به گزارش خبرگزاری دانا، به نقل از فارس، «اسید» بدترین انتخاب برای آرام کردن آتشی از کینه و انتقام، برای برافروختن آتشی تا بسوزاند همه آن چیزی را که برای دیدنش دیگر چشمی ندارد، میسوزاند تمام هستی کسی را تا صورتش دیگر شناسنامهاش نباشد، لحظهای میریزد و میرود اما تا ابد همه انسانیت خود را هم با آن به آتش میکشد.
اسیدپاشی، حادثهای است که دل هر مخاطبی را میسوزاند به واسطه شدت تخریب و عذابی که برای قربانی دارد اما آیا این اتفاق تنها در ایران رخ میدهد و دنیا از آسیب این نوع از کینهتوزی در امان است؟
طبق آنچه در متون تاریخی آمده است قدمت اسید پاشی به سالهای دوری باز میگردد که از «اسید» به عنوان وسیله ای برای شکنجه و یا قتل استفاده میشده و نخستین گزارش رسمی از اسید پاشی مربوط به نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی بوده است. نخستین گزارش جامع جهانی از میزان وقوع این حادثه نیز از سال 1999 توسط چند سازمان غیر دولتی و سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد تهیه شده است.
آمارهای جهانی از قربانیان اسیدپاشی/حدود 60 درصد قربانیان اسید پاشی زنان هستند
بر اساس گزارش اشپیگل، حدود 60 درصد قربانیان اسید پاشی زنان هستند و بیشترین میزان وقوع این حادثه مربوط به کشور آسیایی بنگلادش است که در فاصلۀ سالهای 1999 تا سال گذشتۀ میلادی 3512 حادثۀ اسید پاشی در آن به وقوع پیوسته است.
بر اساس آمارها در بنگلادش سالانه 20 درصد به وقوع اسید پاشی اضافه میشود که در بدترین سال، این کشور در سال 2002 شاهد وقوع 262 حادثۀ اسید پاشی بوده که سن بیشتر قربانیان آن بین 10 تا 19 سال بوده است.
در بیشتر مواقع علت اصلی اسید پاشیها در بنگلادش شکستهای عاطفی، اختلافات خانوادگی و انتقام گیری گزارش شده است.
گلف نیوز نیز نوشته است که هند نیز همانند بنگلادش به کرات در طی سالهای اخیر شاهد وقوع اسید پاشی به زنان بوده است. این کشور در حال حاضر پس از بنگلادش در رتبۀ دوم وقوع اسید پاشی در جهان قرار دارد که در سالهای اخیر میزان ارتکاب تجاوز گروهی به زنان در هند از اسید پاشی پیشی گرفته است.
در این کشور هم 72 درصد قربانیان زنان بودهاند و علت اصلی اسید پاشی نیز شکست های عاطفی اعلام شده است.
بر اساس آخرین گزارش نیویورک تایمز، اسید پاشی در مناطق مختلف پاکستان به ویژه در مناطق دور افتادۀ قبایلی به کرات به عنوان نوعی مجازات مورد استفاده قرار می گیرد و در بیشتر مواقع نیز وقوع آن به هیچ سازمان دولتی یا غیر دولتی گزارش نمیشود. اما براساس برآوردها، سالانه بین 400 تا 750 مورد اسید پاشی در پاکستان اتفاق میافتد که علل اصلی آن شکست های عاطفی، عدم موافقت دختران با ازدواجهای اجباری و عقاید مذهبی افراطی اعلام شده است.
براساس گزارش یک سازمان غیر دولتی وابسته به سازمان ملل متحد کامبوج نیز در بین کشورهایی که اسید پاشی در آنها به وقوع می پیوندد در رتبۀ چهارم قرار داشته و از سال 1999 تا کنون روند وقوع اسید پاشی در این کشور همواره روند صعودی داشته است . بر خلاف سه کشور دیگر قربانیان اسید پاشی در این کشور نیمی زن و نیمی مرد بوده که در قربانیان زن علت وقوع این حادثه شکست های عاطفی و در مورد قربانیان مرد انتقام گیری است.
