امیرعلی(ساعد سهیلی) و نوشین قرار است با هم ازدواج کنند، اما خانواده نوشین دچار یک ورشکستگی سنگین شده اند. پدر دختر مخالف ازدواج است و خانوادهها چندان موافق نیستند. آنها صبر پیشه کردهاند تا به مرور زمان رضایت خانوادههایشان را جلب کنند. آن دو یک رؤیای مشترک دارند؛ برنده شدن درلاتاریو دریافتگرین کارت آمریکا، و از طرفی فردی به نام سامی، نوشین را برای کار در یک شرکت حسابداری (بعدا می فهمیم مدلینگ) انتخاب می کند و به دوبی ترانسفر می کند. پدر دختر موافق است چون نیما(جواد عزتی) پسربزرگ در زندان گرفتار شده و 300 میلیون بدهی بالا آورده است، چند روز پس از عزیمت نوشین به دبی خبر خودکشی او می رسد و امیرعلی دیوانهوار به دنبال حقیقت میرود. او تنها نیست؛ حاج موسی رزمنده سالهای دور و مربی فوتبال امروز با او به دوبی می رود، البته آن ها برای رسیدن به حقیقت در تهران از حاج مرتضی (هم رزم موسی) کمک گرفته اند اما به نتیجه نرسیدهاند. در دوبی با کمک راننده ایرانی مقیم آن جا (نادر سلیمانی) واسطه قاچاقچی را پیدا می کنند اما درست سر بزنگاه و در موعد انتقام حاج مرتضی (حمید فرخ نژاد) می رسد و جلوی کار را می گیرد. امیرعلی و موسی متوجه می شوند در قضیه نوشین پای یکی از خلیفه زادگان دبی وسط است و خلیفه زاده، نوشین را در یک مراسم مدلینگ دیده و تقاضای خریدن او را داشته است. در نهایت هم واسطه ایرانی کشته میشود و هم حاج موسی آن خلیفه زاده را به قتل میرساند.
فیلمبرداری این فیلم در کشورهایایران،امارات متحده عربیوقطردر مدت چهار ماه به طول انجامید.