به گزارش خبرگزاری دانا،درواقع، سالهای مجردی شما ازجمله مفیدترین و آزادترین سالهای زندگیتان است. اما خیلیها با اکراه مجرد بودن خودشان را به دیگران اعلام میکنند و احتمالاً شما هم دوست دارید به هر قیمتی که شده از چنین وضعیتی فرار کنید. احتمالاً خیلیها را میشناسید که چطور برای فرار از این تنهایی هر روز و هر شب را در خیابانها، کافیشاپها و رستورانها به دنبال کسی برای آشنایی میگردند ــ هرکسی ــ که بتواند امنیت و آرامش یک رابطه را به آنها بدهد. و بعد به نظرشان دیگر همه چیز عالی خواهد شد، درست است؟
متاسفانه خیر.
واقعاً عجیب است که خیلیها تصور میکنند دورانی که در یک رابطه هستند بهترین دوران زندگیشان است. مجرد بودن به شما این امکان را میدهد چیزهایی را تجربه کنید که باتوجه به فشارهای مالی و احساسی دوران متاهلی امکانپذیر نیست. از دوران مجردی باید برای رشدی فراتر از قلمرو انتظارات اجتماعی که دست و پایتان را میبندد، استفاده کنید.
مجرد بودن میتواند جادوییترین و فوقالعادهترین دوران زندگی شما باشد. دلیل آن این است:
۱. میتوانید خودتان را بشناسید.
همه ما ویژگیهای ظاهری داریم که از آن باخبریم؛ قدمان، وزنمان و البته جنسیتمان که از همه آنها مشخصتر است. اما مجرد بودن یک امکان فوقالعاده در اختیارتان میگذارد: میتوانید خود واقعیتان را کشف کنید. ویژگیهای خوب، بد، تواناییها، ضعفها و همه چیز درمورد خودتان را. این تنهایی را در آغوش کشیده و از آن برای کشف همه چیز درمورد خودتان استفاده کنید. خیلی از روابط عالی به این دلیل بر هم میخورند که خیلی مشکلات حلنشده را از روابط قبلی وارد روابط جدیدمان میکنیم. مجرد بودن یعنی ببینید که هستید و چرا کسی هستید که الان در آینه میبینید. بعد شروع به برطرف کردن مشکلاتتان کنید.
۲. میتوانید ببینید که میخواهید در زندگیتان چکار کنید.
قبلترها مجرد بودن به این معنی بود که کسی شما را نمیخواهد اما الان شما به اندازه کافی جذاب هستید و تصمیم گرفتهاید ببینید چه زندگی میخواهید داشته باشید و آن را با چه کسی قسمت کنید. — سارا جسیکا پارکر
چند نفر را میشناسید که با وجود آرزوها و جاهطلبیهایی که داشتهاند وارد روابط نادرست شدهاند؟ شاید مجبور شدهاند مسئولیتهای جدیدی که هیچوقت نمیخواستند یا انتظارش را نداشتند بر عهده بگیرند؟ واقعاً جای تاسف دارد. اشتباه متوجه منظورمان نشوید، اینکه برای دیگران زندگی کنید و نیازهای آنها را بر خودتان مقدم بدانید هیچ اشکالی ندارد و خیلی وقتها هم هست که لازم است اینطور زندگی کنید. اما آیا نمیخواهید فرزندانتان زندگی که دوست دارند را داشته باشند و به آرزوهایشان برسند؟ خودتان چه بهانهای دارید؟ از این زمان برای دنبال کردن علایقتان استفاده کنید، چه برایتان بازده مالی داشته باشد و چه نداشته باشد. نگران عواقب راهی که پیش میگیرید نباشید، چون اگر کاری که دوست دارید را دنبال نکنید، هیچوقت احساس رضایت و خوشبختی نخواهید کرد.
۳. میتوانید اعتمادبهنفس پیدا کنید.
مجرد بودن به شما این امکان را میدهد که مهارتها و استعدادهایی را در خودتان تقویت کنید که فراموششان کرده یا حتی از آن بیاطلاع بودید. به شما یاد میدهد چطور یاد بگیرید به تنهایی و به طور مستقل کارها را انجام دهید و با تغییر کنار بیایید. مجرد بودن و ساختن زندگی که میخواهید داشته باشید یک مسیر است و پاداشی که در انتهای این مسیر دریافت میکنید، اعتمادبهنفس و رضایتی است که به دست میآورید. انتخابها و آزادیهای شما بینهایت است. داشتن اعتمادبهنفس کافی برای استفاده از این فرصتها به این معنی است که میتوانید از زندگی که دوست دارید لذت ببرید.
