی، استادان برجسته و مبتکران و مخترعان و یا المپیاد ها احترام گذاشته نمی شود. از سوی دیگر هم به رشد کیفی، تحقیق و پژوهش بهایی داده نمی شود.

یکی از عواملی که دانشجویان بسیاری را به کشور آمریکا می کشاند، امکانات تحصیلی، تحقیقی، کامپیوتری و اعطای کمکهای تحصیلی رفاهی و بورسیه ها است که در ایران خبری از آنها نیست. 

همین طور، درسال های اخیر تعداد دانشگاه های داخل کشور بدون هیچ گونه برنامه مدونی و یا تناسب رشته ها با مشاغل گسترش یافته اند و توجه بیشتر به ارزشهای کمی و کیفی بوده است به طوری که روش های تدریس بسیاری از کلاس ها صرفا مبتنی بر تئوری ها و حفظیات قدیمی و سنتی است.

به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روش های سنتی و قدیمی و ابزار های غیر استاندارد، پایین بودن میزان تحقیق و پژوهش در مراکز علمی و عدم هماهنگی بین تحقیقات و کار برد آنها و تخصیص بودجه نا کافی به امر تحقیق و پژوهش، ترویج و گسترش مدرک گرایی، از عوامل دیگری هستند که بیشترین نا رضایتی را در بین دانشجویان به دنبال داشته است.

مسایل اقتصادی که شامل حقوق و مزایا برای آینده شغلی است، مسایل سیاسی و قانونی، اجتماعی، عدم شایسته سالاری، انحصار دولتی، امید به آینده، همه و همه باعث شده تا مغزهای کشور فرار کنند و اصلا به برگشتن خود فکر هم نکنند.
ارسال نظر