دربارهی زندگی پیامبران، امامان و بزرگان دین اسلام دانستن میتواند درسهای زیادی دربارهی مهربانی، اخلاق، عشق و نیکی به دیگران و... به ما بدهد، آشنایی با وقایع درخشانی مثل عاشورا نیز میتواند برایمان مملو از درس ایثار و ایمان باشد. زندگی این بزرگان از معرفت و مهربانی نامحدود برگرفته شده که درک مقداری از آن میتواند ما را در راه درستی قرار بدهد. حضرت زینب (س) که در تاریخ صدر اسلام او را به عنوان نماد شکیبایی، صبر و استقامت در مقابل مشکلات میدانند، یکی از آن زنان بزرگی است که دانستن دربارهی زندگیاش میتواند به زنان و مردان بسیاری در دورههای گوناگون تاریخی به عنوان سرلوحه و الگو در زندگی کمک کند.
در جامعهی امروزی حماسهی بزرگ کربلا به انواع تحریفها آلوده شده و به همین دلیل سید مهدی شجاعی این کتاب را با مطالعه و تحقیقات دقیق و عالمانه تاریخی و روایی به نگارش درآورده است تا روایتی ویژه از این حادثه را بازگو کند و دریچه تازهای به روی دوستداران اباعبدالله (ع) و خواهر گرامیاش حضرت زینب کبری (س) بگشاید.
کتاب آفتاب در حجاب دریچهای به سوی شما باز میکند تا بتوانید غمهای کربلا را به نظاره بنشینید. اگر صبر و استقامت حضرت زینب (س) نبود، تاریخ امروز هیچ چیزی از گذشته و حادثهی کربلا دربرنداشت تا به مردمان امروزی ارائه دهد.
این کتاب روایتی است از زندگی حضرت زینب که او را میتوان کوه صبر و استقامت دانست، روایتی از کودکی تا حادثهی عاشورا، از اسارت و سختیهایش، از غربت و وفات ایشان. سید مهدی شجاعی در این کتاب عشق، حماسه، مهربانی و ادب را با یکدیگر پیوند میزند و اثری ناب و دلنشین را ارائه میکند، او زبان روایتش را در مخاطب برگزیده، راوی دانای کل است که در کلیه روایت حضرت زینب را مخاطب قرار میدهد و روایت خود را ادامه میدهد. قالبی که نمونهاش در ادبیات داستانی ایران بسیار کم دیده شده است.
گزیده ای از کتاب:
-«میخواهی حسین را از این حال غریب درآوری. حالی که چشم به ابدیت دوخته است و غبار لباسش را برای رفتن میتکاند. اما چاره نیست. بهترین پناه اشکهای تو، همیشه آغوش حسین بوده است و تا هنوز این آغوش گشوده است باید در سایه سار آن پناه گرفت. این قصه، قصه اکنون نیست. به طفولیتی برمیگردد که در آغوش هیچکس آرام نمیگرفتی جز در بغل حسین. و در مقابل حیرت دیگران از مادر میشنیدی که: بیتابیاش همه از فراق حسین است. در آغوش حسین، چه جای گریستن؟»
-در کربلا، شاید هیچکس به اندازه تو زهر عطش در جانش رسوخ نکرده باشد، بچه ها که فریاد العطش سرداده اند، همگی در سایه سار خیمه بوده اند،مردان که تشنگی، بنیانهای وجودشان را مکیده است، هیچکدام پوششی به طاقت فرسایی حجاب تو بر تن نداشته اند، معجر و مقنعه و عبا و دشداشه و لباس کامل، در زیر آفتاب سوزنده نینوا، حتی خون رگهای تو را تبخیر کرده است، تو اگر با همین حجاب، در عرصه نینوا می نشستی، عطش تمام وجودت را به آتش می کشید، چه رسد به اینکه هیچکس در کربلا به اندازه تو راه نرفته است، ندویده است، هروله نکرده است – مگر البته خود حسین (ع) و تو اکنون با این حال و روز باید فریاد العطش بچه ها را بشنوی و تاب بیاوری. باید تشنگی را در تار و پود جوانان بنی هاشم ببینی و به تسلایشان برخیزی. باید زبانه های عطش را در چشم های کودکان نظاره کنی و زبان به کام بگیری و دم برنیاوری،باید خون را از لبهای ترک خورده ات بروبی و به گونه هایت بمالی تا زردی رخسار تو بچه ها را دچار ضعف و سستی نکند،باید تصویر کوثر را در آینه نگاهت بخشکانی تا بچه ها با دیدن چشمهای تو به یاد آب نیفتند،باید آوندهای خشکیده اینهمه نهال را به اشک چشم آبیاری کنی تا تصویر پژمردگی در مخیله دشمن بخشکد و گلهای باغ رسول الله را شاداب تر از همیشه ببیند، اما از همه اینها مهمتر و در عین حال سختتر و شکننده تر ، کار دیگری است و آن اینکه نگذاری آتش عطش بچه ها از در و دیوار خیمه ها سرایت کند و توجه ابوالفضل را برانگیزد، نگذاری طنین تشنگی بچه ها به گوش عباس برسد.
مشخصات کتاب
عنوان: آفتاب در حجاب
تعداد صفحات: 238
ناشر: کتاب نیستان
نویسنده: سید مهدی شجاعی