نازنین دادور، خبرگزاری دانا، سرویس سبک زندگی؛ اگر وضعیت طلاق در کشور را همراه با نسبت آن به ازدواج بسنجیم، گزارش مرکز آمار معنادارتر میشود؛ بر این اساس، نسبت طلاق به ازدواج در دهه ۹۰، از ۱۶.۳ به ۳۲.۹ افزایش داشته و اوج آن در سال ۱۳۹۸ رخ داده که ۳۳ درصد بوده است؛ این نسبت با توجه با کاهش ازدواج، به اندازهای نگرانکننده است که میتوان گفت نهاد خانواده در «وضعیت هشدار» قرار گرفته است.
شاید مقایسه دو رقم سال ۹۰ و ۹۹ به اندازه کافی گویای این شرایط هشدار باشد؛ در سال ۱۳۹۰، نزدیک به ۱۴۳ هزار طلاق ثبت شده بود که در سال ۱۳۹۹ به حدود ۱۸۳ هزار نفر رسیده، حال آنکه عدد ازدواج در این دو سال از حدود ۸۷۴ هزار به حدود ۵۵۶ هزار نفر کاهش یافته است.
این گزارش البته آخرین حلقه از دادههای رسمی منتشر شده است و چنانچه یک
جستوجوی ساده در اینترنت داشته باشیم، مشاهده میکنیم که در یک دهه گذشته به طور
مرتب کارشناسان و برخی مقامها نسبت به رشد طلاق هشدار داده بودند.
خردادماه امسال اعلام شد براساس اطلاعات ۲۰ ساله سازمان ثبت
احوال کشور (۷۸ تا ۹۸)، میزان طلاقها رشد ۲۲۶ درصدی داشته
است! بهعبارت دیگر تعداد طلاقهای ثبتشده در سال ۹۸ بیش از سه برابر سال ۷۸ است به گونهای
که در سال ۹۸، از هر هزار مرد متاهل ایرانی، ۸ نفر و از هر هزار زن
متاهل هم، ۸.۱ نفر طلاق گرفتند.
میزان طلاق در ایران، به خصوص تا ابتدای دهه هشتاد روند منظمی نداشته است ومطابق با آمار در بازه زمانی سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ تعداد طلاق ثبتشده، دو برابر شده است. بیشترین میزان طلاق یعنی در حدود ۸۵ درصد آنها در شهرها و ۱۵ درصد از آنها در مناطق روستایی اتفاق افتاده است.
دلایل افزایش نرخ طلاق در كشور
بررسی های مختلف صورت گرفته در مورد مساله ی طلاق، نشان می دهد كه این پدیده ای چند بعدی و ناشی از بسترها و عوامل مختلف است. در ادامه به مهمترین دلایلی كه به عنوان بسترهای اصلی طلاق مطرح است، اشاره می شود.
تغییر سبك زندگی: سبك و محل زندگی، خود می تواند یكی از عوامل موثر بر افزایش طلاق در یك جامعه باشد. بر اساس آماری كه از 6 ماهه ی نخست سال 1392 از سوی سازمان ثبت احوال منتشر شد، از 70 هزار فقره طلاق در كشور فقط نزدیك به پنج هزار آن متعلق به جوامع روستانشین و نزدیك به 65 هزار آن در جامعه ی شهرنشین رخ داده است.
وجود برخی شرایط در زندگی روستایی و همچنین فرهنگ عشیره ای حاكم بر این اقشار باعث شده است تا طلاق همچنان در میان آنها از قبح اجتماعی بالایی نسبت به جوامع شهری برخوردار باشد. همچنین به دلیل ترس از انزوا، آمار طلاق در بین روستاییان چشمگیر نیست؛ اگر چه با توجه به جمعیت روستایی كشور نمی توان آمار مربوط به طلاق در روستاهای ایران را نیز نادیده انگاشت.
با این وجود زندگی شهری كه مهمترین شرایط آن فردگرایی افسارگسیخته است، زمینه ی بیشتری را برای بروز ناهنجاری های مختلف فراهم می كند.
«امیل دوركیم» جامعه شناس فرانسوی، گذر جامعه از وضعیت ارگانیكی به مكانیكی و بحران های ناشی از آن را عامل وجود ناهنجاری دانسته است. تغییر سبك زندگی از روستانشینی به شهرنشینی در جوامع امروزی و پیچیده شدن مشكل های ناشی از زندگی شهری، مصداق این نظریه است.
