به گزارش پایگاه خبری دانا، در این اثر، بیست و سه زن از ارتباط خود با خانهداری صحبت میکنند. این روایتها به جنبههای مختلف زندگی زنان خانهدار، باورها، دغدغهها، جهانبینیها و افکار درونی آنها پرداخته و نشان میدهد که چگونه باورهای این زنان در حال رشد و نمو است.
این زنان به دنبال دستیابی به تأثیر مثبت بر جامعهاند و با وجود دیدگاههای متفاوت، انتخاب بزرگی انجام میدهند که در ظاهر عواقب خوشایندی ندارد. آنها در موقعیتی قرار دارند که تحت نظارت جامعه هستند؛ نگاهی که معمولاً سطحی و سادهانگارانه است و حس سربار بودن و خدماتی بودن را به آنها منتقل میکند. اما در درون این زنان، انقلابی بزرگ در حال وقوع است و آنها بزرگترین تصمیمهای زندگی خود را اتخاذ کردهاند.
این زنان خانهداری را معادل خانهنشینی نمیدانند. باوری که در فرهنگها و جوامع ریشه دوانده و در ناخودآگاه جمعی، زن خانهدار را موجودی منفعل و محدود به کارهای خانه تصور میکند. در حالی که این زنان با انتخاب این مسیر پرچالش، ضامن آرامش و پویایی خانوادهها هستند.
در دنیایی که زنان برای احقاق حقوق خود ناچارند همانند مردان تلاش کنند و بار زندگی را بر دوش بکشند، این زنان به انقلاب خود ادامه میدهند. آنها فرماندهان قلمرو خانوادههایشان هستند و هر یک، فرزندان نیکو را پرورش میدهند. روایت این زنان، داستان انتخاب و اراده است.
برشی از کتاب:
((خانۀ عزیـزم ،
… من هم یک روز تو را ترک میکنم و امیدوارم که دلتنگت نشوم.
جای زن دیگری را در خانهای دیگر میگیرم و زن دیگری جای مرا در تو پر میکند. میبینی؟ باید قصۀ خانهها را از زبان زنهایی که در آنها پیر شدهاند، شنیدم
ما زنها امتداد هم هستیم در زمانهای مختلف. با خانههایمان پیر میشویم و بالاخره در یکی از آنها دنیا را ترک خواهیم کرد و اثری از ما به جا خواهد ماند…؟ | نمیدانم |
کاش معمار تمام خانهها زنان بودند.
کاش هر خانه شناسنامهای داشت
و کاش هر زن خانهای.))