دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان را در زیر می خوانیم:
اللّٰهُمَّ اغْسِلْنِى فِيهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنِى فِيهِ مِنَ الْعُيُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبِى فِيهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ، يَا مُقِيلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبِينَ.
خدایا، در این ماه از گناهانم شستوشویم ده و از عیبها پاکم کن و دلم را به پرهیزکاری دلها بیازمای، ای نادیدهگیرنده لغزشهای اهل گناه.
تفسیر:
دست نیاز به سوی درگاه خداوند بی نیاز بلند می کنیم که:
خدایا! مرا امروز از گناهان شست و شو دِه.
«قلب» انسان قبل از آلودگی به گناه همانند صفحه ای سپید و درخشنده است که هر گناه نقطه ی سیاهی بر روی این صفحه ایجاد می کند. به همین ترتیب، نقاط سیاه همه جا را می پوشاند و قلب انسان را در تاریکی و سیاهی مطلق فرو می برد تا آن جا که راه نجات بر او بسته می شود و دیگر معنای توبه و استغفار را درک نمی کند و به فرموده ی قرآن، پرده ای قلب و گوش و چشم او را فرا می گیرد و عذاب دردناکی در انتظارش خواهد بود.
باید پیش از آن که سیاهی و تیرگی، قلب را از بین ببرد، چاره ای اندیشید. دعای امروز به ما می آموزد که از خداوند بخواهیم وجودمان را از گناهان بشوید و راه توبه را برای ما بگشاید؛ توبه ای که با شرایط و آداب مخصوص انجام پذیرد و مجال بازگشت به گناه را از ما بگیرد.
توبه با شستن گناهان، انسان را به گستره ی لطف الهی باز می گرداند. عواملی که سبب می شود انسان گنهکار به سوی خدا باز گردد و از کردار زشت خویش شرمنده شده و حقیقتا توبه کند، عبارت است از: اوّل، خواندن قرآن و مطالعه ی تفسیر آن. دوّم، بررسی و تحقیق در گفتار پیامبران و ائمه معصومین و اولیای الهی. سوم، مطالعه در حالات جباران و ستمگران و اهل گناه در تاریخ. چهارم، محاسبه ی نفس و سنجش رفتار و کردار و گفتار خود در گذشته و حال.
باید دانست گناه بر قلب انسان و نیز بر چهره و ظاهر افراد تأثیر می گذارد. بنابراین در روز قیامت، مجرمان از سیما و چهره ی خود شناخته می شوند. قرآن کریم نیز به این نکته اشاره می کند و می فرماید:
مجرمان با قیافه هایشان شناخته می شوند و آن گاه آن ها را با موهای پیش سر و پاهایشان می گیرند.
در مورد حَجَرالاَسْوَد نیز گفته اند: این سنگ از ابتدا سیاه نبوده بلکه به مرور زمان و به جهت تماس دست گناهکاران با آن سیاه شده است.
امام صادق علیه السلام درباره ی انواع گناهان و پیامدهای آن می فرماید:
گناهانی که باعث تغییر و دگرگونی نعمت ها می شود، ظلم است. گناهانی که پشیمانی به بار می آورد، قتل است. گناهانی که موجب نزول عذاب می شود، ظلم است. گناهانی که باعث پرده دری می شود، نوشیدن مشروبات الکلی است. گناهانی که باعث کمی رزق می شود، زناست. گناهانی که باعث نابودی زودرس می شود، دوری جستن از فامیل و نزدیکان است و گناهانی که مانع استجابت دعا و تیرگی آسمان می شود، نفرین پدر و مادر است.
در فراز دوّم از دعای این روز مبارک می خوانیم:
خدایا! مرا امروز از عیب و نقص ها پاک گردان.
هیچ انسانی از عیب و نقص بری نیست مگر این که از معصومین علیهم السلام باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و فاطمه زهرا علیهاالسلام و دوازده امام علیه السلام به هیچ گناهی و خطایی آلوده نشدند و خداوند این امتیاز را فقط به ایشان عطا فرموده است.
«عیوب» بر دو گونه اند: یک دسته عیوب جسمی و ظاهری اند و دسته ای دیگر عیوب درونی و باطنی .
آدمی می کوشد عیب های جسمی را چون قابل رؤیت و مشاهده هستند، به گونه ای از بین ببرد یا بپوشاند. عیوب باطنی، ناپیدا و پنهان است و سیرت مؤمن را زشت و ناخوشایند می کند. بنابراین اصلاح آن نیز روش ویژه ای می طلبد. حسد، کبر، بداخلاقی، ناسزاگویی، حرص، کینه و خشم عیوب باطنی هستند که باید برای زدودن آن ها تلاش کرد و این صفات ناپسند را از خانه ی دل بیرون راند. اما این کار ساده ای نیست و به ریاضت و مبارزه ی بی امان با نفس اماره نیاز دارد. در این موارد باید از خداوند متعال کمک گرفت و همان گونه که گناهان را از قلب زدودیم، خود را از این عیوب نیز پاک و طاهر سازیم و پیش از این که به دنبال عیب جویی از دیگران باشیم، عیب های خود را برطرف کنیم.
