بیستم مرداد سال ۱۲۹۴ هجری شمسی میرزا کوچک خان جنگلی به همراه یارانش به جنگل های تولم وارد شد تا برای مردم بی دفاع، رهایی از ظلم، جور و یوغ بیگانگان را به ارمغان آورد. آرمانی که با تشکیل هیئت اتحاد اسلام در گیلان پس از بی نتیجه ماندن نهضت مشروطه توسط بزرگمردان آزادیخواه دنبال می شد و میرزا را با اتکا به اعتقادات خود و آرمان رهایی از تسلط بیگانگان بر کشور برای مبارزه راهی جنگل کرد.
اگرچه نهضت جنگل با نام میرزا و نام میرزا با نام جنگل عجین شده اما پایه های ابتدایی نهضت جنگل در بیرون از جنگل شکل گرفت. هنگامی که نهضت مشروطه بی نتیجه باقی ماند و امیدها به نا امیدی گرایید، هیئت اتحاد اسلام در گیلان شکل گرفت تا دنباله روی مشروطه باشد و کشور را از زیر یوغ استبداد و تسلط بیگانگان رهایی بخشد.
با وجود اینکه میرزا کوچک خان به عنوان بازوی اجرایی هیئت اتحاد اسلام برای مبارزه نظامی با روس های بلشویک و قزاق ها وارد جنگل شد اما همچون رهبران چریکی نبود که با دست بردن به مبارزه نظامی نهضت جنگل را رهبری کند.
پژوهشگری که جدول تطبیقی نهضت جنگل را تنظیم و تدوین کرده در گفتگو با خبرنگار مهر، شخصیت میرزا را نه جنگ طلب بلکه بسیار مهربان و رئوف معرفی می کند و می گوید: میرزا مردی انقلابی و در عین حال رهبری خوش قلب بود که با اتکا به مبادی اعتقادی اش، نمی توانست تصرف سرزمینش به دست متجاوزان روس و انگلیس را تاب آورد و تلاش کرد که با پایمردی در راه آرمان هایش، نظامی قانونمند را بنا نهد تا بی عدالتی ها از کشور رخت بسته و رفاه و آسایش به مردم روی آورد.
میرزا مردی انقلابی و در عین حال رهبری خوش قلب بود که با اتکا به مبادی اعتقادی اش، نمی توانست تصرف سرزمینش به دست متجاوزان روس و انگلیس را تاب آورد و تلاش کرد که با پایمردی در راه آرمان هایش، نظامی قانونمند را بنا نهد «روبرت واهانیان تبریز» ادامه می دهد: اگرچه تاکنون مطالعات و کتاب های بسیاری در خصوص میرزا، شخصیتش، تصمیمات و نهضت جنگل به نگارش درآمده و محل قضاوت های بسیاری درباره وی شده اما، ورود میرزا به جنگل های تولم در بیستم مرداد سال ۱۲۹۴ برای این منظور بود که صحنه درگیری را به خارج شهر برده تا مردم بی دفاع مورد آسیب قرار نگیرند.
این پژوهشگر می افزاید: اینکه میرزا یک انقلابی بود که رهبری نهضتی را بر عهده گرفته نباید این تصور را در ذهن به وجود آورد که همچون رهبران چریکی قرن بیستم، دوستدار جنگ و مبارزات نظامی بوده بلکه وی بین سال های ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۷ بازوی اجرای هیئت اتحاد اسلام بود و در عین حال با وجود این تلاش می کرد تا آنجا که امکان دارد از درگیری و خونریزی اجتناب کند.
واهانیان توضیح می دهد: میرزا با همراهی یارانش تلاش کرد بیگانگان را از گیلان به عقب براند و در عین حال رفاه، آسایش، عدالت و رهایی از ظلم حاکمان زمانه را به مردم ارزانی دارد. بنا بر روایاتی از تاریخ هفت سال و نیمه نهضت جنگل، میرزا بر خلاف برخی تصورات اشتباه که محل قضاوت های نادرستی درخصوص وی شده، خوش قلب، مهربان با احساسات و عواطف قوی انسانی بود که همواره سعی داشت از جنگ و خونریزی و درگیری هایی نظامی تا آنجا که امکان دارد، جلوگیری کند.
وی تاکید می کند: میرزا در هیچ برهه ای از قیام جنگل به دنبال شبیخون های نظامی و درگیری صرف نبود بلکه در بسیاری مواقع در جریان نهضت جنگل، از درگیری نظامی دست می کشید و حتی در این میان در مواقعی از مصحلت اندیشی های یارانش برای بهره بردن از فرصت هایی که می توانست با درگیری نظامی به نتیجه برسد نیز تبعیت نکرد.