همچنین بررسی های دیلی میرر در قاره آفریقا نیز نشان میدهد بیشترین موارد وقوع اسید پاشی در این قاره مربوط به چهار کشور نیجریه ، اوگاندا ، اتیوپی و آفریقای جنوبی است . برخلاف کشورهای آسیایی انگیزۀ اصلی در این حوادث انتقام جویی بوده و در برخی از این کشورها تعداد قربانیان مرد به مراتب بیشتر از قربانیان زن است .
طبق این بررسیها بیشترین میزان وقوع اسید پاشی در آمریکای جنوبی مربوط به کشور نا آرام کلمبیا است که تنها در سال 2011 شاهد 46 مورد اسید پاشی بوده و بیشتر این حوادث در مناطق دور افتاده این کشور و تعدادی نیز در شهر بوگوتا، پایتخت کلمبیا رخ داده است.
در آمریکای شمالی و اروپا نیز در قرن 19 میلادی اسید پاشی رواج داشته است در حال حاضر در میان کشورهای اروپایی بیشترین آمار اسید پاشی مربوط به دو کشور بلغارستان و یونان است.
از سوی دیگر در کشوری چون انگلیس نیز همچنان حادثه اسیدپاشی در حال رخ دادن است به طوری که تنها در فاصله سال 2011 تا 2012 یکصد و پنج مورد اسیدپاشی در این کشور گزارش شده است.
کارنامه اسیدپاشی در ایران
اگرچه اسیدپاشی در ایران با نام «آمنه بهرامی» گره خورده است اما نخستین اسیدپاشی در کارنامه کشور ما به سال 1334 برمیگردد که پسر جوانی از سوی قاضی به زندان محکوم میشود و پس از دوران محکومیت تصمیم به انتقام گیری میگیرد و اسید به صورت قاضی پرونده میریزد تا پیش از این جرمی به نام اسیدپاشی در فرهنگ قضایی ایران وجود نداشت و پس از آن 3 سال به طول انجامید تا نخستین قانون دراین باره در سال 1337 به تصویب برسد.
در این قانون آمد: « هر کسی عمدا با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر موجب قتل کسی شود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائم یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه شود به حبس جنایی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقصان یا از کار افتادن عضوی از اعضا شود به حبس جنایی درجه دو از 2 تا 10 سال و اگر موجب صدمه دیگری شود به حبس جنایی از 2 تا 5 سال محکوم خواهد شد.»
اولین فرد اسیدپاشی که در ایران به عنوان مفسد فیالارض نیز شناخته شد «حمید - خ» بود کسی که در سال 78 تصمیم به انتقام از دختر مورد علاقهاش «فائزه 17 ساله» را میگیرد حمید به همراه دوستش اسید را به صورت فائزه و خواهر چهارده سالهاش فتانه میریزد قاضی شعبه 27 دادگاه انقلاب حمید را مفسد فی الارض تشخیص میدهد و حکم اعدام برای او به اجرا درمیآید.
اسیدپاشی روی آمنه بهرامی نیز در سال 84 رخ داد زمانی که مجید خواستگار آمنه پاسخ رد از او در برابر علاقهاش شنید و با اسید دو چشم او را گرفت. در این پرونده مجید محکوم به قصاص شد اما آمنه در آخرین لحظات اجرای حکم او را بخشید.
از سال 84 تاکنون نیز طبق بررسیها کمتر از 20 مورد اسیدپاشی در ایران رخ داده است اما اسیدپاشان تنها مردان نبوده اند در مواردی مثل مونا که روی همسر جعفر، راننده مینی بوس محل کارش اسید میپاشد یک زن روی زن دیگری اسید پاشیده است جعفر وعده ازدواج میدهد اما نمیتواند از همسر قبلی خود جدا شود و مونا با کینهای که از همسر او دارد طاهره را با اسید میسوزاند یا سعیده که روی پدر خود اسید میریزد چرا که او را مجبور به ازدواج با مردی کرده بود که معتاد بود.
