فاطمه ترکاشوند-کارشناس ارشد مشاوره-پایگاه خبری دانا(گروه سلامت و سبک زندگی): ما انسانها در گذر زمان و با توجه به تجربیاتی که داریم محیط و شرایطی که در آن زندگی می کنیم مطالعاتی که داریم و حتی نوع ژنتیکمان ، باورهایی را در خود شکل می دهیم . این باورها هم جزیی از هویت ما می شوند و هم به ما کمک می کنند راحتر تصمیم بگیریم و از طرفی رفتارهای ما را شکل می دهند.باور یک ابزار مهم برای مغز ما محسوب می شود چرا که با وجود آنها نیاز به تحلیل کردن پیوسته اطلاعات و اتفاقات ندارد و در نتیجه انرژی کمتری مصرف می کند . بنابراین تمام تلاش خود را برای حفظ وتقویت این باورها انجام می دهد.یکی از مهمترین کارهایی که انجام می دهد پدیده ای است که به آن سوء گیری تاییدب گفته می شود . در سوء گیری تاییدی مغزمان بیشتر ما را تایید می کنند و از طرف دیگر سعی می کند اطلاعاتی که باور ما را نقض می کنند در معرض توجه خودآگاه ما قرار ندهددسته ای از تعصبات معروف به سوگیریهای شناختی، الگوهای مکرر تفکر هستند که میتوانند منجر به نتیجه گیری نادرست یا غیر منطقی شوند.تعصبات شناختی ممکن است به افراد کمک کند تا تصمیمهای سریع تری بگیرند، اما این تصمیمات همیشه دقیق نیستند.برخی دلایل متداول تعصبات شناختی شامل حافظه ناقص، کمبود توجه، محدودیتهای طبیعی در توانایی مغز در پردازش اطلاعات، کمبود عاطفی، فشارهای اجتماعی و حتی پیری میباشد.هنگام ارزیابی تحقیقات (و یا حتی افکار و رفتارهای خود شخص) مهم است که از تعصبات شناختی آگاهی داشته باشید ..اگر ما به ناچار متوجه این اطلاعات نقض کننده شویم سعی می کند از طریق توجیه یا انکاز آن اطلاعات را بی اثر کند . اما هر بار شواهد تایید کننده برای باورها به دست می آورد. دوپامین(هورمون پداش و لذت) ترشح می کند . به این ترتیب و به مرور زمان باورها تقویت می شوند.علت اینکه موجه شدن با اطلاعات مغایر با باورهای ما برایمان دردناک است می تواند به این دلیل باشد که باورهای ما زیر سوال می روند و به درست بودن آنها مشکوک می شویم.درست نبودن باورهای ما، می تواند این معانی را نیز برای ما داشته باشد: از قدرت تحلیل کافی برای شکل دادن باور درست برخوردار نبوده ایم.تمام رفتارهایی که تاکنون به دلیل این بوار از خود نشان داده ایم مشکل داشته اند.زمان زیادی از عمر خود را اشتباه زندگی کرده ایم. به درست بودن باورهای دیگر نیز نمی توانیم اعتماد کنیم.و... به همین دلیل که مغز سعی میکند ما را از اطلاعاتنت مغایر با باورهتیمان دور نگه دارد یا اینکه آنها را توجیه یاانکار کند.وقتی نسبت به این ویژگی مغز خود ناآگاه باشیم و از رنج مواجه شدن با اطلاعات مغایر با باورهایمان فرار کنیم به مرور زمان باورهای ما از جمله(باورهای اشتباه و باورهایی که در کودکی به اجبار به ما منتقل شده اند) آن چنان تقویت می شوند که تغییر را بسیار سخت میک نند این همان تعصب است.