فاطمه سادات
زاهدی ، کارشناس ارشد مشاوره ، خبرگزاری دانا ؛ از دست دادن
یکی از عزیزان که می تواند دوست، همسر، پدر و مادر و یا یکی از اعضای خانواده
باشد، تجربه ای به شدت دردناک و آزاردهنده است که می تواند زندگی افراد را مختل
کند. ترس از مرگ عزیزان، در شرایطی که در بستر بیماری هستند بیشتر دیده می شود اما
اگر این ترس در مواردی که نگرانی خاصی وجود ندارد دیده شود، بهتر است به فکر درمان
این ترس باشید.
معمولا بیشتر افراد، ترس از دست دادن
عزیزان خود را در مقطعی از زندگی تجربه می کنند. بعلاوه، این ترس وقتی که یکی از
عزیزان خود را از دست بدهید بسیار تقویت خواهد شد. فکر کردن درباره مرگ دیگران و
یا نگرانی از ترس عزیزان، می تواند ترس از مرگ خودمان را نیز برایمان تداعی کند و
تشدید کننده این اضطراب شود.
اما بهتر است بدانید که ترس از مرگ
عزیزان، یک ترس طبیعی است و بسیاری از افراد در طول دوره ای از زندگی این مرحله را
تجربه کرده اند و توانسته اند از آن عبور کنند. شما می توانید با دیگر آشنایان که
چنین تجربه ای را از سر گذرانده اند صحبت و همدلی کرده و از حمایت عاطفی آن ها
بهره مند شوید.
بدانید که ترس از مرگ عزیزان، یک ترس
سالم است و خوب است که ترسیده اید. این ترس یک پاسخ طبیعی به بیماری عزیزان است.
قرار گرفتن در
چنین موقعیت هایی میتواند زندگی ما را تحت تأثیر
قرار دهد . پس بهتر است یاد بگیریم چطور آن را مدیریت کنیم .
دو نوع عمده و
کاملاً متفات در مورد ترس از مرگ کسی که دوستش داریم وجود دارد که ما درباره ی یک
نوع آن صحبت میکنیم ؛ ترس از مرگ عزیزان وقتی او به بیماری شدیدی مبتلا باشد یا
در معرض بالای مرگ است.
خیلی سخت است که
عزیزمان در چنین شرایطی باشد ولی ما همچنان در آرامش باشیم . پس انتظار نداشته باشید در این شرایط وقتی به مرگ فکر میکنید ، کاملاً
منطقی برخورد کنید و برای آن آماده باشید .
به خودتان اجازه
ی حس غم و اضطراب را بدهید .
اما حواستان باشد
که این غم و اضطراب شما را به قدری دچار مشغله فکری و حواس پرتی نکند که :
-قادر به مراقبت
کردن از خودتان نباشید .
-قادر به مدیریت
کردن اتفاقات و کارهای ابتدایی زندگیتان نباشید .
-به خاطر فکر
مشغولی که دارید ، نتوانید از لحظات بودن با عزیزتان لذت ببرید .
حالا برای کمک به
خودتان چه کارهایی میتوانید انجام دهید ؟
از درخت
"نکند که " پایین بیایید :
"نکند که
" اسم یک خطای شناختی است که در آن شما یک سری سؤال با این شکل میپرسید :
"نکند که
نفسم بند بیایید " یا " نکنه دیگه نتونه راه بره "
که ههیچ وقت هم
از پاسخی که میدهید راضی نیستید .
درخت " نکند
که " تنه ی محکم و ریشه های قوی ، در زمان حال دارد که شما در آن احساس امنیت
میکنید .
همین طور که از
این درخت بالا میروید و از شاخه های آن گذر میکنید ، متوجه میشوید شاخه ها
شکننده تر و درخت متزلزل تر شده ، در نتیجه احساس خطر میکنید .
شرایط عزیزتان هم
هرچقدر بد باشد ، بهترین راه برای استفاده از وقتی که در اختیار دارید در لحظه
زندگی کردن است . سعی کنید از حواس پرتی ها ، کارهای غیرضروری و مهم تر از همه ،
درخت "نکنه که " دور بمانید .
گفتگوهای مربوط
به مرگ را نادیده نگیرید :
ما صحبت کردن
درباره ی مرگ را دوست نداریم . بعضی وقت ها اعضای خانواده صحبت کردن درباره ی مرگ عزیزشان را تعطیل میکنند . اما
انکار کردن و نپذیرفتن باعث میشود آن فرد نتواند احساسات واقعی اش را ابراز کند و
ممکن است دقیقا زمانی که وقت بیشتری از همیشه برای نزدیکی نیاز دارد ، احساس
تنهایی کند . او احتمالاً احساس غم ، خشم ، ترس یا طیف وسیعی از احساسات را داشته باشد و در این شرایط نیاز به همراهی شما
دارد .