حامد عسکری شاعر معروف کشورمان اما سرنوشت جور دیگری برایش رقم می خورد. او تا چند هفته قبل از مشرف شدن و حاجی شدنش از این موضوع بی اطلاع بوده است و ناگهان شبی و تماسی و ظاهرا به همین راحتی. خودش که در کتاب می گوید اشک ها همسرش در حرم حضرت رقیه سلام الله علیها زمینه رفتن به این سفر را برایش فراهم می کند. حامد عسکری در سال 1398 به همراه تیمی برنامه ساز به برای یک ماه و نیمی به حج واجب می روند تا برنامه ای بسازند. در این سفرنامه او از فراهم شدن مقدمات سفرش تا درگیری هایی که برایش آنجا پیش آمده و وصف لحظات احساسی و زیبای این سفر معنوی پرداخته است. سفرنامه ای که به قلم شاعری عسکری آمیخته است و در جای جای کتاب روح لطیف شاعرانه ی او با ماجرای های سفرش گرهه خرده و کتاب را برای مخاطب شیرین می کند. این کتاب در اردیبهشت ماه 1399 توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد.
گوشه ای از این کتاب را با هم می خوانیم:
یک ضربالمثل انگلیسی میگوید «کلمهها میتوانند شما را بکشند». «حرِک زائر» داریم تا «حرِک زائر»! یکی توی کربلا میشنوی و یکی توی بقیع. آن حرِکها برای این است که سریع بروی که زیارت به بقیه هم برسد و این حرِکها برای این است که غربتافزایی کند. خیلی حرف است که یکی با چوب پر لطیف و رنگی آرام بزند روی شانهات با خنده بگوید «برو» و یکی با باطوم و پوتین و لباس پلنگی بگوید «حرِک زائر» و بزند زیر دوربینت.
***
خال سیاه عربی
نویسنده: حامد عسکری
ناشر: انتشارات امیرکبیر
تعداد صفحه: 244 صفحه