به گزارش خبرگزاری دانا،وضع عاطفی کودکان کار آسیب پذیرتر از سایر کودکانمونا سلیم کارشناس روانشناسی در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار داشت: برای پرداختن به مسأله کودکان کار ابتدا باید مشخص کرد که این پدیده یک مسأله اجتماعی است یا یک آسیباجتماعی؟ یا حتی ممکن است این مسأله یک بحراناجتماعی باشد؟
وی افزود: به طور کلی هر رخداد اجتماعی که در اثر آن کنش و واکنشهایی در روابط بین افراد رخ میدهد تحت عنوان «پدیدهاجتماعی» نامیده میشود؛ این پدیدههای اجتماعی تا زمانی که وجودشان برای نظام جامعه مفید باشد و عناصر متشکله و ارزشهای موجود یک اجتماع را تحت تأثیر منفی قرار ندهد، پدیدههای مطلوب تلقی میشوند و زمانی که تأثیر منفی داشته باشند، پدیده ناهنجار محسوب میشوند.
سلیم با تأکید براینکه بخش وسیعی از پدیدههای نابهنجاراجتماعی از کنش و واکنشهای غلط درونی یک جامعه نشأت میگیرند، تصریح کرد: ما این اتفاق را مسألهاجتماعی مینامیم و برای مواجهه با اینگونه مسائل نیاز به آسیبشناسی موشکافانه و دقیق داریم، زیرا اغلب پدیدههای ناهنجاراجتماعی ریشه در ناآگاهی افراد یک جامعه نسبت به مسائلاجتماعی نامطلوب و چگونگی برخورد با آنها دارد.
این روانشناس خاطرنشان کرد: حال آنکه کودکانکار یا همان کودکانخیابانی کسانی هستند که بنا به دلایل مختلف اعم از دلایل خانوادگی، اجتماعی یا فردی از خانه و خانواده بیرون آمدهاند و به سطوح شهر، پارکها و خیابانها جهت کار یا حتی زندگی روی آوردهاند.
وی افزود: این کودکان اغلب از خانوادههای کمدرآمد و پرجمعیت هستند که علت حضور آنها در خیابان بحث امرار معاش و کسب درآمد است، نوع تعلق و میزان ارتباط این کودکان با خانه و خانواده متفاوت از تعریف مشخص روابط سالم خانوادگی در یک جامعه است.
سلیم با بیان اینکه این کودکان گاهی چند بار در ماه یا حتی چند بار در سال به دیدن خانوادههای خود میروند؛ تأکید کرد: به علت نابسامانی وضع عاطفی، کودکانکار آسیبپذیرتر از سایر کودکان هم سال خود در یک شرایط سالم روابطخانوداگی در جامعه هستند و حضور کودکان آسیبپذیر در معرض رفتارهای نابهنجار، یک خطر و آسیب پنهان برای افراد همان جامعه محسوب میشود.
وی ادامه داد: برخی از این کودکان کار پس از گذشت مدتی حضور در خیابانها تبدیل به کودکان خیابانی میشوند، آنها همان دسته از کودکان کاری هستند که به طور کلی در خیابانها زندگی میکنند و هیچ پناهگاه و خانهای برای بازگشت به آن ندارند، آنها در خیابان بیسرپناه و بیخانمان هستند و افراد خیابانی دیگر برای آنها حکم خانواده را پیدا کردهاند.
این روانشناس خاطرنشان کرد: برخی از آنها درگیر مشکلاتی مانند مصرف موادمخدر و رفتارهای خلاف قانون میشوند و گاهی امکان دارد در شرایط ناامن قربانی آزارهای جسمی و جنسی شوند، این آسیبهای فردی کودکان خطرات جدی را برای جامعهای که این افراد در آن به عنوان شهروند چه قانونی و چه غیرقانونی زندگی میکنند، در بر دارد.
سلیم با بیان وظیفهی هر انسان در مقابل این کودکان، گفت: هر یک از ما به عنوان عضوی از یک جامعه نسبت به این قشر آسیبپذیر جامعه مسئول خواهیم بود و باید تا حد توان اطلاعات و آگاهی خود را نسبت به چگونگی برخورد با این افراد بالا ببریم که نه با محبتهای بیجا و کمکهای نابجا آنها را تشویق به ادامه مسیر غلط کنیم، همچنین نباید با بیتوجهی و بیاحترامی و نادیده گرفتن آنها، در این کودکان خشم پنهانی را نهادینه کنیم که عاقبت گریبان جامعه خودمان را بگیرد؛ ما باید بدانیم که تمام افراد یک جامعه زنجیروار به یکدیگر وصل شدهاند، به همین دلیل با کمک یکدیگر هم میتوانند از بروز یک فاجعهاجتماعی جلوگیری کنند و هم میتوانند در گسترش آن تأثیرگذار باشند.