آخرین موارد گزارش شده از اسیدپاشی نیز که در آمار 20 مورد اخیر گنجانده شده است حوادث مهرماه امسال در اصفهان است که 4 زن مورد حمله اسیدپاش یا اسیدپاشان قرار میگیرند. حادثهای که بسیار مورد بهرهبرداری رسانههای خارجی قرار گرفت و سر و صدای زیادی ایجاد کرد.
واکنش بنگاههای خبری دنیا به اسیدپاشیهای اخیر در ایران
بلافاصله پس از حادثه اسیدپاشی بر روی زنان در اصفهان بنگاههای خبری در دنیا اقدام به انتشار اخبار ضد و نقیض، آمارهای غیرواقعی و تحلیلهای منفعت طلبانه کردند بی.بی.سی فارسی از بنگاههای خبری است که واکنشهایی زیادی به حوادث اسیدپاشی در اصفهان نشان داد. این رسانه علیرغم داعیه حرفهای بودن، پیش از تکمیل مراحل بازرسی و تحقیق توسط نیروهای پلیس خود را در جایگاه قاضی قرار داده و ارتکاب این جنایت را به گروههای خاصی با انگیزه مبارزه با بدحجابی نسبت داد.
العربیه نیز با انتشار عکسی، قربانیان ایرانی خشونتهای اخیر در اصفهان را 13 مورد ذکر کرده و در تیتر خبری خود سخن از ارتباط این حوادث با بدحجابی آورده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز پس از اعلام خبر دستگیری 4نفر از مظنونین، از عرصه قضاوت عقب نمانده و با اجباری خواندن حجاب چادر در ایران، سعی کرد این نکته را به ذهن مخاطبان القا کند که عدم استفاده از پوشش چادر دلیل قربانی شدن این زنان بوده است.
چرا صدای اسیدپاشیهای ایران در گوش دنیا پیچید؟
طبق آنچه بررسیهای آمار و اطلاعات اسیدپاشیها در دنیا نشان میدهد ایران با این میزان از اسیدپاشیها اصلا در رتبهبندی جهانی جایگاهی ندارد اما چرا با هر بار تکرار چنین وقایعی در ایران، تمام تریبونهای خبر پراکن در دنیا روی این حوادث در ایران تمرکز میکنند و با جنجالی کردن موضوع ، سعی در ناامن جلوه دادن کشور، تلقین فشارهای سیاسی حاکمیت بر مردم و القای منجی بودن سایر کشورها و مجامع جهانی دارند؟
ذکر چند نکته در این بحث قابل تأمل است:
علیرغم تلاش بنگاههای خبری دنیا برای سیاسی جلوه دادن اسیدپاشیهای اخیر در ایران، مرور تمام اسیدپاشیهای ایران و اکثر اسیدپاشیها در دنیا نشان میدهد که «انگیزه شخصی» که میتواند کینه، انتقام و ... باشد عامل انجام چنین اقداماتی بوده است.
خبررسانی بیطرفانه، موضوعی است که سردمداران رسانهای در دنیا بر آن بسیار تأکید دارند اما به هنگام عمل به این شعار زیبا کم میآورند و به شکلی دستپاچه به جای اطلاعرسانی شفاف، اقدام به داستانسرایی و انگیزهسازی میکنند تا مطابق سیاستهای خود حادثه پیش آمده را در ذهن مخاطبان بسازند.
همزمانی این موج خبری درباره ارتباط اسیدپاشی و بدحجابی از سوی رسانهها در دنیا با طرح حمایت از آمرین به معروف و ناهیان از منکر در مجلس ایران نیز سندی بر سناریوی ساختگی این رسانههاست.
