این استاد دانشگاه افزود: در چنین شرایطی و با این حجم دادهها، گاهی خود والدین نیز دچار چند گانگی میشوند و درست و نادرست را تشخیص نمیدهند، به همین دلیل در سبک فرزندپروری به جای آن که والد مقتدری باشند و بتوانند با توجه به سطح توانایی فرزند قوانین و قواعد وضع کنند به یک والد مستبد که تنها سختگیرانه عمل میکند یا آنقدر سهلگیر است که زندگیاش قاعده و قانونی ندارد، تبدیل میشوند.
خوش لهجه که در یک برنامه رادیویی صحبت میکرد، در خصوص نحوه رفتار والدین برای ایجاد تعامل سازنده با کودکان زیر ۶ سال نیز تصریح کرد: گرچه سنگ بنای دوستی والد با فرزند از کودکی گذاشته میشود، اما این موضوع به معنی باج دادن و پذیرفتن بی چون و چرای خواستههای کودک نیست. اگر والدین رفتارهای درست کودک را تقویت کنند، این روش میتواند مبنا و آغاز خوبی برای دوستی دو طرفه آنها باشد. البته این تقویت کننده نباید اغراق آمیز باشد، باید متناسب و کلامی باشد و تبدیل به یک ابزار و وسیله برای شرطی سازی کودک نشود.
به گفته این روانشناس گاهی والدین خستگیها و درگیریهای خود را به کودکان منتقل میکنند و کلمات خود را بی منطق و چند گانه به فرزندانشان انتقال میدهند که به صمیمیت آنها ضربه میزند و امنیت و اعتماد کودک را خدشهدار میکند. در واقع والدین باید یک قاعده درست داشته باشند و بر اساس آن از فرزند خود رفتار درست را مطالبه کنند تا پس از آموزش صمیمیت بیشتری میان فرزند و والدین ایجاد شود.
فاطمه منتظری، مشاور خانواده و پژوهشگر حوزه مطالعات زنان نیز با اشاره به چگونگی ایجاد فضای رفاقت میان والدین و فرزندان، گفت: والدین و به ویژه مادران به دلیل پرداختن به دغدغههای حاشیهای و مایحتاج مادی، پرورش روح کودکان خود در ابتدای تولد را فراموش میکنند. در واقع به همان اندازه که ابعاد مادی زندگی فرزند برای والدین اهمیت دارد، امنیت روانی کودک نیز باید مهم باشد و زمان برابری صرف این دو نیاز فرزند شود.
وی افزود: ایجاد این شرایط همان آغاز رفاقت خواهد بود، چرا که ضمیر ناخودآگاه کودکان که مانند هوشیاری آنها در ظاهر فعال است، از همان زمان شروع به تاثیرپذیری میکند و آنچه که در نهاد کودکان ایجاد میشود تا آخر عمر با آنها خواهد بود.
این روانشناس با بیان اینکه اگرچه بخش عملکردی مغز در دوران کودکی نسبت به سنین دیگر خاموش تر است، اظهار کرد: اما این موضوع به معنای نداشتن منطق در کودکان نیست. میتوان گفت این سنین منطق خاص خود را دارد و ما برای شناخت چارچوب ذهنی و منطق کودک تلاش نمیکنیم تا خود را در آن جای دهیم. بنابراین اگر به زندگی ۶ ساله کودک آگاه باشیم و در خصوص منطق فکری آنها شناخت پیدا کنیم، میتوانیم از نگاه آنها عادات را شکل دهیم و این گونه به آنها نزدیک خواهیم بود.