در راستای ترویج و تشویق دانش آموزان به آیین سنتی ایران:
به گزارش خبرگزاری دانا در بیستوسومین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در مرکز آفرینشهای فرهنگیهنری کانون پرورش فکری برگزار شد، قصهگویانی از ایران در بخش «آیینیسنتی» با یکدیگر به رقابت پرداختند.
بر اساس این گزارش، «شیرین کیخایی» از استان سیستان و بلوچستان با زبان محلی خود قصه «بیبی سهشنبه» را نقل کرد. داستان درباره دختری زیبا به نام فاطمه بود که نامادریاش با او بدرفتاری میکرد. روزی فاطمه با خدا راز و نیاز میکند و میگوید من مگر چه کار کردهام که دچار ظلم این ظالم شدهام. مرا از ظلم این ظالم رها کن. روز بعد فاطمه وارد یک غار شده و همانگونه که در ظلمات حرکت میکرد نوری را دید که وقتی جلوتر رفت متوجه شد سه خانم زیبای باوقار به درگاه خدا راز و نیاز میکنند و دور سفره بیبی سهشنبه نشستهاند و ادامه ماجرا...
نقش پررنگ «شاهنامه» در زندگی بختیاریها
اجرای دوم این بخش به «امیرمحمد موساییگله» از استان چهارمحال و بختیاری با قصه «پادشاهی کیکاووس» اختصاص داشت. وی که لباسی از دیار چهارمحال و بختیاری به تن داشت با خواندن شعری از شاهنامه وارد صحنه شد و گفت: ما بختیاریها به شاهنامه خواندن علاقه داریم و زمانی که دختری از دیار ما ازدواج میکند، یک جلد شاهنامه روی جهیزیهاش میگذاریم یا اگر جوانی را از دست بدهیم سوگ سیاوش را میخوانیم.
در ادامه، این قصهگو که ۱۶ سال بیشتر نداشت، داستان پادشاهی «کیکاووس» و سفرش به مازندران را برای تصاحب آن منطقه تعریف کرد.
«رستم و اسفندیار» سومین قصهای بود که «المیرا موری» از استان خوزستان، نقل کرد. این قصهگو درباره پیکار دو شاهزاده از یک دودمان که هر دو سهمی از حذف یک تخت و دیار داشتند، گفت و شعرهای شاهنامه فردوسی را خواند.
«سیدیاسین آلداوود» از استان سمنان با قصه «جنگ رستم با پولادوند» چهارمین قصهگویی بود که بخشیهایی از جنگ رستم و پولادوند را تعریف کرد.
«مسعود اکرمی» از استان یزد آخرین قصهگویی بود که در این بخش قصه «نقل رستم و اشکبوس» را برای مخاطبان خود تعریف کرد.
«ماجرای مورچه کوچولو»؛ اولین اجرا با زبان اشاره
«معصومه پورامامعلی» اولین فردی بود که در بخش غیررقابتی جشنواره، قصه «ماجرای مورچه کوچولو» را با زبان اشاره روایت کرد.
داستان «ماجرای مورچه کوچولو» از این قرار بود که مورچهای با پدر و مادر و خواهر و برادرش در گوشه یک خانه قدیمی زندگی میکرد. مورچه کوچولو دلش میخواست به خانوادهاش کمک کند. روزی که مورچه کوچولو برای تهیه غذا به بیرون از خانه رفت، بر اثر باد به سنگی روی رودخانه پرتاب شد و نمیدانست چگونه باید از آنجا نجات پیدا کند که در نهایت توسط یک برگ نجات پیدا کرد و گندم را به عنوان غذا برای خانواده خود برد.
شایان ذکر است؛ بیستوسومین جشنواره بینالمللی قصهگویی روز ۲۵ آذر ۱۴۰۰ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز به کار کرد .
انتهای پیام/