به گزارش پایگاه خبری دانا از مهر پس از ۴۵ سال از پیروزی انقلاب، هنوز هم حرفهای ناگفته بسیاری از جنایتهای رژیم پهلوی وجود دارد اما فضای مجازی و شبکههای معاند در تزریق غبار ابهام و دروغ بیتاثیر نیستند و در اینسالها گاه و بیگاه مخاطبان و مردم را به بیراهه بردهاند.
کتاب «جنایات پهلوی بدون سانسور» شامل گزیدههایی مستند درباره رضا و محمد رضا پهلوی و برخی نزدیکان آنها، نوشته جبار امرایی زمستان ۱۴۰۱ توسط انتشارات گام دوم منتشر شد و به نقش فضای مجازی در زندگی مردم اشاره میکند و مولفش معتقد است اگر اطلاعاتی که در این فضا رد و بدل میشود جهت گیری مناسبی نداشته باشد، فرهنگ جامعه را با چالش مواجه میکند.
جبار امرایی میگوید اینروزها مواجهه با تحریف تاریخ معاصر و سلسله پهلوی در بستر فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای برای تحریک حس ملیگرایی افراد و یا برانگیختن احساسات مردم افزایش پیدا کرده در حالیکه شاید افراد ارسال کننده هیچ ذهنیتی از صحت موضوع نداشته باشند. به نظر میرسد برنامهریزی استراتژیک قویای پشت این موضوع باشد و دشمن برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران این برنامهریزی را انجام داده است. روایتهای غلط فضای مجازی، ایران عصر پهلوی را کشوری در مسیر پیشرفت و تعالی، بدون مشکلات اقتصادی و اجتماعی، مبرا از فساد گسترده و ظلم و جنایت ضد مردم میداند. روایتی دروغین که چنین القا میکند که میلیونها نفری که در سال ۱۳۵۷ به کف خیابانها آمدند و حکومت پهلوی را سرنگون کردند عدهای فریب خورده بودند که مورد استفاده افراد سودجو و منفعت طلب قرار گرفتند و ایران با انقلاب اسلامی از مسیر پیشرفت بازماند.
در اینکتاب از گزارشهای درباریان، نزدیکان، اعضای خانواده پهلوی و آثار نویسندگان و پژوهشگران خارجی استفاده شده که خواننده با مطالعه آنها به این مساله پی خواهد برد که اینحجم زیاد از مطالب در تعریف و تمجید رژیم پهلوی که در فضای مجازی و بستر شبکههای ماهوارهای فارسی زبان نشر پیدا میکند، دروغ و تحریف تاریخی بیش نیست.
امرایی میگوید معمولاً کتابهای تاریخی همراه با تحلیلها و تفاسیر عمیق و طولانی از تاریخ هستند که برای استفاده محققین نوشته شده و برای مخاطب عام خسته کنندهاند. در این کتاب تلاش شده اصل ماجرا به صورت مختصر و همه فهم، بدون تفسیر و تحلیل در اختیار مخاطب قرار بگیرد. دومین ویژگی این کتاب استفاده از منابعی است که نویسندگان آنها در نظر اکثر گرایشهای فکری میان مخالفین انقلاب، مورد تأیید و پذیرش هستند. منابع استفادهشده در اینکتاب، یا از نوشتههای درباریان، نزدیکان و اعضای خانواده پهلوی یا از آثار نویسندگان و پژوهشگران به اصطلاح بی طرف غربی است. افرادی که نمیتوان به آنها برچسب حامی انقلاب اسلامی بودن و دروغ گویی به نفع انقلاب اسلامی زد و از این زاویه حرفهایشان را مخدوش خواند. همچنین کوتاهی و مستند بودن گزارشهای کتاب، این امکان را فراهم میکند که خوانندگان به راحتی میتوانند از مطالب آن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی استفاده کرده و با کمک آن به مبارزه با تحریفها و دروغهای بی شمار انتشاریافته، بروند.
مطالب کتاب «جنایات پهلوی بدون سانسور» در ۵ فصل گردآوری شدهاند که به این ترتیب اند: کشتار و جنایات، فساد اخلاقی، وضعیت رفاه و معیشت کشور، فساد مالی و استبداد، دیکتاتوری و خفقان.