واهانیان می گوید: اقدام میرزا در خروج از شهر و رفتن به سمت جنگل در بیستم مرداد ماه سال ۱۲۹۴ ه. ش نیز نشان دهنده خوش قلبی وی و دوری میرزا از درگیری هایی بود که می توانست جان مردم را به خطر اندازد.
علاوه بر این رخداد که یکصد سال از آن می گذرد، برخی وقایع دیگر در طول نهضت جنگل وجود دارد که این پژوهشگر با اشاره به آنها روحیه جنگ گریزی میرزا را تایید کرده و بسیاری از اتهامات وارده به میرزا کوچک خان مبنی بر جنگ طلب و خودرای بودن وی را رد می کند.
واهانیان توضیح می دهد: بررسی اسناد تاریخی در واقعه ملاسرا که اوج اختلافات و از هم پاشیدگی نهضت جنگل بوده و در نهایت منجر به کشته شدن حیدر عمو اوغلی یکی از سران متاخر نهضت جنگل می شود، نشان می دهد که میرزا در جلسه ای که برای تصمیم گیری درباره انجام این واقعه برگزار شده، حضور نداشته و هیچ سندی مبنی بر موافقت وی با این حمله نیز در دست نیست.
در مطالعات اسنادی که از نهضت جنگل باقیمانده و همچنین روایاتی که برخی از یاران وی از او داشته اند، خوش قلبی میرزا بارها و بارها مورد تایید قرار گرفته به طوریکه حتی «یان کولارژ» - تکنسین جوان اهل چکسلواکی که در نهضت جنگل و در کنار میرزا حضور داشته- نیز در خاطرات خود این موضوع را به صراحت اعلام کرده که میرزا کوچک خان در نهایت خوش قلبی به فکر اصلاح امور و جلوگیری از تسلط بیگانگان بر کشور بوده است.
وی تکنیسینی بوده که بنا بر اتفاقات سرنوشت خویش به گیلان آمده و مدتی را در کنار میرزا و جنگلیان سپری می کند و در زمان اقامتش در گیلان، با لقب «مهندس» مقام اسلحه دار باشی نهضت را بر عهده داشته و تعمیرات تفنگ های جنگلیان را نیز انجام می داده است.
مردم عادی میرزا را قدیس می شمردند و وقتی که از محلی عبور می کرد مردم از دور دست ها به سوی او می دویدند و در برابرش تعظیم می کردند. در مجموع میرزا مورد علاقه مردم، خان های گیلان و به ویژه جوان های مترقی بودکولارژ در کتاب «بیگانه ای در کنار کوچک خان» که در سال ۱۳۸۴ه. ش توسط «رضا میرچی» به ترجمه درآمده، به بیان خاطرات خود از زندگی در کنار میرزا و جنگلی ها می پردازد و میرزا را اینگونه توصیف می کند: میرزا مردی بود حدودا ۴۵ ساله، میانه قامت، قوی با صورتی گرد و گونه هایی برجسته، سرخ رو بود و همیشه خنده ملایمی بر لب داشت و موهایش سیاه و صاف قیچی شده بود.
وی در ادامه توصیفش از میرزا می نویسد: میرزا بسیار ساده لباس می پوشید و چیزی بر سر نمی گذاشت. چموش به پا می کرد و پیراهن ضخیمی می پوشید و عبای سیاهرنگ نازکی بر تن داشت. تقریبا هیچگاه تسبیح کهربایی اش را زمین نمی گذاشت و دائما آن را در دست می گرداند.
کولارژ در «بیگانه ای در کنار کوچک خان» از علاقه مردم به میرزا می نویسد و می گوید: مردم عادی میرزا را قدیس می شمردند و وقتی که از محلی عبور می کرد مردم از دور دست ها به سوی او می دویدند و در برابرش تعظیم می کردند. در مجموع میرزا مورد علاقه مردم، خان های گیلان و به ویژه جوان های مترقی بود.
این مرد خارجی که در سن ۵۱ سالگی درگذشت در ادامه یادداشت هایش به روحیه صلح طلبی میرزا اشاره می کند و می نویسد: هرگز ندیدم میرزا دستور تنبیه شدید کسی را بدهد. مردم دهات گیلان او را با تمام وجود می پرستیدند و با زیر نظر گرفتن وی، او را مردی آرام و ملایم شناختم.
هرچند مطالعات زیادی درباره نهضت جنگل انجام شده ولی بسیاری از پژوهشگران معتقدند که نهضت جنگل و به ویژه شخصیت میرزا همچنان ناشناخته مانده است. شخصیتی که در طول ۱۰۰ سال گذشته برداشت های شخصی افراد باعث تحریف آن شده و در بسیاری از زوایا مهجور مانده است.
شاید تاملی بیشتر و عمیقتر لازم باشد تا بتوان به شناختی عمیق از میرزا و نهضت وی رسید.