به گزارش خبرگزاری دانا، داستان کهنه اما تکراری زنانی که بنابر جنسیت خود، همواره در مکان های عمومی، از نگاه های دنباله دار و آزاردهنده، کلمات زشت و زننده، متلک پراکنی و حرکات فیزیکی ناخوشایند در امان نیستند که در پاره ای موارد به قتل یا خودکشی فرد آزار دیده منجر می شود.
مزاحمت هایی که به دلیل ضعف اجرایی قانون در برابر افراد خطاکار و نگرش نادرست به زنان مورد تعرض واقع شده، به طور معمول با سکوت دردمندانه این گروه همراه می شود.
چنانچه «شهلا اعزازی» مدیرگروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران عنوان می کند: در گذشته گفته میشد برخی زنان به دلیل خودنمایی، استفاده از لباسها و آرایشهای خاص و یا حضور در اماکن نامناسب مورد آزار قرار میگیرند و بدین ترتیب خود زنان مورد آزار قرار میگرفتند، این در حالی است که پژوهشها نشان میدهد که شکل ظاهری و نه پوشش و نه حتی نگاه کردن و یا حضور زنان در مکانهای خاص هیچ تاثیری بر روی این آثارها ندارد.
اعزازی که بتازگی در همایش امنیت زنان در فضای عمومی سخن می گفت ، با بیان اینکه آزارهای جنسی همزمان با ایجاد شهرهای بزرگ آغاز شدهاند، افزود: در روستا و شهرستانهای کوچک به دلیل آشنایی میان مردم به میزان ناچیزتری شاهد وقوع چنین پدیدههایی هستیم اما در شهرها به دلیل گمنامی و کسوت اماکنی که افراد میتوانند در آن حاضر شوند بیشتر شاهد آزارهای خیابانی هستیم.
با در نظر گرفتن اهمیت امنیت روانی زنان و دختران در جامعه، گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا در گفت و گو با «پروانه محمدخانی» روانشناس و استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و «سمیه فریدونی» جامعه شناس به بررسی علت آزارهای خیابانی و به چالش کشیده شدن امنیت روانی زنان در فضای عمومی و همچنین معرفی عامل های بازدارنده آن پرداخت.
بنابر نظر این کارشناسان اجتماعی، انگیزه و هدف مردانی که با قصد ایجاد مزاحمت های خیابانی قدم به این مسیر می گذارند، احساس قدرت، نشان دادن برتری جنسی و تحقیر جنس مخالف است که در قالب مانور دادن با خودرو در مقابل مدارس دخترانه یا زنان عابر پیاده، تنه زدن و آزارهای جسمی خودنمایی می کند.
**محمدخانی: خلاءهای فرهنگی و آموزشی، عامل گسترش آزارهای خیابانی
محمد خانی در ابتدای سخنان خود در باره فرهنگ می گوید: فرهنگ شامل عناصر بسیاری از جمله مذهب، عرف و سنت حاکم بر آن جامعه است و می افزاید : در جامعه ای که نگاه به زنان، شیء گونه است و بیشتر جنبه های جنسی آنان مدنظر قرار می گیرد به خصوص جامعه ای که زمان زیادی از حضور اجتماعی زنان نمی گذرد، آزارهای خیابانی پررنگ تر جلوه می کنند. چرا که این محیط و فضای اجتماعی که بدون آموزش و فرهنگ سازی گسترده شده است، بسترساز رشد چالش آزارها علیه زنان خواهد بود.
در کشورهای توسعه یافته، در نتیجه این فرهنگ سازی، زنان با امنیت روانی کامل، پابه پای مردان کار می کنند ، زنان هم به دلیل این که در محدودیت های ساخته شده توسط مردان قرار نمی گیرند، انتخاب گر هستند و اگر شرایط مطلوب عاطفی نداشته باشند می توانند از آن فضا و محرومیت های عاطفی و جنسی رهایی پیدا کنند.
اما زنان در معرض محرومیت های عاطفی، ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهند که دعوت کننده باشد و مردان هم به خود اجازه دهند در هر شرایطی، با نگاه جنسی و شی گونه با آنان رفتار کنند.
