به گزارش پایگاه خبری دانا، کودکی که در جمع خانواده ساکت و آرام روی مبل نشسته و کتاب میخواند، اغلب نادیده گرفته میشود؟ همین کودک وقتی اسباببازی را به سوی کودک دیگر پرتاب میکند یا فریاد میزند، ناگهان در مرکز توجه قرار میگیرد. این صحنهای است که بارها و بارها در بسیاری از خانوادهها تکرار میشود، غافل از اینکه این الگوی رفتاری ساده، میتواند پایهای برای شکلگیری الگوهای رفتاری مخرب در آینده کودک باشد.
کودکانی که در رفتارهای مثبتشان نادیده گرفته میشوند، به تدریج کشف میکنند که مسیر دریافت توجه، گاهی از مسیرهای منفی میگذرد. این کشف، نقطه عطف خطرناکی در رشد عاطفی کودک است. وقتی کودکی بارها نقاشیهایش را به والدینش نشان میدهد و پاسخ سرد یا بیتفاوت دریافت میکند، اما با یک کجخلقی یا رفتار نامناسب بلافاصله توجه کامل والدین را جلب میکند، درس عمیقی درباره کارکردهای توجه میآموزد: "توجه از راه منفی، قابلاطمینانتر و سریعتر از راه مثبت به دست میآید."
چرخه معیوب توجه منفی
این پدیده روانشناختی که "توجه منفی" نامیده میشود، یکی از خطرناکترین الگوهای رابطه والد-فرزندی است. کودک بهطور غریزی نیاز به توجه دارد، همانقدر که به غذا و آب نیازمند است. وقتی این نیاز از مسیرهای سالم تأمین نشود، کودک راههای ناسالم را کشف میکند. در حقیقت، برای کودکی که از توجه مثبت محروم است، توجه منفی بهتر از نادیده گرفته شدن کامل است.
متأسفانه، بسیاری از والدین در دام این الگو میافتند بدون آنکه آگاه باشند. آنها وقتی کودک ساکت و آرام است، فرصت را غنیمت شمرده و به کارهای خود میرسند، اما وقتی کودک فریاد میزند یا رفتار نامناسبی نشان میدهد، بلافاصله واکنش نشان میدهند. این واکنش اگرچه غالباً توأم با عصبانیت و تنبیه است، اما برای کودک گرسنه توجه، همچون غذایی است که گرسنگی شدیدش را به سرعت برطرف میکند.
پیامدهای بلندمدت الگوی توجه منفی
تداوم این الگو میتواند پیامدهای عمیق و ماندگاری داشته باشد. کودک به تدریج میآموزد که هویتش را با "کودک مشکلدار" تعریف کند. او درمییابد که از طریق رفتارهای منفی است که میتواند وجودش را در دنیای اجتماعی به ثبت برساند. این الگو وقتی به سالهای نوجوانی و بزرگسالی انتقال یابد، میتواند به رفتارهای ضداجتماعی، تخریبگری، و حتی بزهکاری منجر شود.
نکته تراژیک ماجرا این است که این کودکان غالباً از درون رنج میبرند. رفتارهای منفی آنها فریادی برای برقراری ارتباط است، فریادی که میگوید: "من اینجا هستم، مرا ببینید!" اما این فریاد به شکلهایی بیان میشود که در نهایت باعث طرد بیشتر و عمیقتر شدن زخم عاطفی آنها میشود.
شکستن چرخه معیوب
خوشبختانه، این چرخه معیوب قابل شکستن است. اولین قدم، آگاهی والدین از الگوهای توجهدهی خود است. والدین نیاز دارند بیاموزند که به رفتارهای مثبت کودک - هرچند کوچک و عادی به نظر برسند - توجه فعالانه نشان دهند. وقتی کودک مشغول بازی آرام است، وقتی تکالیفش را انجام میدهد، وقتی با خواهر یا برادرش با مهربانی رفتار میکند، این لحظات فرصتهای طلایی برای توجه مثبت هستند.
توجه مثبت لزوماً به معنای تشویقهای بزرگ و اغراقآمیز نیست. یک نگاه تحسینآمیز، یک لبخند، یک اشاره ساده یا گفتن "دوست دارم وقتی رو با هم بازی میکنی چقدر آروم و خوشاخلاقی" میتواند معجزه کند. نکته کلیدی این است که کودک احساس کند وجودش فارغ از رفتارهای منفی هم ارزشمند و دیده شده است.
والدین همچنین میتوانند با نادیده گرفتن سنجیده برخی رفتارهای منفی جزئی (در مواردی که خطری کودک را تهدید نمیکند) و سپس جلب توجه به رفتارهای مثبت، به تدریج معادله توجه را تغییر دهند. این کار نیاز به صبر و ثبات دارد، چرا که کودک در ابتدا ممکن است برای آزمایش کردن والدین، رفتارهای منفی را تشدید کند.
سخن پایانی
کودکی که برای جلب توجه به رفتارهای منفی متوسل میشود، در واقع تلاش میکند نیاز عمیق عاطفی خود را به شیوهای ناسالم برآورده کند. این ما به عنوان والدین، مربیان و اعضای جامعه هستیم که باید زبان این فریاد خاموش را بفهمیم و پاسخ بهتری به آن بدهیم. با تغییر الگوهای توجهدهی خود، میتوانیم به کودکان بیاموزیم که وجودشان به خودی خود ارزشمند است و برای دیده شدن نیاز به پوشیدن لباس رفتارهای منفی ندارند. شاید با این تغییر نگرش، بتوانیم نسلی پرورش دهیم که به جای فریاد زدن با رفتارهای مخرب، با اعتمادبهنفس و آرامش در جستجوی ارتباط سالم باشد.