
به گزارش پایگاه خبری دانا، اگر در هر کاری که همسرتان با فرزندتان میکند دخالت میکنید، مرتکب اشتباهی بزرگ میشوید. این کار نه تنها همسرتان را از دایره تربیت خارج میکند، بلکه فرصت یادگیری یک مهارت ضروری زندگی را از فرزندتان میگیرد.
یکی از بزرگترین چالشهای والدین در مسیر تربیت فرزند، نحوه همکاری و تقسیم مسئولیتها بین پدر و مادر است. اغلب، یکی از طرفین (که معمولاً مادر است) به دلیل دغدغه و حس مسئولیت بیشتر، ناخودآگاه نقش «مدیر ارشد» تربیت را به عهده میگیرد و دیگری را به حاشیه میراند. این در حالی است که مهمترین هدیهای که میتوانید به فرزندتان بدهید، یک رابطه سالم و فعال با هر دوی شماست.
چرا باید همسرتان را در تربیت فرزند «شریک» کنید، نه «کمککار»؟
۱. رابطه پدر-فرزندی نیاز به فضا و زمان دارد
این رابطه مانند یک نهال نوپاست که برای رشد به نور و جایگاه مستقل نیاز دارد. اگر شما همیشه به عنوان واسطه، مترجم یا ناجی بین پدر و فرزند حاضر شوید، این نهال هرگز ریشههای محکمی نمیزند.
پیشنهاد عملی: از همان ماههای اولیه، فرزندتان را برای ساعاتی مشخص (حتی کوتاه) با پدرش تنها بگذارید. این میتواند یک پیادهروی ساده، بازی در پارک یا حتی خواندن یک کتاب داستان قبل از خواب باشد. این لحظاتِ تنها، سنگ بنای یک ارتباط منحصربهفرد و مستقل است.
۲. کودکان نیاز به یادگیری «انعطافپذیری» دارند
اگر فرزند شما فقط با یک سبک تربیتی (سبک شما) آشنا شود، در تطبیق با دیگران در جامعه (مهدکودک، مدرسه، دانشگاه و محیط کار) مشکل خواهد داشت. تجربه کردن سبک متفاوت پدر، به او میآموزد که انسانها متفاوت هستند و او باید یاد بگیرد چگونه با این تفاوتها کنار بیاید. این یک مهارت زندگی کلیدی است.
۳. مداخله شما، شریکزندگیتان را «ناتوان» میکند
وقتی شما مدام روش همسرتان را در بازی، غذا دادن یا آرام کردن کودک تصحیح میکنید، در واقع این پیام را به او میدهید: «تو بلد نیستی» و «روش من درستتر است». این کار به تدریج اعتمادبهنفس او را از بین میبرد و باعث میشود او خودش را از فرآیند تربیت کنار بکشد. نتیجه؟ شما خستهتر و تحت فشار بیشتر و او منفعلتر میشود.
چگونه فضای مشارکت ایجاد کنیم؟
۱. بر سر اصول اصلی به توافق برسید
نیازی نیست در تمام جزئیات همعقیده باشید. اما در مورد ارزشهای اساسی مانند صداقت، احترام و قوانین مهم خانه (مثل ساعت خواب) باید با هم گفتوگو و توافق کنید. برای روشهای جزئی (مثلاً نوع بازی یا انتخاب لباس) به یکدیگر آزادی عمل دهید.
۲. در لحظه مداخله نکنید
وقتی میبینید همسرتان با روش خودش در حال بازی یا حل مسئله فرزندتان است، حتی اگر مطابق میل شما نیست، لبهایتان را قفل کنید و فضا را ترک کنید. شما خواهید دید که در بسیاری از مواقع، نتیجه کار آنطور که فکر میکردید فاجعهبار نیست! بچهها به شکلی شگفتانگیز میدانند چگونه با هر یک از والدینشان به روشی متفاوت تعامل کنند.
۳. به جای انتقاد، از «تقویت مثبت» استفاده کنید
به جای گفتن «چرا اینطوری بازی میکنی؟» بگویید: «دیدی چقدر خوشحاله که داری با او بازی میکنی؟ ممنونم». قدردانی از تلاشهای همسرتان، حتی اگر بیعیبونقص نیست، او را به مشارکت بیشتر تشویق میکند.
نکته طلایی: به یاد داشته باشید که هدف، تربیت یک فرزند سالم و شاد است، نه پیروزی در یک رقابت پنهانی با همسرتان بر سر اینکه «روش چه کسی بهتر است».
وقتی شما و همسرتان در یک تیم باشید، فرزندتان در محیطی امن و قابل پیشبینی رشد میکند که در آن، عشق و اقتدار از سوی دو منبع به او میرسد. این، بهترین سرمایهگذاری برای آینده عاطفی و روانی اوست.