آزارهای کلامی، تعرض و حتی راه ندادن به خودرویی با راننده زن و غیره آزارهایی است که متاسفانه به دلیل نبود جایگاهی برای شکایت و جرم انگاری نشدن، محدودیت قوانین، عدم آموزش رفتاری به مردان به رفتارهای عادی تبدیل شده که زنان هم به دلیل نگاه های اطرافیان و ترس از آبرو با دلی آزرده از کنار آن می گذرند.
**فریدونی: حذف آزارهای خیابانی با همبستگی آموزش، قانون و فرهنگ
فریدونی می گوید : مراد از آزار خیابانی اتفاق های ناخوشایندی است که علیه زنان در فضای عمومی صورت می گیرد که در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی وی هم تاثیر فراوانی دارد؛ مردان آزاردهنده نیاموخته اند که تعرض به حریم شخصی زنان، به منزله تخریب روحیه او و نابودی نسل های بعد از آن است. در این میان نگاه به زن آزاردیده هم ناراحت کننده است چرا که بنابر عرف نانوشته و نادرست، آزاردهنده و خطاکار، گناهکار به شمار نمی رود و انگشت اتهام به سمت آزاردیده نشانه می رود.
نقص در سیستم آموزشی، یکی از دلایل اصلی این رخدادها و آزارهای خیابانی است چرا که در وهله نخست آرامش و صلح را به دانش آموزان یاد نمی دهند در نتیجه نمی توان انتظار داشت که برون داد اجتماعی این سیستم، محصولی باشد که به دنبال آرامش باشد. در وهله دیگر، واقعیت این است که این سیستم آموزشی، از دانش آموز توقع اطاعت کننده صِرف دارد و با تغییر وضعیت و عدم اطاعت دانش آموز، پرخاشگری را به او اهدا می کند که آزارها و نزاع های خیابانی شاهدی بر این مدعا است.
نقص قوانین هم از دیگر دلایل آزارهای خیابانی است اما به صراحت می توان گفت که اگر نقص فرهنگی نداشتیم شاید می توانستیم نقص قانون را بپوشانیم. نقص فرهنگی که نه تنها نشآت گرفته از نظام مردسالاری است بلکه زنان هم علیه زنان دیگر اشاعه دهنده این آزارها هستند فقط کافی است به دیالوگی که میان زنان علیه زنان رد وبدل می شود توجه کرد تا به نقص فرهنگی رسید.
به عبارتی دیگر، علاوه بر بحث قانون که اصلاح آن در حوزه آزارها و خشونت ها الزامی است، آموزش و فرهنگ سازی زیر ساختی است که می تواند قانون را برای ما نهادینه کند همانند آن چه در بستن کمربند خودرو تاثیر گذار بود.
کلام آخر این که نبود فرهنگ استفاده درست از فضاهای اینترنتی، بیکاری، اعتیاد، سردرگمی جوانان میان فرهنگ سنتی و نوگرا، سکوت قربانیان آزارهای خیابانی و همچنین اطمینان فرد خاطی از نبود برخورد قانونی دست به دست هم داده اند تا این فرزند فرهنگ ناخلف، همچنان به تخریب شخصیت روحی و روانی زنان و دختران جامعه بپردازد. غافل از این که زنان آسیب دیده از آزارهای کلامی و غیرکلامی چنان سرخورده و منفعل می شوند که گاه برای رویارویی با پیامدهای این تعرض، حضور اجتماعی خود را در جامعه محدود می کنند.
بر همین اساس، هر کدام از اعضای جامعه، ولو به اندازه تذکر زبانی یا با نگاهی که حاکی از تاسف باشد، باید به این رفتارها واکنش نشان دهند تا هنجارهای جامعه در نظر مزاحمان خیابانی تغییر یافته به نظر نرسد. در حقیقت رویارویی با این ناهنجاری در جامعه نیازمند نوعی نظارت همگانی و اجتماعی است. در این زمینه صدا و سیما به عنوان گسترده ترین وسیله ارتباط جمعی هم می تواند نقش بسیار موثر و مفیدی در آگاهی بخشی ایفا کند. البتـه در این میان، نقش زنان نیز بی تاثیر نیست، چون سکوت اختیار کردن و انفعال زنان مورد تعرض های کلامی و جسمی از طرف مردان مزاحم، باعث تقویت این رفتار در آنان و ادامه این رفتار در برابر نسل بعدی زنان و دختران خواهد شد.
