در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۳۲۰۴۳۰
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۱
وقتی نمایش خوشبختی، آرامش واقعی را می‌گیرد
در سال‌های اخیر، بلاگر‌ها و اینفلوئنسر‌ها نقش پررنگی در شکل دادن به سبک زندگی، ارزش‌ها و حتی الگو‌های تربیتی خانواده‌ها پیدا کرده‌اند. والدین امروزی در فضای مجازی با انبوهی از محتوای رنگارنگ درباره‌ی شیوه‌ی تربیت، آموزش، تغذیه، بازی و رشد کودک روبه‌رو هستند.

فاطمه سادات زاهدی، کارشناس ارشد مشاوره، پایگاه خبری دانا، گروه سلامت و سبک زندگی،  بسیاری از این محتواها در ظاهر علمی و مفید به نظر می‌رسند، اما در عمق خود ممکن است پیام‌های نادرست، فشار روانی و الگوهای آسیب‌زا منتقل کنند. بلاگرها اغلب زندگی روزمره خود را در قالب صحنه‌هایی زیبا، خانه‌های مرتب، بچه‌های همیشه خوش‌حال و والدینی صبور به نمایش می‌گذارند. این تصویر فانتزی، فاصله زیادی با واقعیت زندگی خانوادگی دارد. والدینی که روزانه با چالش‌هایی مثل خستگی، فشار مالی، بی‌خوابی یا اضطراب دست‌وپنجه نرم می‌کنند، وقتی این تصاویر را می‌بینند، به شکل ناخودآگاه خود را با آن مقایسه می‌کنند. نتیجه‌ی این مقایسه معمولاً احساس ناکافی بودن است؛ والد حس می‌کند در تربیت فرزندش کوتاهی کرده یا «به اندازه کافی خوب» نیست. این حس ناکافی بودن می‌تواند منجر به اضطراب والدگری، ناامیدی و حتی پرخاشگری پنهان شود.

یکی از آسیب‌های جدی بلاگری تربیتی، انتقال باورهای غلط درباره رشد و رفتار کودک است. بسیاری از بلاگرها تخصص روان‌شناسی یا تربیتی ندارند، اما با اطمینان از روش‌های خود سخن می‌گویند. مثلاً ممکن است بگویند کودک دو ساله باید بتواند برای مدت طولانی تمرکز کند یا کودک سه ساله نباید هرگز گریه کند. چنین توصیه‌هایی، انتظارات غیرواقع‌بینانه‌ای در ذهن والد ایجاد می‌کند و موجب می‌شود رفتار طبیعی کودک به عنوان «مشکل» تعبیر شود. والد در مواجهه با نافرمانی یا احساسات شدید کودک، به جای درک رشد هیجانی او، دچار شرم و خشم می‌شود، چون تصور می‌کند فرزندش باید مثل کودک آن بلاگر آرام و مطیع باشد. این مقایسه‌های ناپیدا، در بلندمدت رابطه والد و فرزند را سرد و پر از فشار می‌کند.

از سوی دیگر، برخی بلاگرها به‌طور مستقیم از فرزندانشان در محتوا استفاده می‌کنند؛ کودک در مقابل دوربین نقش بازی می‌کند، واکنش‌های احساسی‌اش ضبط و منتشر می‌شود و هزاران نفر درباره‌ی او نظر می‌دهند. این روند، مرزهای حریم خصوصی کودک را از همان سال‌های ابتدایی از بین می‌برد. کودک درکی از مفهوم رضایت یا پیامدهای حضور در فضای عمومی ندارد و در آینده ممکن است از دیدن تصاویری که از او منتشر شده، احساس شرم یا خشم کند. استفاده از کودکان برای افزایش بازدید، در ظاهر بی‌ضرر به نظر می‌رسد اما از نظر روانی می‌تواند نوعی شیء‌سازی از کودک باشد؛ یعنی کودک نه به عنوان فردی دارای احساسات، بلکه به عنوان ابزار جلب توجه یا منبع درآمد دیده شود. این تجربه، در رشد هویت و احساس ارزشمندی او تأثیر منفی می‌گذارد.

همچنین، بلاگرها اغلب مفهوم تربیت را به سبک زندگی لوکس و کنترل‌شده گره می‌زنند. خانه‌ی همیشه تمیز، اسباب‌بازی‌های خاص، لباس‌های ست‌شده و رژیم‌های خاص غذایی به عنوان نشانه‌ی «والد آگاه و موفق» معرفی می‌شوند. چنین تصاویری باعث می‌شود والدین با درآمد یا امکانات کمتر احساس شرم و کم‌ارزشی کنند، در حالی‌که تربیت سالم ریشه در محبت، مرز، و ارتباط دارد نه در ظواهر مادی. این پیام پنهان که «خوب بودن یعنی کامل بودن» ریشه‌ی بسیاری از اضطراب‌های تربیتی والدین در عصر دیجیتال است.

نکته‌ی مهم دیگر، سرعت انتشار محتوا و الگوسازی غیرواقعی از روابط خانوادگی است. بلاگرها معمولاً لحظات خاص، عاشقانه و صبورانه را منتشر می‌کنند، نه لحظات خشم، ناکامی یا دلخوری. کودک وقتی این ویدیوها را می‌بیند، ممکن است تصویری ایده‌آل و دروغین از خانواده‌ی خود یا دیگران بسازد و به تدریج از واقعیت فاصله بگیرد. حتی نوجوانان که به دنبال الگو هستند، در معرض مقایسه‌های آسیب‌زا قرار می‌گیرند و ممکن است احساس کنند خانواده‌شان «کم‌عاطفه» یا «عقب‌مانده» است.

در نهایت، تأثیر بلاگرها در حوزه تربیت، پدیده‌ای پیچیده و دووجهی است. آن‌ها می‌توانند الهام‌بخش و آگاهی‌دهنده باشند، اما تنها زمانی که محتوا بر پایه دانش معتبر و با احترام به حریم روانی خانواده‌ها تولید شود. مسئولیت والدین امروز، فیلتر کردن این محتواها و بازگشت به درک درونی خود از نیازهای کودک است. هیچ بلاگری نمی‌تواند جایگزین مشاهده، شناخت و رابطه‌ی واقعی والد با فرزندش شود. کودک بیش از هر چیز به والد آرام، واقعی و پذیرا نیاز دارد، نه به الگویی که زیر نور رینگ‌لایت کامل به نظر می‌رسد اما از درون تهی از حضور است.

 

ارسال نظر