حادثه از هر نوعی که باشد بد است اما اگر قرار باشد از نگاه حرفهای در خبر به موضوع اسیدپاشی 4 زن در ایران پرداخته شود بنگاههای خبری در دنیا باید پاسخ دهند که آیا این حادثه مهمتر از به رگبار بستن دانشآموزان در مدارس آمریکا است که چشمهایشان را در برابر آن حوادث بستهاند؟
اسیدپاشی، حادثهای است که دل هر مخاطبی را میسوزاند به واسطه شدت تخریب و عذابی که برای قربانی دارد اما آیا این اتفاق تنها در ایران رخ میدهد و دنیا از آسیب این نوع از کینهتوزی در امان است؟
طبق آنچه در متون تاریخی آمده است قدمت اسید پاشی به سالهای دوری باز میگردد که از «اسید» به عنوان وسیله ای برای شکنجه و یا قتل استفاده میشده و نخستین گزارش رسمی از اسید پاشی مربوط به نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی بوده است. نخستین گزارش جامع جهانی از میزان وقوع این حادثه نیز از سال 1999 توسط چند سازمان غیر دولتی و سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد تهیه شده است.
آمارهای جهانی از قربانیان اسیدپاشی/حدود 60 درصد قربانیان اسید پاشی زنان هستند
بر اساس گزارش اشپیگل، حدود 60 درصد قربانیان اسید پاشی زنان هستند و بیشترین میزان وقوع این حادثه مربوط به کشور آسیایی بنگلادش است که در فاصلۀ سالهای 1999 تا سال گذشتۀ میلادی 3512 حادثۀ اسید پاشی در آن به وقوع پیوسته است.
بر اساس آمارها در بنگلادش سالانه 20 درصد به وقوع اسید پاشی اضافه میشود که در بدترین سال، این کشور در سال 2002 شاهد وقوع 262 حادثۀ اسید پاشی بوده که سن بیشتر قربانیان آن بین 10 تا 19 سال بوده است.
در بیشتر مواقع علت اصلی اسید پاشیها در بنگلادش شکستهای عاطفی، اختلافات خانوادگی و انتقام گیری گزارش شده است.
گلف نیوز نیز نوشته است که هند نیز همانند بنگلادش به کرات در طی سالهای اخیر شاهد وقوع اسید پاشی به زنان بوده است. این کشور در حال حاضر پس از بنگلادش در رتبۀ دوم وقوع اسید پاشی در جهان قرار دارد که در سالهای اخیر میزان ارتکاب تجاوز گروهی به زنان در هند از اسید پاشی پیشی گرفته است.
در این کشور هم 72 درصد قربانیان زنان بودهاند و علت اصلی اسید پاشی نیز شکست های عاطفی اعلام شده است.
بر اساس آخرین گزارش نیویورک تایمز، اسید پاشی در مناطق مختلف پاکستان به ویژه در مناطق دور افتادۀ قبایلی به کرات به عنوان نوعی مجازات مورد استفاده قرار می گیرد و در بیشتر مواقع نیز وقوع آن به هیچ سازمان دولتی یا غیر دولتی گزارش نمیشود. اما براساس برآوردها، سالانه بین 400 تا 750 مورد اسید پاشی در پاکستان اتفاق میافتد که علل اصلی آن شکست های عاطفی، عدم موافقت دختران با ازدواجهای اجباری و عقاید مذهبی افراطی اعلام شده است.
براساس گزارش یک سازمان غیر دولتی وابسته به سازمان ملل متحد کامبوج نیز در بین کشورهایی که اسید پاشی در آنها به وقوع می پیوندد در رتبۀ چهارم قرار داشته و از سال 1999 تا کنون روند وقوع اسید پاشی در این کشور همواره روند صعودی داشته است . بر خلاف سه کشور دیگر قربانیان اسید پاشی در این کشور نیمی زن و نیمی مرد بوده که در قربانیان زن علت وقوع این حادثه شکست های عاطفی و در مورد قربانیان مرد انتقام گیری است.