۴. میتوانید کسب دانش کنید.
سفر برای کشف خود نیازمند این است که بتوانید فرهنگها، اعتقادات و طرق مختلف زندگی را بشناسید. برای این منظور باید علم و دانش لازم را به دست آورید. وقتی فقط مسئولیت خودتان را داشته باشید، میتوانید هر کجا که دلتان خواست بروید. عطش یادگیری و داشتن روحیهای کنجکاو خیلی به کارتان خواهد آمد. کتابهای بزرگی را بخوانید که هیچوقت فرصتش را نداشتید. با ژانرهای متفاوتی از ادبیات، به افق دانستههایتان وسعت دهید. به دورها سفر کنید و تجربیات تازه کسب کنید. بوها، صداها و تصاویر مختلف را جذب کرده و غذاهای مختلف از کشورهای دیگر را بچشید. اگر بخواهید از هر لحظه از زندگیتان لذت ببرید، دوران مجردی بهترین دوران برایتان خواهد بود.
۵. میتوانید سلامتیتان را بازیابید.
یک رابطه ناموفق نه تنها میتواند دلیل بسیاری از مشکلات برای سلامتیتان باشد، بلکه خیلی وقتها برای از بین رفتن تناسباندامتان هم مقصر است. چه بخاطر نشستن پای تلویزیون خوردن تنقلات چاقکننده باشد یا هر چیز دیگر، یک رابطه راحت و خوب به ندرت سلامت شما را به خطر میاندازد. این درحالی است که سلامت فیزیکی و احساسی شما با هم در ارتباط هستند. از این زمان برای تقویت جسمتان با موادغذایی مفید و مغذی استفاده کنید و از اندورفینی که ورزش در بدنتان تولید میکند، لذت ببرید. اعتمادبهنفس و احساس رضایتی به دست میآورید که فقط یک بدن قوی و سالم آن را درک میکند.
۶. میتوانید قوانین خودتان را پایهریزی کنید.
وقتی در یک رابطه باشید، نیازهای طرفتان را بر خودتان مقدم میکنید. دیگر هیچوقت خودتان در اولویت نیستید. اما مجرد بودن یعنی به هزار و یک دلیل درست و منطقی میتوانید خودخواه باشید. دوست دارید مسافرت بروید؟ سریع یک پرواز بگیرید. میخواهید صبحانهتان را در تختتان بخورید؟ یا صبح زود به پیادهروی بروید؟ دوست دارید شبها تا دیروقت بیرون باشید؟ هیچ اشکالی ندارد میتوانید همه این کارها را انجام دهید. هیچ تضمینی برای داشتن یک زندگی فوقالعاده نیست. اما با مجرد بودن میتوانید کارهایی را انجام دهید و زندگیتان را به جهتی هدایت کنید که دوست دارید. هیچ محدودیتی نخواهید داشت. هیچچیز مانعتان نخواهد شد، البته به جز ترسهای خودتان.
۷. میتوانید خودتان را دوست داشته باشید.
همه همیشه میگویند قبل از اینکه بتوانید کسی را دوست داشته باشید، اول باید بتوانید خودتان را دوست داشته باشید. شاید هم اینطور نباشد. حتی در بدترین شرایط زندگی هم میتوانید هنوز کسی را دوست داشته باشید. اما اگر اعتمادبهنفس نداشته یا احساس پشیمانی داشته باشید، نمی توانید آن عشق خالص و پاک را تجربه کنید. پیدا کردن خود حقیقیتان و رشد کردن و تبدیل شدن به کسی که باید باشید به این معنی است که کسانیکه وارد زندگیتان میشوند، از این تجربه لذت خواهند برد. آنوقت میتوانید بدون هیچ نقابی، در زمان حال زندگی کنید. کسانیکه میتوانند خودشان را دوست داشته باشند، زندگیهایی شاد و رضایتبخش را تجربه خواهند کرد.