مزاحمت هایی که به دلیل ضعف اجرایی قانون در برابر افراد خطاکار و نگرش نادرست به زنان مورد تعرض واقع شده، به طور معمول با سکوت دردمندانه این گروه همراه می شود.
چنانچه «شهلا اعزازی» مدیرگروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران عنوان می کند: در گذشته گفته میشد برخی زنان به دلیل خودنمایی، استفاده از لباسها و آرایشهای خاص و یا حضور در اماکن نامناسب مورد آزار قرار میگیرند و بدین ترتیب خود زنان مورد آزار قرار میگرفتند، این در حالی است که پژوهشها نشان میدهد که شکل ظاهری و نه پوشش و نه حتی نگاه کردن و یا حضور زنان در مکانهای خاص هیچ تاثیری بر روی این آثارها ندارد.
اعزازی که بتازگی در همایش امنیت زنان در فضای عمومی سخن می گفت ، با بیان اینکه آزارهای جنسی همزمان با ایجاد شهرهای بزرگ آغاز شدهاند، افزود: در روستا و شهرستانهای کوچک به دلیل آشنایی میان مردم به میزان ناچیزتری شاهد وقوع چنین پدیدههایی هستیم اما در شهرها به دلیل گمنامی و کسوت اماکنی که افراد میتوانند در آن حاضر شوند بیشتر شاهد آزارهای خیابانی هستیم.
با در نظر گرفتن اهمیت امنیت روانی زنان و دختران در جامعه، گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا در گفت و گو با «پروانه محمدخانی» روانشناس و استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و «سمیه فریدونی» جامعه شناس به بررسی علت آزارهای خیابانی و به چالش کشیده شدن امنیت روانی زنان در فضای عمومی و همچنین معرفی عامل های بازدارنده آن پرداخت.
بنابر نظر این کارشناسان اجتماعی، انگیزه و هدف مردانی که با قصد ایجاد مزاحمت های خیابانی قدم به این مسیر می گذارند، احساس قدرت، نشان دادن برتری جنسی و تحقیر جنس مخالف است که در قالب مانور دادن با خودرو در مقابل مدارس دخترانه یا زنان عابر پیاده، تنه زدن و آزارهای جسمی خودنمایی می کند.
**محمدخانی: خلاءهای فرهنگی و آموزشی، عامل گسترش آزارهای خیابانی
محمد خانی در ابتدای سخنان خود در باره فرهنگ می گوید: فرهنگ شامل عناصر بسیاری از جمله مذهب، عرف و سنت حاکم بر آن جامعه است و می افزاید : در جامعه ای که نگاه به زنان، شیء گونه است و بیشتر جنبه های جنسی آنان مدنظر قرار می گیرد به خصوص جامعه ای که زمان زیادی از حضور اجتماعی زنان نمی گذرد، آزارهای خیابانی پررنگ تر جلوه می کنند. چرا که این محیط و فضای اجتماعی که بدون آموزش و فرهنگ سازی گسترده شده است، بسترساز رشد چالش آزارها علیه زنان خواهد بود.
در کشورهای توسعه یافته، در نتیجه این فرهنگ سازی، زنان با امنیت روانی کامل، پابه پای مردان کار می کنند ، زنان هم به دلیل این که در محدودیت های ساخته شده توسط مردان قرار نمی گیرند، انتخاب گر هستند و اگر شرایط مطلوب عاطفی نداشته باشند می توانند از آن فضا و محرومیت های عاطفی و جنسی رهایی پیدا کنند.
اما زنان در معرض محرومیت های عاطفی، ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهند که دعوت کننده باشد و مردان هم به خود اجازه دهند در هر شرایطی، با نگاه جنسی و شی گونه با آنان رفتار کنند.
آزارهای کلامی، تعرض و حتی راه ندادن به خودرویی با راننده زن و غیره آزارهایی است که متاسفانه به دلیل نبود جایگاهی برای شکایت و جرم انگاری نشدن، محدودیت قوانین، عدم آموزش رفتاری به مردان به رفتارهای عادی تبدیل شده که زنان هم به دلیل نگاه های اطرافیان و ترس از آبرو با دلی آزرده از کنار آن می گذرند.
