محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ متخصصان میگویند پذیرفتن مسئولیت در کودک از همان سنین ابتدایی رشد به پرورش بلوغ فکری، رشد فردی، بهداشت روانی، افزایش اعتماد به نفس و خودپنداره مثبت منجر میشود. اما متاسفانه بسیاری از والدین از سر دلسوزی مسئولیتی به کودک خود واگذار نمیکنند که این مسئله حتی میتواند منجر به اختلالات روانی در آینده شود. پدر و مادرها باید از روشهای ایجاد مهارت مسئولیت پذیری و پیامدهای منفی عدم مسئولیت پذیری در کودکان آگاه باشند.
از نگاه دین نیز دوران خردسالی، بهترین زمان برای آموزش مسؤولیتپذیری است؛ زیرا کودک به طور فطری به کار و فعالیت علاقه دارد و برایش لذت بخش است و احساس مهم بودن را در او بر میانگیزد. افزون بر این، روحیه استقلالطلبی و خود اتکایی کودک میتواند والدین را در این امر کمک کند.
در بیان امام علی (ع) یکی از زمینههای بالندگی انسان مسئولیت پذیری است و انسان مسئولیتهای متفاوتی دارد گاه در برابر خدا و گاه در برابر خلق وگاه در برابر طبیعت و... که هر کدام در جای خویش از اهمیت بسزایی برخوردار است و انجام آن زمینههای تعالی انسان را فراهم میکند.
شما میتوانید با توجه به سن فرزند خود، اموری را به او واگذار کنید تا به مرور به انجام کارهای شخصی و انجام مسؤولیتهای واگذار شده عادت کند.
کودکان زیر دو سال به جمع و جور کردن لباسها، قرار دادن لباسهای کثیف در سبد مخصوص، ریختن زبالهها در سطل زباله و... علاقه دارند.
کودکان ۲ ساله میتوانند جورابها را جفت، و لباسها را مرتب کنند. کودکان ۳ و ۴ ساله دوست دارند غذایشان را خودشان بخورند و لباسها و کفشهایشان را خود بپوشند.
کودکان ۵ ساله مایلند میز غذا یا سفره را بچینند؛ کشوها و رختخواب را مرتب کنند؛ البته مقصود از چیدن میز یا سفره، حمل و نقل ظرفهای داغ غذا یا اشیای خطرناک مانند چاقو یا ظرفهای قابل شکستن نیست.
کودکان ۶ ساله دوست دارند و میتوانند نیازمندیهای اولیه منزل (نان، سبزی، ماست و...) را با فرض مصونیت از خطرها بخرند.
کودکان سنین بالاتر، شیفتهی پذیرش مسؤولیتهای مهمتر هستند. اموری از قبیل تعمیر وسایل، محاسبهی سندها، شست و شوی ماشین، بازنویسی مطالب، تصحیح ورقه و... و آشپزی و خیاطی (دختران)، در ایجاد روحیهی مسؤولیتپذیری آنان بسیار مؤثر است.
برای ایجاد این روحیه در کودکان، بکوشید امور را به صورت جهتدار و در محدودهی خاص به آنان واگذارید. واگذاری امور به صورت پراکنده، مطلوب نیست.
چگونه میتوانیم مسئولیتپذیری را در فرزندمان تقویت کنیم؟
نکته مهم در این زمینه اینجاست که برای تربیت فرزندی مسئولیتپذیر، قاعدهی کلی آن است که از خودمان به عنوان والد و مربی شروع کنیم. اما باید توجه داشت روش ایجاد حس مسئولیتپذیری در سنین مختلف، متفاوت است.
بر اساس یافتههای علمی فرزندان تا حدود ۱۲ سالگی، بیشترین ارتباط را با مادر دارند؛ لذا در این سنین احساس مسئولیت، بیشتر توسط مادر به آنها منتقل میشود.
در سن ۱۲ تا ۱۸ سالگی، پدر نقش پررنگتری نسبت به مادر، در جهت مسئولیتپذیری فرزندان ایفا میکند. با در نظر گرفتن استقلالطلبی فرزندان در دورهی نوجوانی، لازم است برخی از وظایف و مسئولیتهای خانه، توسط پدر به آنها سپرده شود.