آیا چنین زندگی اگر با یک شریک تقسیم شود، بهتر نخواهد بود؟ بستگی دارد. گاهیاوقات بله و گاهی هم نه. اگر هنوز از انتخابهای زندگیتان راضی نباشید و ندانید به کدام جهت در حال حرکتید، شاید بهتر باشد جستجو برای نیمهگمشدهتان را کمی به تعویق بیندازید.
متاسفانه خیر.
واقعاً عجیب است که خیلیها تصور میکنند دورانی که در یک رابطه هستند بهترین دوران زندگیشان است. مجرد بودن به شما این امکان را میدهد چیزهایی را تجربه کنید که باتوجه به فشارهای مالی و احساسی دوران متاهلی امکانپذیر نیست. از دوران مجردی باید برای رشدی فراتر از قلمرو انتظارات اجتماعی که دست و پایتان را میبندد، استفاده کنید.
مجرد بودن میتواند جادوییترین و فوقالعادهترین دوران زندگی شما باشد. دلیل آن این است:
۱. میتوانید خودتان را بشناسید.
همه ما ویژگیهای ظاهری داریم که از آن باخبریم؛ قدمان، وزنمان و البته جنسیتمان که از همه آنها مشخصتر است. اما مجرد بودن یک امکان فوقالعاده در اختیارتان میگذارد: میتوانید خود واقعیتان را کشف کنید. ویژگیهای خوب، بد، تواناییها، ضعفها و همه چیز درمورد خودتان را. این تنهایی را در آغوش کشیده و از آن برای کشف همه چیز درمورد خودتان استفاده کنید. خیلی از روابط عالی به این دلیل بر هم میخورند که خیلی مشکلات حلنشده را از روابط قبلی وارد روابط جدیدمان میکنیم. مجرد بودن یعنی ببینید که هستید و چرا کسی هستید که الان در آینه میبینید. بعد شروع به برطرف کردن مشکلاتتان کنید.
۲. میتوانید ببینید که میخواهید در زندگیتان چکار کنید.
قبلترها مجرد بودن به این معنی بود که کسی شما را نمیخواهد اما الان شما به اندازه کافی جذاب هستید و تصمیم گرفتهاید ببینید چه زندگی میخواهید داشته باشید و آن را با چه کسی قسمت کنید. — سارا جسیکا پارکر
چند نفر را میشناسید که با وجود آرزوها و جاهطلبیهایی که داشتهاند وارد روابط نادرست شدهاند؟ شاید مجبور شدهاند مسئولیتهای جدیدی که هیچوقت نمیخواستند یا انتظارش را نداشتند بر عهده بگیرند؟ واقعاً جای تاسف دارد. اشتباه متوجه منظورمان نشوید، اینکه برای دیگران زندگی کنید و نیازهای آنها را بر خودتان مقدم بدانید هیچ اشکالی ندارد و خیلی وقتها هم هست که لازم است اینطور زندگی کنید. اما آیا نمیخواهید فرزندانتان زندگی که دوست دارند را داشته باشند و به آرزوهایشان برسند؟ خودتان چه بهانهای دارید؟ از این زمان برای دنبال کردن علایقتان استفاده کنید، چه برایتان بازده مالی داشته باشد و چه نداشته باشد. نگران عواقب راهی که پیش میگیرید نباشید، چون اگر کاری که دوست دارید را دنبال نکنید، هیچوقت احساس رضایت و خوشبختی نخواهید کرد.
۳. میتوانید اعتمادبهنفس پیدا کنید.
مجرد بودن به شما این امکان را میدهد که مهارتها و استعدادهایی را در خودتان تقویت کنید که فراموششان کرده یا حتی از آن بیاطلاع بودید. به شما یاد میدهد چطور یاد بگیرید به تنهایی و به طور مستقل کارها را انجام دهید و با تغییر کنار بیایید. مجرد بودن و ساختن زندگی که میخواهید داشته باشید یک مسیر است و پاداشی که در انتهای این مسیر دریافت میکنید، اعتمادبهنفس و رضایتی است که به دست میآورید. انتخابها و آزادیهای شما بینهایت است. داشتن اعتمادبهنفس کافی برای استفاده از این فرصتها به این معنی است که میتوانید از زندگی که دوست دارید لذت ببرید.
