دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَ وَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین. »
«خداوندا، در این روز درهای بهشتها را به روی من بگشا و درهای آتش دوزخ را ببند، مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما، ای نازلکننده آرامش در دلهای مؤمنان. »
دعای روز بیستم ماه رمضان را چنین شروع می کنیم:
خدایا! در این روز درهای بهشت را به رویم بگشای.
راه ورود به بهشت جاودان، انجام اعمال نیک، پیروی از خدا و رسول، انجام واجبات و ترک محرمات، خدمت به مردم و پرهیز از ستم کاری است. این راه بر روی همه گشوده است و هرکس توفیق انجام این اعمال را داشته باشد، به آرزو و خواسته ی خود رسیده است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند:
علامت اهل بهشت هفت چیز است: روی گشاده، زبان ذاکر، دست با سخاوت، قلب خاشع، نماز بسیار، روزه ی کامل و سلام کردن به هرکس که با او روبرو می شود.
هم چنین در خطبه ی شعبانیه می فرمایند:
ای مردم! در ماه مبارک رمضان، درهای بهشت بر روی شما باز است، از خدا بخواهید که بر شما بسته نشود و درهای جهنم به روی شما بسته است، از خدا بخواهید که این درها بر شما باز نشود.
در بعضی از روایات برای بهشت، هشت در و برای جهنم هفت در ذکر کرده اند. این تعداد از درها نه به خاطر کثرت وارد شوندگان آن ها است و نه جنبه ی تشریفاتی دارد بلکه در حقیقت، اشاره به عوامل گوناگونی است که باعث می شوند انسان را یا به بهشت بکشاند یا به جهنم. درواقع هر دری، نشانه ی عملی است که از انسان صادر می شود. امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند:
جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند آن را به روی بندگان خاص خود می گشاید.
در روایتی دیگر آمده است:
یکی از درهای بهشت، «باب المجاهدین» نامیده می شود و مجاهدان مسلح با همان سلاحی که با آن جهاد کردند، از آن در وارد بهشت می شوند و فرشتگان به آنان خوش آمد می گویند.
قرآن کریم درباره ی پرهیزگاران می فرماید:
درهای بهشت به روی ایشان باز است
در کیفیت و ابعاد این درها در کتاب خصال از امام باقر علیه السلام نقل شده است که:
عرض هر دری به اندازه ی چهل سال راه است.
در فراز دوم از دعای امروز، از خداوند می خواهیم که:
خدایا! در این روز، درهای آتش دوزخ را به رویم ببند.
درهای جهنّم به روی کسی گشوده می شود که از رحمت خدا، ناامید باشد وبه غیبت، تهمت و هتک حرمت و تضییع حقوق مردم بپردازد.
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است که فرمودند:
بر در جهنم نوشته شده است: من بر اهل نماز شب، روزه داران و صدقه دهندگان حرام هستم
اینک که به برکت ماه رمضان، درهای جهم بر روی روزه داران بسته شده است، باید از اعمال ناشایسته وخلاف دوری کرد، زیرا آتش دوزخ نتیجه ی عمل خود ماست. دقت کنیم که آیا اعمال ما آتشگیره ها و هیزم جهنم را فراهم آورده یا این که مقدمات ورود به بهشت و جنّهُ المَأوی را مهیا ساخته است؟!
یکی از صفاتی که باید به آن بیشتر توجه کرد، «حُسن خُلق» است؛ زیرا در روایات بسیار سفارش شده است و پیشوایان ما فرموده اند:
حُسن خُلق، گناه را ذوب می کند، چنان که آفتاب، برف را آب می کند.
در مقابل از مواردی که موجب فشار قبر و عذاب جهنم می شود، کج خُلقی است. در همین زمینه داستان «سعدبن معاذ» جالب توجه است. نقل شده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پس از شهادت معاذ، در تشییع جنازه وی با سرپنجه ی پا راه می رفت! پرسیدند: «چرا چنین قدم بر می دارید؟!» حضرت فرمودند: «از بس ملایکه به تشییع جنازه ی او آمدند، جای آن که کف پای خود را بر زمین بگذارم، نیست» خود حضرت بر جنازه، نماز خواند و او را دفن کرد. سپس خطاب به مادر سعد فرمود: «مغرور مشو؛ زیرا زمین، او را چنان فشاری داد که استخوان های او در هم شکست!» اصحاب پرسیدند: «فشار قبر او برای چه بوده است؟» فرمودند: «به جهت این که سعدبن معاذ با خانواده و عیال خود کج خُلقی می کرد.»
در فراز دوّم از دعای امروز، از خداوند درخواست می نماییم: «درهای جهنّم را به روی ما ببندد.» باید تلاش کرد با اعمال ناشایست و خلاف، این درها به روی ما باز نشود. در روایت دیگری وارد شده است که نشانه ی اهل جهنم هفت چیز است:
ترش رویی و عبوس بودن، ناسزاگویی و فحاشی، بخل، قساوت قلب، نماز کم، روزه ی ناقص و بخل در سلام.