در ادامه اینگزارش، برشهایی از فصل اول اینکتاب را مرور میکنیم؛
سگهای سروان
ویلیام او داگلاس آمریکایی قاضی دیوان عالی آمریکا در کتاب خاطرات خود از زبان یکی از عشایر نوشته است: «در دوران سلطنت رضا شاه، سروانی بود که در این منطقه خدمت میکرد و تعدادی توله سگ اصیل داشت که بر حسب تصادف، مادر آنها مرده بود. سروان هر روز صبح سربازانی را به ده میفرستاد تا به زور مقدار دو لیتر شیر مادر برای توله سگهای او جمع کنند. جناب سروان شیر گاو یا بز را برای تغذیه توله سگهای خود قبول نمیکرد و دستور داده بود که سربازان فقط شیر مادر جمع آوری کنند. سربازان هم در اجرای دستور سروان نظارت کامل میکردند که فریب زنهای ایلیاتی را نخورند. به این ترتیب بود که سگهای سروان ماههای متوالی شیر مادران بچهها را میخوردند تا بزرگ شدند.»
عبدالله مستوفی نیز در نامهای به ارتش تحت امر رضا خان مینویسد: «به افسران ارتش برادرانه توصیه میکنم که از فرستادن سرپرستی که زنهای ایل را به شیر دادن سگهای خود وادار کند، بپرهیزند. آن خرده افسری که دایگی سگش را بر زن یکی از افراد ایل تحمیل کرد حالش چه طور است؟»
رضا خان کودک کش
ویلیام او داگلاس آمریکایی قاضی دیوان عالی آمریکا در ادامه خاطرات خود از جنایات سربازان رضاخان از زبان یکی دیگر از عشایر لرستان مینویسد: «ما صد نفر بودیم که در بیست کلبه کوچک و چادر زندگی میکردیم. هزارها رأس بز و گوسفند و صدها رأس گاو و گوساله و قاطر و دهها اسب داشتیم.
تعدادی از جوانان ما در قلعه فلک الافلاک محاصره شده بودند. جوانان ما بلا استثنا کشته شدند؛ خوانین ما را دار زدند؛ ارتش پیروز شده بود؛ نبرد دفاعی به پایان رسیده بود. حالا دیگر مانعی در راه جادهای که رضا شاه در نظر داشت بسازد وجود نداشت.»
و داستان خود را چنین ادامه داد: «چند روز بعد در اردوگاه خود نشسته بودیم که از دور گرد و خاک زیادی را مشاهده کردیم. عدهای از سواره نظام ارتش بودند که چهار نعل به طرف کلبههای ما میآمدند. سرهنگی هم فرمانده این واحد بود. وقتی که به اردوگاه ما رسیدند، سرهنگ با صدای رسا و بلند فرمانی صادر کرد و با این فرمان سربازها از اسب پیاده شدند. سپس سرهنگ فرمان قتل عام ما را صادر کرد و در اجرای این فرمان، سربازان ما را هدف قرار داده، شروع به تیراندازی کردند. تعدادی از کودکان ما هنوز در گهواره در خواب بودند و تعدادی هم در گوشه و کنار بازی میکردند. سربازان به هر بچهای که میرسیدند او را میگرفتند و لوله هفت تیر خود را در شقیقه او میگذاشتند، ماشه را میکشیدند و مغز او را متلاشی میکردند؛ زنها جیغ میکشیدند و از چادرها بیرون میدویدند. زن من در گوشهای خزیده بود و از ترس مثل بید میلرزید. من جلوی او ایستاده بودم. وقتی به هوش آمدم، زنم را در کنارم دیدم که خون از بدنش جاری است. جسد او و جسد چند زن و بچه دیگر روی زمین افتاده بودند. همه اینها در اثر اصابت گلولههای سربازان کشته شده بودند.»
صدام ایرانی
بمباران هوایی مردم در زمان محمدرضا شاه نیز ادامه پیدا کرد و در سال ۱۳۴۲ در نبرد گجستان، عشایر بویراحمد به خاک و خون کشیده شدند. در این حمله هوایی به گفته محمد بهمن بیگی حتی به چادر سفد مدارس هم رحم نشد.