۴. میتوانید کسب دانش کنید.
سفر برای کشف خود نیازمند این است که بتوانید فرهنگها، اعتقادات و طرق مختلف زندگی را بشناسید. برای این منظور باید علم و دانش لازم را به دست آورید. وقتی فقط مسئولیت خودتان را داشته باشید، میتوانید هر کجا که دلتان خواست بروید. عطش یادگیری و داشتن روحیهای کنجکاو خیلی به کارتان خواهد آمد. کتابهای بزرگی را بخوانید که هیچوقت فرصتش را نداشتید. با ژانرهای متفاوتی از ادبیات، به افق دانستههایتان وسعت دهید. به دورها سفر کنید و تجربیات تازه کسب کنید. بوها، صداها و تصاویر مختلف را جذب کرده و غذاهای مختلف از کشورهای دیگر را بچشید. اگر بخواهید از هر لحظه از زندگیتان لذت ببرید، دوران مجردی بهترین دوران برایتان خواهد بود.
۵. میتوانید سلامتیتان را بازیابید.
یک رابطه ناموفق نه تنها میتواند دلیل بسیاری از مشکلات برای سلامتیتان باشد، بلکه خیلی وقتها برای از بین رفتن تناسباندامتان هم مقصر است. چه بخاطر نشستن پای تلویزیون خوردن تنقلات چاقکننده باشد یا هر چیز دیگر، یک رابطه راحت و خوب به ندرت سلامت شما را به خطر میاندازد. این درحالی است که سلامت فیزیکی و احساسی شما با هم در ارتباط هستند. از این زمان برای تقویت جسمتان با موادغذایی مفید و مغذی استفاده کنید و از اندورفینی که ورزش در بدنتان تولید میکند، لذت ببرید. اعتمادبهنفس و احساس رضایتی به دست میآورید که فقط یک بدن قوی و سالم آن را درک میکند.
۶. میتوانید قوانین خودتان را پایهریزی کنید.
وقتی در یک رابطه باشید، نیازهای طرفتان را بر خودتان مقدم میکنید. دیگر هیچوقت خودتان در اولویت نیستید. اما مجرد بودن یعنی به هزار و یک دلیل درست و منطقی میتوانید خودخواه باشید. دوست دارید مسافرت بروید؟ سریع یک پرواز بگیرید. میخواهید صبحانهتان را در تختتان بخورید؟ یا صبح زود به پیادهروی بروید؟ دوست دارید شبها تا دیروقت بیرون باشید؟ هیچ اشکالی ندارد میتوانید همه این کارها را انجام دهید. هیچ تضمینی برای داشتن یک زندگی فوقالعاده نیست. اما با مجرد بودن میتوانید کارهایی را انجام دهید و زندگیتان را به جهتی هدایت کنید که دوست دارید. هیچ محدودیتی نخواهید داشت. هیچچیز مانعتان نخواهد شد، البته به جز ترسهای خودتان.
۷. میتوانید خودتان را دوست داشته باشید.
همه همیشه میگویند قبل از اینکه بتوانید کسی را دوست داشته باشید، اول باید بتوانید خودتان را دوست داشته باشید. شاید هم اینطور نباشد. حتی در بدترین شرایط زندگی هم میتوانید هنوز کسی را دوست داشته باشید. اما اگر اعتمادبهنفس نداشته یا احساس پشیمانی داشته باشید، نمی توانید آن عشق خالص و پاک را تجربه کنید. پیدا کردن خود حقیقیتان و رشد کردن و تبدیل شدن به کسی که باید باشید به این معنی است که کسانیکه وارد زندگیتان میشوند، از این تجربه لذت خواهند برد. آنوقت میتوانید بدون هیچ نقابی، در زمان حال زندگی کنید. کسانیکه میتوانند خودشان را دوست داشته باشند، زندگیهایی شاد و رضایتبخش را تجربه خواهند کرد.
آیا چنین زندگی اگر با یک شریک تقسیم شود، بهتر نخواهد بود؟ بستگی دارد. گاهیاوقات بله و گاهی هم نه. اگر هنوز از انتخابهای زندگیتان راضی نباشید و ندانید به کدام جهت در حال حرکتید، شاید بهتر باشد جستجو برای نیمهگمشدهتان را کمی به تعویق بیندازید.