به گزارش پایگاه خبری دانا، گروه دانش و فناوری:
توسعه انفجاری مدلهای مولد و سیستمهای تصمیمگیرنده مبتنی بر AI، چالشهای قانونی و اخلاقی جدیدی را پیش روی قانونگذاران قرار داده است. این چالشها را میتوان در سه حوزه اصلی دستهبندی کرد: سوگیری و انصاف، شفافیت و پاسخگویی، و ریسکهای سیستمی.
سوگیری (Bias) و انصاف (Fairness):
مدلهای هوش مصنوعی از دادههایی آموزش میبینند که تاریخچه سوگیریهای انسانی را منعکس میکنند. اگر دادههای آموزشی تبعیضآمیز باشند، خروجی مدل نیز تبعیضآمیز خواهد بود. این امر در زمینههایی مانند اعطای وام، استخدام، و حتی در سیستمهای عدالت کیفری میتواند نتایج فاجعهباری به همراه داشته باشد. حکمرانی مؤثر نیازمند الزام شرکتها به **ممیزی الگوریتمی (Algorithmic Audits)** است تا اطمینان حاصل شود که سیستمها به طور منصفانه برای همه گروههای جمعیتی عمل میکنند.
شفافیت و "جعبه سیاه" (The Black Box Problem):
بسیاری از پیشرفتهترین مدلهای یادگیری عمیق مانند یک "جعبه سیاه" عمل میکنند؛ ما ورودی و خروجی را میبینیم، اما فرآیند استدلالی که منجر به تصمیم شده، برای انسانها نامفهوم است. در کاربردهای حیاتی مانند پزشکی یا خودروهای خودران، این عدم شفافیت غیرقابل قبول است. نیاز به **توضیحپذیری هوش مصنوعی (Explainable AI - XAI)** احساس میشود تا مشخص شود سیستم چرا یک تصمیم خاص را گرفته است. این امر همچنین زمینه را برای پاسخگویی قانونی فراهم میکند.
پاسخگویی (Accountability) و مالکیت:
اگر یک سیستم AI مرتکب خطا شود یا خسارتی وارد کند، مسئولیت با کیست؟ توسعهدهنده، کاربر نهایی، یا خود سیستم؟ چارچوبهای سنتی حقوقی برای پاسخگویی در برابر عاملیت مصنوعی طراحی نشدهاند. نیاز به ایجاد مفاهیم جدید حقوقی است که مرز بین عاملیت انسانی و ماشینی را مشخص کند و مسیرهای واضحی برای جبران خسارت تعیین نماید.
چالش تنظیمگری جهانی:
AI یک فناوری بدون مرز است. تنظیم یک کشور به تنهایی کافی نیست. اتحادیه اروپا با قانون «AI Act» در حال پیشگامی در ایجاد یک رویکرد مبتنی بر ریسک است، در حالی که ایالات متحده تمایل بیشتری به رویکردی مبتنی بر صنعت و خودتنظیمی دارد. این تفاوتها میتواند منجر به "فرار نظارتی" شود، جایی که توسعهدهندگان به سمت کشورهایی با قوانین آزادتر حرکت میکنند.
بنابراین، ایجاد یک چارچوب جهانی یا حداقل همکاریهای منطقهای قوی برای تعیین حداقل استانداردهای اخلاقی و ایمنی برای مدلهای "لبه" (Frontier Models) حیاتی است. این چارچوب باید انعطافپذیر باشد تا با سرعت پیشرفت تکنولوژی همراه شود.
نتیجهگیری:
آینده هوش مصنوعی توسط کدهایی که مینویسیم و قوانینی که وضع میکنیم، شکل خواهد گرفت. اگر هوش مصنوعی ابزاری برای بهبود رفاه و عدالت باشد، باید از همان ابتدا آن را با اصول اخلاقی پیوند دهیم. هدف نباید توقف پیشرفت باشد، بلکه هدایت آن به سمت مسیری است که در آن قدرت محاسباتی عظیم، در خدمت ارزشهای انسانی قرار گیرد. این آخرین و مهمترین گام برای اطمینان از این است که انقلاب AI، انقلابی برای همه ما باشد.