**فریدونی: حذف آزارهای خیابانی با همبستگی آموزش، قانون و فرهنگ
فریدونی می گوید : مراد از آزار خیابانی اتفاق های ناخوشایندی است که علیه زنان در فضای عمومی صورت می گیرد که در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی وی هم تاثیر فراوانی دارد؛ مردان آزاردهنده نیاموخته اند که تعرض به حریم شخصی زنان، به منزله تخریب روحیه او و نابودی نسل های بعد از آن است. در این میان نگاه به زن آزاردیده هم ناراحت کننده است چرا که بنابر عرف نانوشته و نادرست، آزاردهنده و خطاکار، گناهکار به شمار نمی رود و انگشت اتهام به سمت آزاردیده نشانه می رود.
نقص در سیستم آموزشی، یکی از دلایل اصلی این رخدادها و آزارهای خیابانی است چرا که در وهله نخست آرامش و صلح را به دانش آموزان یاد نمی دهند در نتیجه نمی توان انتظار داشت که برون داد اجتماعی این سیستم، محصولی باشد که به دنبال آرامش باشد. در وهله دیگر، واقعیت این است که این سیستم آموزشی، از دانش آموز توقع اطاعت کننده صِرف دارد و با تغییر وضعیت و عدم اطاعت دانش آموز، پرخاشگری را به او اهدا می کند که آزارها و نزاع های خیابانی شاهدی بر این مدعا است.
نقص قوانین هم از دیگر دلایل آزارهای خیابانی است اما به صراحت می توان گفت که اگر نقص فرهنگی نداشتیم شاید می توانستیم نقص قانون را بپوشانیم. نقص فرهنگی که نه تنها نشآت گرفته از نظام مردسالاری است بلکه زنان هم علیه زنان دیگر اشاعه دهنده این آزارها هستند فقط کافی است به دیالوگی که میان زنان علیه زنان رد وبدل می شود توجه کرد تا به نقص فرهنگی رسید.
به عبارتی دیگر، علاوه بر بحث قانون که اصلاح آن در حوزه آزارها و خشونت ها الزامی است، آموزش و فرهنگ سازی زیر ساختی است که می تواند قانون را برای ما نهادینه کند همانند آن چه در بستن کمربند خودرو تاثیر گذار بود.
کلام آخر این که نبود فرهنگ استفاده درست از فضاهای اینترنتی، بیکاری، اعتیاد، سردرگمی جوانان میان فرهنگ سنتی و نوگرا، سکوت قربانیان آزارهای خیابانی و همچنین اطمینان فرد خاطی از نبود برخورد قانونی دست به دست هم داده اند تا این فرزند فرهنگ ناخلف، همچنان به تخریب شخصیت روحی و روانی زنان و دختران جامعه بپردازد. غافل از این که زنان آسیب دیده از آزارهای کلامی و غیرکلامی چنان سرخورده و منفعل می شوند که گاه برای رویارویی با پیامدهای این تعرض، حضور اجتماعی خود را در جامعه محدود می کنند.
بر همین اساس، هر کدام از اعضای جامعه، ولو به اندازه تذکر زبانی یا با نگاهی که حاکی از تاسف باشد، باید به این رفتارها واکنش نشان دهند تا هنجارهای جامعه در نظر مزاحمان خیابانی تغییر یافته به نظر نرسد. در حقیقت رویارویی با این ناهنجاری در جامعه نیازمند نوعی نظارت همگانی و اجتماعی است. در این زمینه صدا و سیما به عنوان گسترده ترین وسیله ارتباط جمعی هم می تواند نقش بسیار موثر و مفیدی در آگاهی بخشی ایفا کند. البتـه در این میان، نقش زنان نیز بی تاثیر نیست، چون سکوت اختیار کردن و انفعال زنان مورد تعرض های کلامی و جسمی از طرف مردان مزاحم، باعث تقویت این رفتار در آنان و ادامه این رفتار در برابر نسل بعدی زنان و دختران خواهد شد.