همچنین بررسی های دیلی میرر در قاره آفریقا نیز نشان میدهد بیشترین موارد وقوع اسید پاشی در این قاره مربوط به چهار کشور نیجریه ، اوگاندا ، اتیوپی و آفریقای جنوبی است . برخلاف کشورهای آسیایی انگیزۀ اصلی در این حوادث انتقام جویی بوده و در برخی از این کشورها تعداد قربانیان مرد به مراتب بیشتر از قربانیان زن است .
طبق این بررسیها بیشترین میزان وقوع اسید پاشی در آمریکای جنوبی مربوط به کشور نا آرام کلمبیا است که تنها در سال 2011 شاهد 46 مورد اسید پاشی بوده و بیشتر این حوادث در مناطق دور افتاده این کشور و تعدادی نیز در شهر بوگوتا، پایتخت کلمبیا رخ داده است.
در آمریکای شمالی و اروپا نیز در قرن 19 میلادی اسید پاشی رواج داشته است در حال حاضر در میان کشورهای اروپایی بیشترین آمار اسید پاشی مربوط به دو کشور بلغارستان و یونان است.
از سوی دیگر در کشوری چون انگلیس نیز همچنان حادثه اسیدپاشی در حال رخ دادن است به طوری که تنها در فاصله سال 2011 تا 2012 یکصد و پنج مورد اسیدپاشی در این کشور گزارش شده است.
کارنامه اسیدپاشی در ایران
اگرچه اسیدپاشی در ایران با نام «آمنه بهرامی» گره خورده است اما نخستین اسیدپاشی در کارنامه کشور ما به سال 1334 برمیگردد که پسر جوانی از سوی قاضی به زندان محکوم میشود و پس از دوران محکومیت تصمیم به انتقام گیری میگیرد و اسید به صورت قاضی پرونده میریزد تا پیش از این جرمی به نام اسیدپاشی در فرهنگ قضایی ایران وجود نداشت و پس از آن 3 سال به طول انجامید تا نخستین قانون دراین باره در سال 1337 به تصویب برسد.
در این قانون آمد: « هر کسی عمدا با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر موجب قتل کسی شود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائم یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه شود به حبس جنایی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقصان یا از کار افتادن عضوی از اعضا شود به حبس جنایی درجه دو از 2 تا 10 سال و اگر موجب صدمه دیگری شود به حبس جنایی از 2 تا 5 سال محکوم خواهد شد.»
اولین فرد اسیدپاشی که در ایران به عنوان مفسد فیالارض نیز شناخته شد «حمید - خ» بود کسی که در سال 78 تصمیم به انتقام از دختر مورد علاقهاش «فائزه 17 ساله» را میگیرد حمید به همراه دوستش اسید را به صورت فائزه و خواهر چهارده سالهاش فتانه میریزد قاضی شعبه 27 دادگاه انقلاب حمید را مفسد فی الارض تشخیص میدهد و حکم اعدام برای او به اجرا درمیآید.
اسیدپاشی روی آمنه بهرامی نیز در سال 84 رخ داد زمانی که مجید خواستگار آمنه پاسخ رد از او در برابر علاقهاش شنید و با اسید دو چشم او را گرفت. در این پرونده مجید محکوم به قصاص شد اما آمنه در آخرین لحظات اجرای حکم او را بخشید.
از سال 84 تاکنون نیز طبق بررسیها کمتر از 20 مورد اسیدپاشی در ایران رخ داده است اما اسیدپاشان تنها مردان نبوده اند در مواردی مثل مونا که روی همسر جعفر، راننده مینی بوس محل کارش اسید میپاشد یک زن روی زن دیگری اسید پاشیده است جعفر وعده ازدواج میدهد اما نمیتواند از همسر قبلی خود جدا شود و مونا با کینهای که از همسر او دارد طاهره را با اسید میسوزاند یا سعیده که روی پدر خود اسید میریزد چرا که او را مجبور به ازدواج با مردی کرده بود که معتاد بود.