تنها جنگی که رضا خان در آن پیروز شد!
تنها جنگی که رضاخان در آن به پیروزی رسید نبرد با عشایر عرب خوزستان بود. زمانی که آنها به افزایش مالیاتها اعتراض کردند، رضا خان دستور داد با هواپیما آنها را بمباران هوایی کنند و با اقتدار همه آنها را کشت.»
***
فساد خاندان پهلوی چیزی نیست که بتوان انکار کرد و شواهد فراوانی برای اثبات آنها وجود دارد. شاه در فساد جنسی بیمبالاتی را به اوج رسانده بود. دربار او دائم محل رفت و آمد فواحش خارجی و معشوقههای داخلی بود. او از دوران جوانی تا اندکی پیش از مرگ دست از زنبارگی برنداشت.
ازدواج هم مانع مفاسد اخلاقی محمدرضا نشد. شاه پس از ازدواج با فرح همچنان به روابط نامشروع خود ادامه میداد و همین امر موجب شد تا فرح از ماجراهای عاشقانه او خشمگین شود. فرح هم که از ابتدا در یک خانواده بی قید و بند بزرگ شده بود و رعایت شرع برایش معنی و ارزش خاصی نداشت این وضعیت او را نیز به واکنش متقابل و ارتباط بیشتر با مردانی از حلقه دوستان خود واداشت.
فصل دوم کتاب «جنایات پهلوی بدون سانسور» به فساد اخلاقی محمدرضا پهلوی میپردازد؛
در برشهایی از این فصل میخوانیم؛
ملکه پاکدامن
بی عفتی ملکه ایران شهره خاص و عام بوده است. در این مورد آقای احمد علی مسعود انصاری پسرخاله فرح دیبا میگوید: «یکی از محافظان فرح، فریدون جوادی و ایشون رو در حالت نامناسبی دیده و به فرمانده خود گفته بود ما خیال میکردیم از یک زن عفیفه نگهبانی میکنیم و باور نمیکردیم چنین مسایلی در میان باشد.»
شهره خاص و عام
ژان لوروریه روزنامه نگار فرانسوی دلایل نارضایتی مردم از رژیم پهلوی را اینگونه بیان میکند: «اگر در کوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید که چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند و جواب آنها را جمع کنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»
نمایش تجاوز
سر آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران عصر پهلوی در مورد ابتذال موجود در زمان برگزاری جشن هنر شیراز تا جایی که حتی در یکی از تئاترهای خیابانی، صحنه تجاوز واقعی را بین مردم به نمایش گذاشته بودند، در خاطراتش مینویسد: «به شاه گفتم: اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر وینچستر انگلیس اجرا میشد، کارگردان و هنرپیشگان آن، جان سالم به در نمیبردند! شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.»
از جیب مردم
علی دشتی سفیر و نماینده مجلس و سفیر در زمان پهلوی در کتاب خود میگوید: «آیا هیچ پادشاه عاقل و مدبری چنین میکند که برای گذراندن ده دوازده روز در سال، هزارها میلیون تومان خرج آبادی کیش کند، برای خود و کسانش قصرها بسازد، مهمان خانهها و عشرتکدهها ترتیب دهد و از پاریس فاحشه و اغذیه وارد کند؟
همین مبلغی که خرج جزیره کیش شده است، اگر سرمایه گذاری میشد تا مملکت از ورود گندم، گوشت، پنیر، تخم مرغ، مرغ و امثال آن بی نیاز شود و اگر مصرف تأمین مسکن، رفاه و آسایش طبقه کم درآمد به ویژه ساکنان جنوب تهران و منظره شرم آور زاغه های سیاه و تاریک میشد پایههای سلطنت و شالوده حکومت به این سهولت متزلزل نمیشد.»
فریدون هویدا سفیر و نماینده دایم شاه در سازمان ملل متحد، در تأیید ریخت و پاش های شاه در جزیره کیش مینویسد: «جزیره کیش که با خرج مبالغی هنگفت و اختلاس از خزانه مملکت تبدیل به تفریحگاهی شد که میلیاردرها بتوانند از آن برای گذراندن دوره تعطیلات خود استفاده کنند و چنین شایع بود که شرکت هواپیمای ایرفرانس در پروازهایی که با هواپیمای کنکورد به این جزیره دارد همیشه تعدادی زنان برچین شده از سوی مادام کلود معروف را از پاریس به کیش میآورد.»
