
فاطمه سادات زاهدی، کارشناس ارشد مشاوره، پایگاه خبری دانا، گروه سلامت و سبک زندگی، سلامت روان یعنی احساس تعادل در افکار، هیجانها و رفتارها. یعنی بتوانیم خود را بشناسیم، احساساتمان را درک کنیم و بتوانیم با چالشهای زندگی کنار بیاییم. کسی که سلامت روان دارد، لزوماً همیشه شاد نیست، اما میداند چطور در زمان سختی، خود را آرام کند و از دیگران کمک بگیرد. در نقطهی مقابل، زمانی که اضطراب، افسردگی، خشم یا ناامیدی طولانیمدت میشوند، نشانههایی از اختلال در سلامت روان هستند. همانطور که بدن انسان به مراقبت روزانه نیاز دارد، ذهن و روان هم نیازمند رسیدگی مداوماند.
یکی از مهمترین عوامل حفظ سلامت روان، خودآگاهی است. اغلب ما درگیر نقشها و وظایف مختلف هستیم؛ پدر، مادر، دانشآموز، کارمند یا همسر. در این میان، فراموش میکنیم که پشت همهی این نقشها، انسانی با نیازهای احساسی، ترسها و آرزوهای شخصی وجود دارد. لحظاتی برای خود بودن، مثل پیادهروی، نوشتن، گوش دادن به موسیقی یا حتی چند دقیقه سکوت، میتواند نقش بزرگی در بازگشت آرامش داشته باشد. ذهنی که مدام درگیر است، مثل لیوانی پر از آب گلآلود میماند؛ تنها در سکوت و توقف است که میتوان تهنشینها را دید و وضوح پیدا کرد.
سلامت روان، ارتباط نزدیکی با روابط انسانی دارد. انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و کیفیت ارتباطاتش تأثیر مستقیم بر حال درونیاش دارد. رابطهی امن با خانواده، دوستیهای صادقانه و داشتن فردی که بتوان با او صادقانه حرف زد، از مهمترین منابع حمایت روانی محسوب میشود. حتی گفتگوهای کوتاه و صمیمی در طول روز، حس تعلق و ارزشمندی را در ما زنده نگه میدارد. در مقابل، انزوا، مقایسهی افراطی با دیگران و زندگی در فضای مجازیِ پر از ظاهرگرایی، آرامآرام احساس ناکافی بودن را افزایش میدهد.
برای مراقبت از سلامت روان، لازم است یاد بگیریم احساسات خود را ابراز کنیم. بسیاری از افراد احساس خشم، غم یا ترس را در خود سرکوب میکنند، چون تصور میکنند نشان دادن آن نشانهی ضعف است. در حالی که احساسات اگر بهجا و سالم بیان شوند، به تنظیم هیجانی کمک میکنند. گریه کردن، صحبت با یک دوست، یا نوشتن احساسات در دفتر شخصی، روشهایی سالم برای تخلیهی هیجاناند. سرکوب مداوم احساسات باعث میشود بدن با نشانههای فیزیکی مثل سردرد، درد معده یا بیخوابی واکنش نشان دهد.
نکتهی دیگر، تغذیهی روان است. همانطور که بدن به غذای سالم نیاز دارد، ذهن هم به ورودیهای سالم محتاج است. دیدن اخبار منفی مداوم، درگیر شدن با بحثهای بیثمر مجازی یا دنبال کردن افرادی که حس ناکافی بودن ایجاد میکنند، ذهن را خسته میسازند. در مقابل، کتاب خواندن، وقت گذراندن در طبیعت، انجام کارهای داوطلبانه و مهربانی با دیگران، از مؤثرترین روشهای تقویت سلامت روان هستند.
در هفتهی سلامت روان، یادآوری این نکته ضروری است که کمک گرفتن نشانهی آگاهی است نه ضعف. همانطور که برای دنداندرد نزد دندانپزشک میرویم، برای دردهای درونی هم باید به روانشناس یا مشاور مراجعه کنیم. گاهی تنها چند جلسه گفتگو و شناخت الگوهای فکری میتواند سالها بار ذهنی را سبک کند. درمان روانی یعنی یاد گرفتن مهارت زندگی با ذهن و احساسات، نه فقط کاهش علائم.
در نهایت، باید پذیرفت که هیچ انسانی همیشه در اوج سلامت روان نیست. نوسان در احساسات طبیعی است. اما اگر بتوانیم به خودمان مهربانتر باشیم، در لحظات سخت از خود مراقبت کنیم و از دیگران کمک بگیریم، یک گام بزرگ به سمت تعادل برداشتهایم. سلامت روان به این معناست که به خودمان و دیگران اجازه دهیم انسان باشیم؛ با تمام ضعفها، اشتباهات و امیدهایی که ما را زنده نگه میدارند. این هفته، بهترین زمان است برای شروع دوبارهی مراقبت از ذهن و جانمان؛ از کوچکترین قدم، یعنی گوش دادن واقعی به درون خود.