فرصت کمک کردن به دیگران را به کودکتان بدهید
همه بچهها علاقه دارند به روشهای مختلف به ما کمک کنند. این روشهای فرزندتان را پیدا کنید و درمورد آنها نظر بدهید. مثلاً وقتی فرزندتان در حال آواز خواندن است، با برادر کوچکترش مهربان است و… به این کارهایش توجه کنید. به هر رفتاری که توجه کنید، همان رفتار رشد میکند و تقویت میشود. با بالا رفتن سن کودک، کمکهای او هم داخل خانه و هم بیرون آن، باید افزایش پیدا کنند.
کودکان نیاز دارند دو نوع مسئولیت مراقبت از خودشان و کمک کردن به رفاه خانواده را بپذیرند.
تحقیقات نشان دادهاند کودکانی که در کارهای خانه کمک میکنند، در مقایسه با کودکانی که فقط از خودشان مراقبت میکنند، در سایر موقعیتها هم بیشتر به خانواده کمک میکنند.
البته نمیتوانید انتظار داشته باشید یکشبه رفتار کودکتان عوض شود و در کارها به شما کمک کند. بهتر است با توجه به سن کودک، کمکم مسئولیتهای او را افزایش بدهید. از کودک نوپایتان بخواهید دستمالها را روی میز بگذارد، کودک سهساله میتواند بشقابها را روی میز بگذارد، چهارسالهها میتوانند جورابها را جفت کنند، پنجسالهها میتوانند تختخوابشان را مرتب کنند، ششسالهها میتوانند میز را جمع کنند، هفتسالهها گلها را آب میدهند و هشتسالهها میتوانند لباسها را تا کنند.
چرا در آموزش مسئولیت پذیری به کودکان موفق نمی شویم؟
گاهی والدین در واقع به علت مهربانی و شفقت بیش از حد ممکن است فکر کنند کودکشان خسته میشود یا ظرفیت انجام این کار را ندارد. والدینی که خود کودکی سختی داشتهاند، ممکن است بیش از حد در پی برآورده کردن خواستههای کودکانشان بوده و یا نگران سختی کشیدن آنها باشند. در واقع آنها با این کار ممکن است در برخی زمینهها زندگی را برای آنها آسان کنند، ولی آینده سختی را برای فرزندشان رقم میزنند.
برخی والدین به خاطر مشغولیتها یا خستگیهای خودشان وقت و انرژی کافی برای محبت کردن و وقت گذراندن با فرزندشان را ندارند. این افراد معمولا با فراهم کردن امکانات مادی بیش از حد یا انجام اموری که فرزندشان میخواهد در پی راضی کردن هستند. در واقع میخواهند از قشقرق به پا کردن وی راحت شوند. این سبک تربیتی نیز میتواند منجر به ایجاد اختلال شخصیت خودشیفته و یا دیگر اختلالات شخصیت شود.
بعضی وقتها هم احساس گناه والدین یا ترس از اینکه مبادا به قدر کافی خوب نباشند، منجر به این میشود که سعی در جبران افراطی داشته باشند. این جبران افراطی به معنی پذیرفتن بار تمامی مسئولیتها به تنهایی و عدم انتظار از کودک است.
در پایاین فراموش نکنید
شکل گیری مسئولیت پذیری در کودکان بهصورت گام به گام صورت میگیرد. در این زمینه رفتار محترمانه و درک کردن نیازها و خواستههای شان باعث میشود اعتماد به نفس بیشتری در مواجهه با مسئولیتها داشته باشند.
به یاد داشته باشید مسئولیت پذیری خود به خود ایجاد نمیشود، بلکه باید به کودکان کمک کنیم تا نسبت به وظایفشان آگاهی داشته باشند. نقش والدین در این زمینه بسیار حیاتی است و با توجه به نیازهای کودک باید نقش معلم، حمایت گر و مشاور را بر عهده بگیرند.