وضع معیشت و رفاه مردم در عصر پهلوی
نویسنده کتاب «جنایات پهلوی بدون سانسور» میگوید در اینکه وضعیت معیشت و رفاه مردم در دهههای اول و دوم حکومت محمدرضا پهلوی بهشدت وخیم بوده، کسی تردیدی ندارد. رضاخان که نوسازی ایران را شروع کرد، از همان ابتدا بنا را بر تقلید نابه جا و اقدامات نمایشی گذاشت و راه را اشتباه رفت؛ این را همانموقع افرادی بودند که گفتند اشتباه است، ولی شاه شیفته غرب نفهمید چه میگویند. بعدها پسرش هم راه پدر را ادامه داد و افراد خیلی بیشتری بودند که گفتند اشتباه است ولی شاه که هیچکسی جز خودش را قبول نداشت، نپذیرفت.
آخر کار را هم که همه میدانند؛ از این مملکت بیرونش کردند. حالا باید دید ۵۳ سال که پهلویها حرف خودشان را با زور پیش بردند و مدام دم از پیشرفت و اصلاحات و مدرنسازی زدند، در نهایت چه خدماتی به ایران کردند و کارنامهشان در حوزه شاخصهای توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و رفاهی چه شد.
فصل سوم و چهارم کتاب مورد اشاره در گزارشهایی از درباریان، نزدیکان، اعضای خانواده پهلوی و آثار نویسندگان و پژوهشگران خارجی «وضعیت رفاه و معیشت کشور» و «فساد مالی» در عصر پهلوی را مورد بررسی قرار داده است. در برشهایی از این دو فصل میخوانیم:
پیشرفت به سبک رژیم پهلوی
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «در جلسه ۳۱ فروردین ۱۳۵۳ خانههای فرهنگ روستایی معلوم شد که روستاهای ایران فقط ۴ درصد برق و ۱ درصد آب آشامیدنی مطمئن دارند.»
جان فوران استاد جامعه شناسی دانشگاه کالیفرنیا نیز همین آمار را در کتاب خود تأیید کرده و بیان میکند: «در سال ۱۳۵۰ نزدیک به ۹۶ درصد روستاهای ایران فاقد برق بودند.»
در زمان شاه وضعیت معیشتی مردم به حدی تأسف آور بود که دکتر جان فوران در کتاب خود نوشته است: «۶/۶ میلیون نفر از مردم ایران بین سالهای ۵۱ و ۵۶ دچار سو تغذیه بودند.»
نهضت سواد نیاموزی
خانم نیکی آر کدی استاد دانشگاه یوسی ال ای آمریکا در مورد توجه رژیم پهلوی به بخش تعلیم و تربیت کشور مینویسد: «در طول سلطنت رضا شاه تنها ۴ درصد از بودجه کل کشور صرف تعلیم و تربیت میشد و این عدم کفایت بودجه آموزشی در زمان حکومت فرزندش همچنان ادامه یافت.»
چراغ انگلیسی، نفت ایرانی
جرج کرزن وزیر خارجه انگلیس و رئیس مجلس اعیان این کشور در مورد قرار داد نفتی ۱۹۳۳ که میان رضا خان و انگلیس بسته شد، مینویسد: «واگذاری کلیه منابع نفتی یک مملکت به دست خارجی حقیقتاً عجیب و غریب به نظر میآید و حرارت انگلیسی دوستی در تهران در هیچ تاریخی به این درجه بالا نرفته.»
شاه ناجی
اسدالله علم در مورد کمکهای شاه به انگلیس در خاطراتش مینویسد: «شاه در سال ۱۳۵۳ مبلغ ۵۰۰ میلیون لیره استرلینگ به انگلیس کمک مالی کرد تا شاید صنایع غذایی انگلیس از ورشکستگی نجات پیدا کند.»