وی افزود: به طور کلی هر رخداد اجتماعی که در اثر آن کنش و واکنشهایی در روابط بین افراد رخ میدهد تحت عنوان «پدیدهاجتماعی» نامیده میشود؛ این پدیدههای اجتماعی تا زمانی که وجودشان برای نظام جامعه مفید باشد و عناصر متشکله و ارزشهای موجود یک اجتماع را تحت تأثیر منفی قرار ندهد، پدیدههای مطلوب تلقی میشوند و زمانی که تأثیر منفی داشته باشند، پدیده ناهنجار محسوب میشوند.
سلیم با تأکید براینکه بخش وسیعی از پدیدههای نابهنجاراجتماعی از کنش و واکنشهای غلط درونی یک جامعه نشأت میگیرند، تصریح کرد: ما این اتفاق را مسألهاجتماعی مینامیم و برای مواجهه با اینگونه مسائل نیاز به آسیبشناسی موشکافانه و دقیق داریم، زیرا اغلب پدیدههای ناهنجاراجتماعی ریشه در ناآگاهی افراد یک جامعه نسبت به مسائلاجتماعی نامطلوب و چگونگی برخورد با آنها دارد.
این روانشناس خاطرنشان کرد: حال آنکه کودکانکار یا همان کودکانخیابانی کسانی هستند که بنا به دلایل مختلف اعم از دلایل خانوادگی، اجتماعی یا فردی از خانه و خانواده بیرون آمدهاند و به سطوح شهر، پارکها و خیابانها جهت کار یا حتی زندگی روی آوردهاند.
وی افزود: این کودکان اغلب از خانوادههای کمدرآمد و پرجمعیت هستند که علت حضور آنها در خیابان بحث امرار معاش و کسب درآمد است، نوع تعلق و میزان ارتباط این کودکان با خانه و خانواده متفاوت از تعریف مشخص روابط سالم خانوادگی در یک جامعه است.
سلیم با بیان اینکه این کودکان گاهی چند بار در ماه یا حتی چند بار در سال به دیدن خانوادههای خود میروند؛ تأکید کرد: به علت نابسامانی وضع عاطفی، کودکانکار آسیبپذیرتر از سایر کودکان هم سال خود در یک شرایط سالم روابطخانوداگی در جامعه هستند و حضور کودکان آسیبپذیر در معرض رفتارهای نابهنجار، یک خطر و آسیب پنهان برای افراد همان جامعه محسوب میشود.
وی ادامه داد: برخی از این کودکان کار پس از گذشت مدتی حضور در خیابانها تبدیل به کودکان خیابانی میشوند، آنها همان دسته از کودکان کاری هستند که به طور کلی در خیابانها زندگی میکنند و هیچ پناهگاه و خانهای برای بازگشت به آن ندارند، آنها در خیابان بیسرپناه و بیخانمان هستند و افراد خیابانی دیگر برای آنها حکم خانواده را پیدا کردهاند.
این روانشناس خاطرنشان کرد: برخی از آنها درگیر مشکلاتی مانند مصرف موادمخدر و رفتارهای خلاف قانون میشوند و گاهی امکان دارد در شرایط ناامن قربانی آزارهای جسمی و جنسی شوند، این آسیبهای فردی کودکان خطرات جدی را برای جامعهای که این افراد در آن به عنوان شهروند چه قانونی و چه غیرقانونی زندگی میکنند، در بر دارد.
سلیم با بیان وظیفهی هر انسان در مقابل این کودکان، گفت: هر یک از ما به عنوان عضوی از یک جامعه نسبت به این قشر آسیبپذیر جامعه مسئول خواهیم بود و باید تا حد توان اطلاعات و آگاهی خود را نسبت به چگونگی برخورد با این افراد بالا ببریم که نه با محبتهای بیجا و کمکهای نابجا آنها را تشویق به ادامه مسیر غلط کنیم، همچنین نباید با بیتوجهی و بیاحترامی و نادیده گرفتن آنها، در این کودکان خشم پنهانی را نهادینه کنیم که عاقبت گریبان جامعه خودمان را بگیرد؛ ما باید بدانیم که تمام افراد یک جامعه زنجیروار به یکدیگر وصل شدهاند، به همین دلیل با کمک یکدیگر هم میتوانند از بروز یک فاجعهاجتماعی جلوگیری کنند و هم میتوانند در گسترش آن تأثیرگذار باشند.