آخرین موارد گزارش شده از اسیدپاشی نیز که در آمار 20 مورد اخیر گنجانده شده است حوادث مهرماه امسال در اصفهان است که 4 زن مورد حمله اسیدپاش یا اسیدپاشان قرار میگیرند. حادثهای که بسیار مورد بهرهبرداری رسانههای خارجی قرار گرفت و سر و صدای زیادی ایجاد کرد.
واکنش بنگاههای خبری دنیا به اسیدپاشیهای اخیر در ایران
بلافاصله پس از حادثه اسیدپاشی بر روی زنان در اصفهان بنگاههای خبری در دنیا اقدام به انتشار اخبار ضد و نقیض، آمارهای غیرواقعی و تحلیلهای منفعت طلبانه کردند بی.بی.سی فارسی از بنگاههای خبری است که واکنشهایی زیادی به حوادث اسیدپاشی در اصفهان نشان داد. این رسانه علیرغم داعیه حرفهای بودن، پیش از تکمیل مراحل بازرسی و تحقیق توسط نیروهای پلیس خود را در جایگاه قاضی قرار داده و ارتکاب این جنایت را به گروههای خاصی با انگیزه مبارزه با بدحجابی نسبت داد.
العربیه نیز با انتشار عکسی، قربانیان ایرانی خشونتهای اخیر در اصفهان را 13 مورد ذکر کرده و در تیتر خبری خود سخن از ارتباط این حوادث با بدحجابی آورده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز پس از اعلام خبر دستگیری 4نفر از مظنونین، از عرصه قضاوت عقب نمانده و با اجباری خواندن حجاب چادر در ایران، سعی کرد این نکته را به ذهن مخاطبان القا کند که عدم استفاده از پوشش چادر دلیل قربانی شدن این زنان بوده است.
چرا صدای اسیدپاشیهای ایران در گوش دنیا پیچید؟
طبق آنچه بررسیهای آمار و اطلاعات اسیدپاشیها در دنیا نشان میدهد ایران با این میزان از اسیدپاشیها اصلا در رتبهبندی جهانی جایگاهی ندارد اما چرا با هر بار تکرار چنین وقایعی در ایران، تمام تریبونهای خبر پراکن در دنیا روی این حوادث در ایران تمرکز میکنند و با جنجالی کردن موضوع ، سعی در ناامن جلوه دادن کشور، تلقین فشارهای سیاسی حاکمیت بر مردم و القای منجی بودن سایر کشورها و مجامع جهانی دارند؟
ذکر چند نکته در این بحث قابل تأمل است:
علیرغم تلاش بنگاههای خبری دنیا برای سیاسی جلوه دادن اسیدپاشیهای اخیر در ایران، مرور تمام اسیدپاشیهای ایران و اکثر اسیدپاشیها در دنیا نشان میدهد که «انگیزه شخصی» که میتواند کینه، انتقام و ... باشد عامل انجام چنین اقداماتی بوده است.
خبررسانی بیطرفانه، موضوعی است که سردمداران رسانهای در دنیا بر آن بسیار تأکید دارند اما به هنگام عمل به این شعار زیبا کم میآورند و به شکلی دستپاچه به جای اطلاعرسانی شفاف، اقدام به داستانسرایی و انگیزهسازی میکنند تا مطابق سیاستهای خود حادثه پیش آمده را در ذهن مخاطبان بسازند.
همزمانی این موج خبری درباره ارتباط اسیدپاشی و بدحجابی از سوی رسانهها در دنیا با طرح حمایت از آمرین به معروف و ناهیان از منکر در مجلس ایران نیز سندی بر سناریوی ساختگی این رسانههاست.
حادثه از هر نوعی که باشد بد است اما اگر قرار باشد از نگاه حرفهای در خبر به موضوع اسیدپاشی 4 زن در ایران پرداخته شود بنگاههای خبری در دنیا باید پاسخ دهند که آیا این حادثه مهمتر از به رگبار بستن دانشآموزان در مدارس آمریکا است که چشمهایشان را در برابر آن حوادث بستهاند؟