دوشنده
دکتر میلسپو مشاور رییس جمهور آمریکا که دو دوره رییس کل اداره مالیه ایران بوده است، در مورد حکومت رضا شاه میگوید: «میراث رضا شاه حکومتی فاسد، محصول فساد و برای فساد است. به طور کلی او کشور را دوشید؛ دهقانان، ایلات و کارگران را از پای درآورد و از زمین داران مالیات و عوارضی سنگین دریافت کرد.»
هدیه ناقابل
خانواده پهلوی در هنگام فرار از ایران حجم زیادی از ثروت و اموال ملی را به غارت بردند؛ برای مثال احمد علی مسعود انصاری، پسرخاله فرح، در خاطراتش میگوید: «ملکه مادر، یعنی تاج الملوک، مقدار کمی از جواهرات خودش را به دخترش شمس هدیه داد که شمس آنها را به قیمت ۱۰ میلیون دلار فروخت .(۱۰ میلیون دلار در سال ۱۳۵۹)
فصل پنجم کتاب پیشرو هم درباره استبداد، دیکتاتوری و خفقان خاندان پهلوی است و در بخشهایی از آن اینمطالب پیش روی مخاطب قرار میگیرند:
مهندسی انتخابات
در زمان رضاخان انتخابات مجلس به حدی فرمایشی و دستوری بود که در دوره ششم انتخابات مجلس، برای آیت الله مدرس حتی یک رأی هم بیرون نیامده بود. مدرس هم گفته بود: «به فرض که مردم به من رأی ندادهاند، پس آن یک رأی که خودم دادم کجاست؟»
بدتر از حیوان
در دوره حکومت محمد رضا شاه، زمانی که برای مردم سیل زده پایین شهر تهران خانه میساختند، پیمانکار به فرح میگوید: «این خانهها خوب نیست و حیوان هم نمیتواند در آنها زندگی کند.» فرح جواب میدهد: «مردم آن منطقه از حیوان هم بدتر هستند.»
جشن تولد اجباری
در زمان پهلوی، به مناسبت تولد رضا شاه که میگفتند ۲۴ اسفند بوده است، رئیس شهربانی دستور میداد که اصناف مجبورند جشن بگیرند و چراغانی کنند و مقدمات یک کارناوال را فراهم نمایند و حتی از طبقات مختلف پولهایی گرفته میشد و کمیسیونهایی شکل میگرفت تا به جمع آوری وجوه پرداخته و مقدمات جشن را آماده کنند.»
مثل مگس
اسدالله علم در مورد دیدگاه شاه نسبت به زنان در خاطراتش مینویسد: «شاهنشاه فرمودند: «زن ها مثل مگسها دائماً وز وز میکنند. آدم برای آنکه جان خودش را خلاص کند، موافقت میکند که آسوده شود.»
قانون مظلوم
در مورد دیکتاتوری و استبداد رأی رضا خان، کریستین دلانوآ فرانسوی در کتاب خود مینویسد: «در زمان رضا شاه، مجلس به هیچ وجه نمیتوانست قوانینی مخالف با اراده شاه تصویب کند و هرگاه کسی جرأت میکرد به شاه گوشزد کند که تصمیماتش خلاف قانون است، پاسخ میشنید: «قانون را با اوامر من موافق کنید.»
ارزش زن
شاه جایگاه پستی برای زنان قایل بود و در مصاحبه خود با خانم اوریانا فالاچی خبرنگار معروف ایتالیایی میگوید: «در زندگی یک مرد، زن به حساب نمیآید، مگر وقتی که زیبا و دلربا باشد و خصوصیات زنانه خود را حفظ کرده باشد. قضیه این فمنیسم چیست؟ این فمنیست ها واقعاً چه میخواهند؟ شما میگوئید: برابری! بسیار خب شما مطابق قانون برابر هستید؛ اما نه از لحاظ توانایی. شما زنان هرگز یک میکل آنژ یا یک باخ نداشتهاید یا حتی یک آشپز بزرگ. و اگر از امکان یا فرصت صحبت کنید، پاسخ میدهم که شوخی است. هیچ چیز بزرگی نداشته اید. راستی شما در پی این مصاحبههایتان چند زن قادر به اداره یک کشور را دیده اید؟»