در فراز سوم از دعای امروز نیز می خوانیم:
خدایا! در این روز توفیق تلاوت قرآن را به ما عطا کن، ای فرود آورنده ی وقار و آرامش در دل های مؤمنان.
قرآن کریم، این پیام زنده و جاوید خدا همیشه از تازگی خاصی برخوردار است و به زمان و مکان خاصی اختصاص ندارد. قرآن مرام نامه ی عملی هر مسلمان و مجموعه ی سخنان خداوند و وحی الهی است. قرآن، کتاب قانون، زندگی و اندیشه است؛ کتاب علم، تفّقه و تفکّر است. کتاب بشارت و انذار، جهاد و اجتهاد و سروش جاویدان و مشعل نورانیّت خانه هاست. چنان چه فرموده اند:
منازل خود را با تلاوت قرآن، نورانی کنید.
رمضان با قرآن پیوندها دارد. رمضان، بهار قرآن است. در این ماه بیشتر از همیشه باید قرآن را تلاوت کرد، فهمید و به آن عمل کرد.
مراسم قرآن بر سر گرفتن در شب های قدر، نشانه ی آن است که اعلام می کنیم حکم خدا و قرآن را می پذیریم.
تلاوت قرآن کریم، قلب انسان را سرزنده می کند و وی را از فحشا و منکر باز می دارد.
خداوند متعال در آیه ی ۲۹ از سوره ی شریفه ی «فاطر» می فرماید:
آنان که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند و آن چه به آن ها روزی داده ایم، پنهان و آشکار انفاق می کنند، به تجارتی (پرسود) امیدوارند که نابودی و کساد در آن نیست.
البته مسلم است که منظور از تلاوت قرآن، آن تلاوتی است که سرچشمه ی تفکر باشد و انسان را به سوی عمل صالح ببرد. در نتیجه این عمل که از یک طرف با خدا پیوند دارد، مظهر آن، نماز است و از طرف دیگر که ارتباط با خلق خدا دارد، مظهر آن انفاق است؛ انفاقی که گاهی مخفیانه است و نشانه ی اخلاص کامل، و گاهی نیز آشکار است و مشوّق دیگران.
این وعده ی قرآن برای این است که طرف معامله، خداست و هرکس که قرآن بخواند، نماز به پا دارد و در راه خدا انفاق کند، شایسته ی چنین اجر و مزدی خواهد بود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در اهمیت تلاوت قرآن کریم، می فرمایند:
بر شما باد تلاوت قرآن؛ زیرا تلاوت آن، موجب کفاره ی گناهان و پوشش در مقابل آتش و امنیت در مقابل عذاب خواهد بود.
در صدر اسلام به قاریان قرآن توجه خاصی می شد. به همین منظور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم گروهی را به یمن اعزام فرمود که رهبری این هیأت، با جوانی بود. یکی از این افراد، سؤال می کند:
در حالی که سن او کمتر از ماست، چگونه می تواند رییس ما باشد؟!
حضرت فرمودند:
زیرا او قاری قرآن است.
پیامبر اکرم بدین وسیله مقام والای قاری قرآن را به پیروان خود گوشزد می کنند.
در راستای تحقق این دعا باید روزانه به طور مداوم، چند آیه از قرآن را تلاوت و در آن اندیشه کنیم و به فرزندان خود نیز بیاموزیم که قرآن را سرمشق زندگی خود قرار دهند، تا شاید به این وسیله غبارهای مادی را از قرآن بزداییم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند:
هریک از شما زمانی که دوست دارد خداوند متعال با او سخن بگوید، قرآن بخواند.
هم چنین در روایتی دیگر درباره ی اهمیت تلاوت قرآن می فرمایند:
بر شما است که قرآن را تلاوت کنید. همانا قرائت قرآن، کفاره ی گناهان آدمی است و در دوزخ از او محافظت می کند و از عذاب خداوند نگه می دارد.
در روایتی دیگر نیز می فرمایند:
ای فرزندم! از قرائت قرآن غافل مشو. پس همانا قرآن کریم قلب را زنده می کند و از فحشا و منکر و ظلم به دیگران نهی می کند.
در فراز آخر از دعای امروز خداوند را با عبارت
ای فرود آورنده ی وقار، و آرامش دهنده ی دل های مؤمنان
می خوانیم. این قسمت از دعا به آیه ی چهارم سوره ی شریف فتح اشاره دارد که می فرماید:
او خدایی است که به قلب های مؤمنان آرامش می دهد تا ایمان ایشان محکم تر شود. لشکریان آسمان ها و زمین برای خداست و او دانا و حکیم است.
