در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۶۰۵۶۲
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۸
یادداشتی از جعفر بلوری
نویسنده: مجید یوسفی
نفتکش‌هاي حامل سوخت ايران براي لبنان، يکي پس از ديگري به مقصد مي‌رسند. اين نفتکش‌ها، مثل نفتکش‌هاي ديگر، عادي و از مسير هموار عبور نکرده‌اند. در شرايط سخت، در ميان تحريم، تهديد و بحران‌هاست که به مقصد مي‌رسند.

به گزارش خبرگزاری دانا، آنها فقط حامل سوخت نيستند؛ حامل امنيت، حيثيت، پيامِ دوستي و برادري براي لبنان و پيامِ تحقير براي دشمنان دو ملت هم هستند. آنها نماد مدلي از «مديريت بحران» هستند. مدلي که بحران‌ها را حل مي‌کند، به اقتصاد رونق مي‌دهد، چالش‌هاي سياسي و اجتماعي گوناگون حاصل از اين بحران‌ها را يکي يکي از ميان بر مي‌دارد، از بحران، فرصت مي‌سازد و از همه مهم‌تر، توليد قدرت و اقتدار مي‌کند. به قول سيد حسن نصرالله، مي‌توانند معادلات را در کل منطقه تغيير دهند. اين همه برکت در يک حرکت! اين مدل مديريت، تخصص سردار بزرگ، شهيد سليماني هم بود. ايشان مي‌گفتند «ميزان فرصتي که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نيست، اما شرط آن، اين است که نترسيد و نترسيم و نترسانيم». مگر سردار بزرگ دل‌ها، از دل داعش و گروه‌هاي تکفيري، فرصتي به بزرگي حشدالشعبي و نيروهاي مردمي نساخت و مجال همکاري‌هاي راهبردي تهران - بغداد - دمشق - بيروت را فراهم نکرد؟!
فروش سوخت به لبنان بنا به دلايلي که گفته شد حرکت بزرگ، به موقع و مهمي ‌است. علاوه بر آورده اقتصادي براي ايران، مشکلات بزرگي از کشور دوست يعني لبنان را حل مي‌کند. براي درک اهميت اين حرکت، کافي است مروري کنيد اخبار چند ماه اخير اين کشور را که به گفته مقامات آن، با فروپاشي و سقوط، فقط يک قدم فاصله داشت و آن را بگذاريد کنار گزارش اخير پايگاه خبري «النشره» لبنان که نوشت:
«شرايط منطقه‌اي و بين‌المللي کنوني در موفقيت مأموريت ميقاتي شريک بود به‌ويژه پس از تحولاتي که در سطح مناقشه آمريکايي- ايراني در صحنه لبنان رخ داد. مشخص بود که پس از اعلام آغاز خريد سوخت از ايران توسط حزب‌الله، واشنگتن در حال عقب‌نشيني است. براساس اين قاعده که ادامه سياست اعمال فشار منجر به افزايش نفوذ و ورود ايران به خط اقتصاد در لبنان خواهد شد».
2- فضايي که در بند بالا تشريح شد، بازيگراني دارد. يک طرف، غربزده‌ها به رهبري غرب، يک طرف مقاومت به رهبري ايران و سيدحسن نصرالله. بحران‌هاي پيچيده لبنان که داشت اين کشور را به فروپاشي کامل مي‌کشاند، ابتدا با يک بحران به ظاهر ساده «سياسي» که رنگ و بوي اقتصادي داشت، از جانب طرف اول يعني غربزده‌ها کليد خورد. حدود 13 ماه پيش سعد حريري، نخست‌وزير غربزده پس از بازگشت از پاريس، و در اعتراض به وضعيت بد اقتصادي و فساد استعفا کرد. فسادي که در دوران مسئوليت خود وي تشديد شده و اقتصاد و معيشت مردم لبنان را در تنگنا قرار داده بود. مسئول چنين وضعيتي، شده بود منتقد وضع موجود! با استعفاي مغرضانه حريري، دولت «بي‌سر» در لبنان شکل گرفت تا به بحران اقتصادي اين کشور، يک بحران سياسي نيز اضافه شود. تحريم‌هاي هدفمند غرب هم از راه رسيدند تا فشارها به مردم بيش از پيش اضافه شود. لبنان وقتي در آستانه انفجار قرار گرفت، بلافاصله يک راه‌حل غربي پيشنهاد شد: «حذف يا تضعيف جريان مقاومت به رهبري سيدحسن نصرالله، در قبال گشايش اقتصادي»! از آنجا که فلسفه وجودي مقاومت حزب‌الله، مبارزه با رژيم جعلي اسرائيل است، مي‌توان نتيجه گرفت، سر نخ تمام اين بازي‌ها در نهايت به رژيم صهيونيستي بازمي‌گشت.