بلال حبشی، مؤذّن معروف رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم علاوه بر این که قیافه و رنگ زیبایی نداشت، به لکنت زبان نیز دچار بود. مثلاً به جای «اَشْهَدُ» می گفت: «أَسْهَدُ» روزی یک نفر که در سخنوری و لفظ بازی بسیار توانا بود.
در موضوعی با بلال مناظره کرد و چون بلال نمی توانست کلمات را به نیکی ادا کند، آن شخص سخنور، سخنان زیبا می گفت و با پوزخند خود، بلال را مسخره می کرد. شخص دیگری که ناظر این جریان بود، به حضور امیرالمؤمنین علی علیه السلام رسید و عرض کرد: «من امروز دیدم شخص سخنوری با بلال حبشی مناظره می کرد و او با استخدام واژه های موزون و جالب سخن می گفت، ولی زبان بلال، گیر می کرد. آن شخص نیز با غرور خاصی سخن پراکنی می کرد و می خندید.» امیرمؤمنان علی علیه السلام به او فرمود: «ای بنده ی خدا! آن شخص سخنور می خواست با آن گونه سخن گفتن، ارزش خود را با ارزش اعمال بلال بسنجد، ولی سخن زیبای او در صورتی که کردار نیک نداشته باشد، زشت ترین سخن است و هیچ گونه زیانی به بلال حبشی نمی رساند و کردار نیک بلال در مقایسه با گفتار زیبای آن کس بسیار با ارزش تر است.
در فراز آخر از دعای امروز، می گوییم:
خدایا! دلم را با تقوای قلوب بیازمای،ای پوزش پذیر خطاهای گناهکاران!
هریک از اعضا و جوارح آدمی، برای خود منزلتی دارند و در مورد آن ها باید تقوا را رعایت کرد. تقوای دست، دوری از خیانت و سرقت و حمایت از ایتام و فقر است. تقوای گوش، دوری از شنیدنی های حرام، غیبت، تهمت و بدگویی و امثال آن است. تقوای زبان، حفظ زبان از ناگفتنی هاست؛ زیرا بیشتر اهل جهنم به وسیله ی زبان به آتش کشیده می شوند. از همه ی این ها مهم تر و با ارزش تر، تقوای قلب است. صیانت ظاهر و باطن از همه ی معاصی و گناهان، تقوای قلب است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در اهمیت تقوا می فرمایند:
کسی که تقوا را شعار قلبی خود قرار دهد در خیر و نیکویی از دیگری، سبقت گرفت و کردارش رستگار گردید.
تقوای قلب، نگهداری دل از وسوسه های شیطانی، ریا و تظاهر، انگیزه های غیرالهی و شهرت طلبی و امثال آن است. تقوای قلب، حفظ آن از گزند کینه، حسد، خودپسندی و غرور است. تقوای قلب، خضوع و فروتنی است.
تقوای قلب، خدا را با چشم دل دیدن و قیامت را به یاد داشتن و به فکر حساب و کتاب و رستاخیز بودن است. پاکی دل، روشنایی ضمیر و بصیرت درون است.
باید دانست که ما امتحان و آزمایش بزرگی در پیش داریم. این آزمایش با آزمایش های دیگر تفاوت دارد و به تعبیری از مراحل بالای امتحان الهی است. با توجه به آن چه درباره ی پاکی از گناه و عیوب و خواسته های مهم دیگر گفتیم، باید خود را برای این امتحان آماده سازیم؛ چون فرض این است که دعاها اثر تربیتی خود را گذاشته و این توانایی را در ما ایجاد کرده است که به امتحان قلبی آزموده شویم. هم چنان که طلا را محک می زنند تا عیارش را معلوم سازند، عیار مؤمن نیز با امتحان قلبی مشخص می شود.
خداوند متعال درباره ی شعایر الهی و تقوای قلب می فرماید:
هرکس شعایر الهی را بزرگ دارد و به نشانه های آیین خدا و پرچم های اطاعت او احترام بگذارد، این از تقوای قلب است.
ارتباط این عمل نیز با تقوای قلب روشن است؛ زیرا چه بسا افراد متظاهر و منافق به تعظیم شعایر تظاهر می کنند، ولی چون از قلب آنها سرچشمه نمی گیرد، بی ارزش است. تعظیم و بزرگداشت حقیقی از آنِ کسانی است که تقوای قلب دارند. در حدیثی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به سینه ی خود اشاره کردند و فرمودند: «حقیقت تقوا این جاست.».