این سکینه و آرامش قلب و اطمینان خاطر جز با یاد خدا فراهم نمی شود و ملایکه ی رحمت الهی هستند که این آرامش را در قلوب اهل ایمان نازل می کنند. آن چنان آرامشی که غیر خدا را از دل بیرون می راند و زمینه ی پرواز روحانی و ملکوتی را ایجاد می کند. بدین گونه است که در جوار قرب الهی تزلزل و ترس بی معنا است.
این آرامش، گاهی جنبه ی عقیدتی دارد و تزلزل اعتقادی را برطرف می کند و گاهی جنبه ی عملی دارد و ثبات قدم و مقاومت و شکیبایی می بخشد. جالب این که در بعضی از روایات، سکینه به «ایمان» تفسیر شده است و در بعضی دیگر به نسیم بهشتی که در شکل انسانی ظاهر می شود؛ زیرا سکینه، زاییده ی ایمان است و هم چون نسیم بهشتی آرام بخش.
آری، ما از خدا می خواهیم که دل ما را با یاد خودش آرامش بخشد، مؤمن هیچ گاه خود را در میدان حوادث تنها نمی بیند، بلکه دست حمایت گر خداوند را همیشه بر سر خودش می بیند و یاری فرشتگان را با تمام وجود خویش لمس می کند. مؤمن در مسیر زندگی خود با مصایب و مشکلات مختلفی روبه رو می شود؛ فشار روحی، نگرانی و آشفتگی او را آزرده می سازد، اما با یاد و ذکر خدا، قلبش آرامش می یابد؛ زیرا به فرموده ی قرآن کریم:
اَلا بِذِکر اللّه تَطْمَئِنُّ القُلُوب
در همین زمینه، ذکر این داستان شیرین خالی از لطف نیست. شخصی نقل می کند در سفری به همراه یکی از دوستانم در بیابان حجاز گم شدیم. از دور چشممان به خیمه ای افتاد. راه را بدان سو کج کردیم. چون به در خیمه رسیدیم، سلام کردیم. زنی درون خیمه جواب سلام را داد و پرسید: شما کیستید؟ پاسخ دادیم: راه گم کرده ایم و به ناچار بدینجا آمده ایم. زن گفت: اجازه بدهید تا خیمه را برای پذیرایی شما آماده کنم. وی پس از آن که فرشی گسترد، گفت: داخل شوید و بنشینید تا پسرم بیاید. این سخن را گفت و چندبار پرده ی خیمه را بالا زد و به بیابان نگریست و یک بار گفت: کسی از دور می آید خدا قدمش را مبارک گرداند. آن گاه با ناراحتی گفت: شتری که می آید، شتر فرزندم می باشد، ولی کسی که بر آن سوار است، او نیست. طولی نکشید سوار نزدیک خیمه رسید و گفت:ای امّ عقیل! خدا به تو در مرگ پسرت عقیل اجر دهد. زن پرسید: مگر پسرم عقیل مُرده است؟ سوار جواب داد: آری، در کنار چاه آب، اشتران به هم فشار دادند و او را در چاه انداختند. زن گفت: اکنون پیاده شو و از این مهمانان پذیرایی کن. این سخن را گفت و گوسفندی آورد تا با ذبح آن، غذایی برای ما آماده کند. ما از صبر و تحمل آن زن بی اندازه تعجب کردیم. به خوردن غذا مشغول شدیم و پس از صرف غذا زن نزد ما آمد و گفت: شما از قرآن چیزی می دانید؟ من گفتم: آری. زن گفت: چند آیه از قرآن را بخوان تا خاطر خود را در مرگ پسرم تسلّی بخشم و آرامش پیدا کنم. من آیات ۱۵۵ _ ۱۵۶ از سوره ی بقره را خواندم که می فرماید:
صابران را مژده ده، آنان که چون مصیبتی ببینند، گویند: ما از خداییم و به سوی خدا باز می گردیم. درودها و رحمت پروردگار بر آنان باد و آنان هدایت یافته گانند.
زن که این آیه را شنید با تعجّب پرسید: تو را به خدا، این آیه در قرآن هست؟ گفتم: آری، به خدا به همین ترتیب که خواندم، این آیه در قرآن وارد شده است. زن پس از تشکر از جا برخاست. چند رکعت نماز خواند و دست به سوی خداوند برداشت و گفت:
خدایا! من دستور تو را انجام دادم و در مرگ فرزندم صبر کردم. تو نیز درباره ی من به وعده ی خویش وفا کن
سپس ادامه داد:
اگر کسی در این جهان برای دیگری باقی می ماند، من می گفتم پسرم برای رسیدگی به کارهای من باقی بماند.
بعد از خداحافظی، از خیمه بیرون آمدیم و به هم می گفتیم: کامل تر از این زن به عمر خود ندیده بودیم. به راستی چه قدرتی جز اعتقاد و ایمان به خدا و ذکر او می تواند انسانی را در مرگ تنها فرزند خود در یک بیابان سوزان آرامش دهد؟