3- با کمي ‌اغماض مي‌توان گفت آنچه در لبنان جريان داشت، شباهت‌هايي با آنچه در ايران رخ داد، دارد. فشارهاي اقتصادي و تحريم‌هاي به اصطلاح فلج‌کننده شروع شد. بلافاصله بازيگران وارد ميدان شدند. يک طرف غربي‌ها و غربزده‌ها که مي‌گفتند مقاومت کافي است؛ و طرف ديگر، جريان مقاومت. رفته رفته، عوامل وضع موجود هم منتقد وضع موجود شدند! راه‌حل هم ارائه دادند: دست‌کشيدن از مقاومت منطقه و تعطيلي توان هسته‌اي براي رفع تحريم‌ها و گشايش اقتصادي! فشارها که به اوج رسيد، پيشنهاد استعفاي رئيس‌جمهور وقت را هم مثل مدل رفتاري غربگراهاي لبنان روي ميز گذاشتند تا اينجا هم به چالش اقتصادي، يک چالش سياسي اضافه شده و مثل لبنان به سمت
بحران برود!
4- برگرديم به کشتي‌هاي حامل سوخت. به جرات مي‌توان گفت، اين حرکت، نقطه عطفي در تحولات سياسي ايران و حتي منطقه است. نبايد فروش سوخت از سوي «ايران تحريم شده» به «لبنان تحريم شده» را، صرفا از زاويه اقتصادي ديد. آورده سياسي اين نفتکش‌ها به مراتب بزرگ‌تر و بيشتر از آورده‌هاي اقتصادي آن است. اين کشتي‌ها دارند بزرگ‌ترين تيغ غرب به رهبري آمريکا يعني تحريم‌ها را کند و بي‌اعتبار مي‌کنند و بزرگ‌ترين نگراني آمريکا دقيقاً همين نکته است. آنها نگران «رَوَند» شدن اين حرکتند. حرکتي که ابتدا با فروش سوخت به ونزوئلا شروع شد و حالا در لبنان ادامه دارد. آنها مي‌دانند در صورت ادامه اين روند، ديگر در دنيا کسي براي آنها ‌تَره هم خرد نخواهد کرد. اما چون قدرت سابق را ندارند، کاري هم نمي‌توانند بکنند. وضعيت افغانستان و افتضاحي که در اين کشور به بار آوردند، وضعيتي را که آمريکا در آن قرار دارد، خيلي واضح نشان مي‌دهد!
5- پيش از اين در همين ستون نوشتيم؛ سال‌ها پيش در جريان مصاحبه‌اي که با «پپه اسکوبار»، روزنامه‌نگار مطرح برزيلي داشتيم، وي نکته‌اي گفت با اين مضمون که همه جاي دنيا، عوامل غرب و غربگرا وجود دارند که همه چيزشان غرب است (نقل به مضمون). در ماجراي لبنان و ايران نيز حضور اين غربگرايان را مي‌شود به خوبي حس کرد. چون «يک‌جور» فکر کرده و قبله آمال و آرزوهايشان «يک جاست»، بالطبع در مواجهه با مسائل مشابه، رفتارهاي مشابهي از خود بروز مي‌دهند. در لبنان، غربگرايان دست به کار شده و مي‌گويند ايران به‌خاطر پول است که به ما سوخت مي‌دهد، نه به‌خاطر دوستي و مسائل انسان‌دوستانه. اينجا در ايران نيز غربگرايان مي‌گويند، ايران مفت و مجاني اين سوخت‌ها را در اختيار لبنان قرار مي‌دهد، در حالي که خودمان دچار مشکل هستيم. مَخلص کلام اينکه، هر دو با فروش سوخت به لبنان و به‌طور کلي با حل مشکلاتِ کشورشان مخالفند! بله! باورکردني نيست اما، در همين ايران خودمان، مدتي است يک بحران جدي يعني «بحران واکسن» حل شده، اما غربگرايان به جاي خوشحالي، عصباني شده‌اند. هر روز قصه‌اي بافته و به شکلي در تلاشند، رسيدن ايران به رتبه بالاترين‌ها در سرعت واکسيناسيون را تحت‌الشعاع قرار دهند. ديروز وزارت بهداشت اعلام کرد، ايران عزيز با وجود تحريم‌ها و تصويب نشدن FATF، به لطف «مديريت ميدانيِ» بحران و از همه مهم‌تر با وجود غربزده‌ها توانست در مقايسه با کشورهاي اروپايي، رتبه سوم را در سرعت واکسيناسيون به دست آورد.

منبع: روزنامه کیهان


ارسال نظر