
فاطمه سادات زاهدی ، کارشناس ارشد مشاوره، پایگاه خبری دانا، گروه سلامت و سبک زندگی؛ افراد ممکن است در ابتدا متوجه نشوند که دچار فرسودگی ذهنی شدهاند. علائم این حالت میتواند بهتدریج ظاهر شود و شامل کاهش تمرکز، احساس پوچی یا بیهدفی، نوسانات خلقی، زودرنجی، اضطراب، بیحوصلگی، و در برخی موارد حتی علائم جسمی مانند سردرد، اختلالات خواب، یا کاهش اشتها باشد. بسیاری از افراد تصور میکنند که تنها خسته یا بیانگیزه هستند و به اهمیت مراقبت از سلامت روان خود توجه نمیکنند.
دلایل مختلفی میتواند در ایجاد فرسودگی ذهنی نقش داشته باشد. فشارهای کاری طولانیمدت و نبود تعادل بین زندگی کاری و شخصی یکی از رایجترین عوامل است. برای مثال، افرادی که ساعات زیادی کار میکنند بدون آنکه زمان کافی برای استراحت و تفریح داشته باشند، بیشتر در معرض این خطر قرار دارند. همچنین مسئولیتهای سنگین خانوادگی، مراقبت طولانیمدت از یک بیمار، یا حتی درگیریهای ذهنی شدید مانند فکر کردن بیش از حد به آینده یا گذشته نیز میتواند ذهن را بهطور مزمن خسته کند. شبکههای اجتماعی و دسترسی دائمی به اخبار نیز یکی دیگر از عوامل تشدیدکننده هستند که ذهن را در معرض تحریک مداوم قرار میدهند.
برای مقابله با فرسودگی ذهنی، اولین گام شناخت و پذیرش آن است. تا زمانی که فرد باور نداشته باشد دچار فرسودگی ذهنی شده، تلاشی هم برای تغییر شرایط نمیکند. باید با خود صادق بود و به علائمی که بدن و ذهن ارسال میکنند توجه کرد. گاهی یک مکث کوتاه و تأمل در این پرسش ساده که «من واقعاً چطورم؟» میتواند آغازگر تغییر باشد.
گام بعدی، بازنگری در سبک زندگی و ایجاد تعادل بیشتر میان فعالیت و استراحت است. لازم است زمانهایی مشخص برای استراحت، تفریح، یا حتی سکوت در طول روز اختصاص داده شود. حتی ۱۵ دقیقه پیادهروی آرام، خاموشکردن تلفن همراه بهمدت کوتاه، یا نوشیدن یک فنجان چای بدون مزاحمت، میتواند ذهن را آرام کند. تنظیم خواب نیز اهمیت زیادی دارد. خواب ناکافی یا بیکیفیت، نقش مستقیمی در افزایش خستگی ذهنی دارد.
تکنیکهای آرامسازی مانند تنفس عمیق، مدیتیشن، یوگا، یا تمرین ذهن آگاهی میتوانند به کاهش تنشهای ذهنی کمک کنند. این تمرینها کمک میکنند که فرد از حالت واکنشگرایانه خارج شده و به شکل آگاهانهتری نسبت به افکار و احساسات خود واکنش نشان دهد. همین خودآگاهی، مانع از غرقشدن در افکار منفی یا نشخوار ذهنی میشود.
در بسیاری از موارد، صحبت با یک فرد قابلاعتماد نیز مؤثر است. گفتوگو با دوستان، اعضای خانواده یا یک مشاور روانشناس میتواند به تخلیه فشار روانی کمک کند. بسیاری از ما عادت داریم احساسات خود را سرکوب کنیم یا آنها را بیاهمیت جلوه دهیم، اما ابراز احساسات به شیوهای سالم، یکی از کلیدهای بازیابی سلامت روان است.
یکی دیگر از راهکارهای مقابله با فرسودگی ذهنی، اولویتبندی فعالیتها و کنار گذاشتن کمالگرایی است. افراد فرسوده ذهنی معمولاً احساس میکنند باید همه چیز را کامل انجام دهند و هیچ فرصتی برای اشتباه ندارند. این طرز فکر نهتنها غیرواقعی است، بلکه فشار زیادی نیز به ذهن وارد میکند. بهتر است یاد بگیریم که گاهی «خوب بودن» کافی است و لازم نیست همیشه «بینقص» باشیم. همچنین انجام همزمان چند کار را باید کاهش داد، زیرا این کار ذهن را سریعتر خسته میکند.
در نهایت، اگر فرد احساس میکند که فرسودگی ذهنی بهقدری شدید شده که عملکرد شغلی، روابط یا زندگی شخصیاش را تحتتأثیر قرار داده، باید از کمک حرفهای استفاده کند. روانشناسان میتوانند با ارائه تکنیکهای شناختیـرفتاری، راههایی برای تغییر الگوهای فکری و رفتاری ناسالم ارائه دهند. درمان دارویی نیز در مواردی که فرسودگی با افسردگی یا اضطراب شدید همراه است، میتواند مؤثر باشد، البته تنها تحت نظر متخصص.
فرسودگی ذهنی، اگرچه تجربهای ناخوشایند است، اما میتواند فرصتی باشد برای بازگشت به خود و بازنگری در سبک زندگی. توجه به سلامت روانی، اولویتی حیاتی است که در دنیای پرشتاب امروز نباید نادیده گرفته شود. مراقبت از ذهن، همانقدر مهم است که مراقبت از جسم. شاید حتی بیشتر.