ناهماهنگی طبقاتی: انتخاب همسر از طبقه ی اجتماعی متناسب با فرد، در درك متقابل مشكل های 2 طرف، موثر و به گفته كارشناسان یكی از عوامل مهم در پایدار ساختن بنیان خانواده است.
اگر چه اختلاف طبقاتی همیشه دلیل فروپاشی كانون خانواده
نیست، اما به عقیده ی جامعه شناسان اختلاف طبقاتی زمانی كه در برگیرنده ی اختلاف
های شدید تربیتی باشد، مشكل ساز می شود. در این صورت بین خواسته ها و طرز اندیشه
های زن و شوهر توافق وجود ندارد.
فقر و بیكاری: بسیاری از مطالعات انجام شده در زمینه ی بیكاری و طلاق نشان دهنده ی آن است كه وضعیت اقتصادی بد كه در زمان بیكاری بر خانواده حاكم است، سبب از دست دادن آرامش و گسست در زندگی زناشویی می شود.
اعتیاد: به اعتقاد كارشناسان بلای خانمان سوز اعتیاد یكی از عواملی است كه بنیان های خانواده را به شدت به لرزه می اندازد. در این میان اگر هر یك از زن و شوهر درگیر مساله ی اعتیاد باشد، به دلیل داشتن ناهنجاری های رفتاری ناشی از مصرف مواد مخدر، نمی تواند جایگاه شایسته ای در كانون خانواده داشته باشد. از آنجا كه بنیان خانواده بر ارتباط صحیح، تفاهم، همكاری و محبت استوار است، مبتلایان به اعتیاد در پاسداری از این نهاد اجتماعی، از آنچه قابل تصور است، بسیار ناتوان ترند؛ به گونه ای كه در بیشتر موارد شایستگی عضویت در كانون خانواده را از دست می دهند.
تاثیرات منفی برخی وسایل ارتباط جمعی: در گذشته تمامی مراحل جامعه پذیری فرد در خانواده و مدرسه و گروه همسالان بود؛ ولی با ظهور و گسترش رسانه ها، رقیب جدی برای سه گروه پیشین ایجاد شد. در زمان حاضر رسانه ها نقش و تاثیرگذاری قابل توجهی بر افراد و جامعه دارند.
دخالت های اقوام و والدین: مداخله ی اقوام به خصوص والدین جوانان همواره یكی از مسایلی است كه بر ناسازگاری ها و مشكل های زوج های جوان دامن می زند.
جمع بندی
به طور كلی طلاق اگر چه در برخی موارد می تواند تنها راهكار رهایی فرد
از یك زندگی زناشویی طاقت فرسا محسوب شود، اما در بیشتر موارد از طلاق به عنوان یك
پدیده ی اجتماعی منفور یاد می شود؛ پدیده ای كه با تخریب بنیان های خانواده تهدیدی
برای زیر ساخت های اخلاقی جامعه نیز محسوب می شود.
در طول تاریخ همواره به دلیل اهمیت بنیان خانواده در فرهنگ ملی و دینی ما، مقوله ی طلاق با استقبال جامعه و خانواده ها روبرو نبوده است؛ اما هم اكنون افزایش آمارهای مربوط به طلاق در كشور بسیار تاسف آور و نگران كننده است.
در تحلیل این تحول اساسی در بنیان خانواده های ایرانی توجه به ابعاد مختلف تاثیر گذار در این تحول شكل گرفته از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یافتن علل ایجاد چنین شرایطی در روابط زوج های به خصوص جوان ایرانی برای دست یابی به راهكارهای مناسب در این مسیر بسیار مهم است.
به یقین بهبود شرایط نامطلوب ایجاد شده در روابط خانواده ها، سیاست گذاری های كارگشا و شایسته ای را در زمینه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می طلبد.
در مسیر چنین سیاست گذاری هایی بهره گیری از دیدگاه های كارشناسان مختلف به خصوص روانشناسان، جامعه شناسان، كارشناسان خانواده و توانبخشی خانواده بهره برد تا از افزایش گسیختگی و طلاق در میان زوج ها و عواقب فردی، خانوادگی و اجتماعی ناشی از آن جلوگیری كرد.