به گزارش خبرگزاری دانا،اینجا درمورد باورهای نادرست متداول صحبت میکنیم. آنوقت خواهید فهمید که مردها تا چه اندازه دربرابر تنهایی آسیبپذیر هستند و چرا تا این اندازه روی پیدا کردن راهحل متمرکزند.
مردها هم دوست دارند ازدواج کنند
زنها دوست دارند زندگیشان سر و سامان پیدا کنند ولی مردها دوست ندارند متعهد شوند و دلشان میخواهد آزادیشان دست خودشان باشد. شاید این یکی از بزرگترین باورهای نادرست درمورد مردها باشد که از گرایش امریکاییها به استفاده از داوطلبان بسیار جوان برای تحقیقات انجام گرفته ناشی میشود.
در یک تحقیق انجام گرفته در بولیوی نشان داده است که خیانتها معمولاً تا قبل از سن ۳۰ سالگی آقایان اتفاق میافتد. براساس این تحقیق، بعد از ۳۰ سالگی مردها دیگر سرگرم تامین معاش خانوادهشان میشوند.
البته متعهد شدن برای بعضی از مردها سختتر از بقیه است – مشکلی که براساس تحقیقات میتواند ریشه ژنتیکی داشته باشد. مردهایی که «ژن بیبندوباری» ندارند، تقریباً ۶۰ درصد جامعه را تشکیل میدهند و احتمال ازدواج کردنشان بیشتر است.
رئیس کیه؟
سلسلهمراتبهای ناپایدار اضطراب زیادی برای مردها ایجاد میکند. ولی یک زنجیره مشخص از دستورات، مثل دستورانی که در ارتش و بسیاری محیطهای کاری تمرین میشود، سطح تستوسترون آنها را پایین آورده و خشونت مردها را کنترل میکند.
درگیر شدن با ایجاد سلسلهمراتبها که از سن ۶ سالگی برای مردها شروع میشود، باعث میشود مردها سعی داشته باشند همیشه خودشان بالادست رفته و بقیه را پاییندست خود بدانند.
پدر شدن
مغز مردها ماهها قبل از اینکه پدر شوند، آماده همکاری کردن میشود. در بدن پدرهای آینده تغییرات هورمونی اتفاق میافتد – پرولاکتین در آنها بالا رفته و تستوسترون پایین میآید – و همین باعث میشود رفتاری پدرانه پیدا کنند.
فرومونهای زن باردار به همسرش هم سرایت کرده و باعث میشود مردها هم دچار تغییراتی اساسی شوند.
حتی قبل از اینکه زن حامله شود، فرومونهای مرد باعث میشود در مغز زن نورونهای مادر خوب فعال شود.
مغز بالغ مردانه
در طول دوره تکامل، مردها در زمان جوانی نیاز به رقابت بر سر مقام و همسر و در زمان بلوغ نیاز به تاکید بر پیوند و همکاری داشتهاند.
خود مردها هم این را تایید میکنند؛ و تحقیقات روانشناختی نشان داده است که جلو افتادن از رقبا در سنین بالاتر جذابیتی برای مردها ندارد. درمقابل، آنها توجه بیشتری به روابطشان و بهتر کردن جامعه نشان میدهند.
این تغییر احتمالاً به خاطر کاهش تدریجی سطح تستوسترون با بالا رفتن سن در آنها ایجاد میشود. تحقیقات نشان داده است که مردهایی که سطح هورمون تستوسترون در آنها بالاتر است، در رقابت بهتر هستند و آنهایی که سطح پایینتری از تستوسترون دارند در رقابتهایی که نیازمند همکاری تیم و گروه است بهتر عمل میکنند.
بازی کردن با بچهها
تحقیقات نشان میدهد روشهای خاص مردها برای بازی کردن با بچههایشان که در آنها حرکات ناگهانی و اذیت کردن بیشتر است، باعث میشود بچهها بهتر یاد بگیرند، اعتمادبهنفس بالاتری پیدا کنند و بتوانند خودشان را بهتر برای دنیای واقعی آماده کنند.
تحقیقات متعددی نشان میدهد که پدرهایی که نقش فعالی در بزرگ کردن فرزندانشان دارند سطح پایینترین از تستوسترون دارند. بااینکه هنوز مشخص نیست که سطح هورمون است که موجب این رفتار میشود یا برعکس ولی محققان بر این عقیدهاند که تکامل به نفع این پدران بوده است. بچههای انسان جزو نیازمندترین بچهها بین موجودات هستند و پدران خوب شانس این را دارند که بچهها و البته ژنشان باقی بماند.
دفاع از قلمرو
بخشی از کار مردها دفاع از قلمروشان است. البته نیاز به تحقیقات بیشتری بر روی انسانها است ولی در پستانداران نر دیگر قسمت «دفاع از قلمرو» بسیار بزرگتر از همسران مادهشان است.
بااینکه زنان هم احساس مالکیت دارند، ولی مردها وقتی با تهدیدی نسبت به زندگی عشقی یا قلمروشان روبهرو میشوند، احتمال برخورد خشونتآمیز بیشتری دارند.
از دل برود هر آنکه از دیدهشان برفت
تستوسترون که بیشتر با خشونت و دشمنی مرتبط دانسته میشود، هورمون جنسی هم هست. و این میل در مردان شش برابر زنان است.
محققان دریافتهاند که تستوسترون بخش کنترل ضربه در مغز را دچار اخلال میکند. بااینکه هنوز نیاز به تحقیقات بیشتر است ولی همین توضیح میدهد که مردها تا زمانی که زنی جلو چشمشان است به او فکر میکنند و وقتی از دیدشان خارج میشود، از ذهنشان هم بیرون میرود.
تمرکز بر راهحل
بااینکه خیلی از تحقیقات نشان میدهد که زنها بسیار دلسوزتر از مردها هستند ولی این کاملاً صحت ندارد. سیستم دلسوزی و همدردی در مغز مردها وقتی کسی استرس دارند یا دچار مشکل شده است، واکنش میدهد. ولی بخش «حل کردن مشکل» در ذهنشان خیلی زود غلبه میکند.
این باعث میشود که به جای نشستن با آن فرد و همدردی کردن با او، برایش به دنبال یک راهحل باشند.
آسیبپذیری در برابر تنهایی
بااینکه تنهایی میتواند برای سلامتی و مغز همه ایجاد مشکل کند، مردان در سنین بالاتر آسیبپذیرتر هستند.
مردها برای مشکلاتشان کمتر از زنها کمک میگیرند که این موجب تنهاتر شدن آنها میشود و این مدارهای اجتماعی مغز آنها را دچار مشکل میکند.
زندگی کردن با زنها برای آنها بسیار مفید است. مردانی که در روابط بادوام هستند، سالمتر بوده، بیشتر عمر کرده و سطح هورمونهایشان نشان میدهد که میزان اضطراب کمتری دارند.
زنها برای غدد جنسی مردها هم مفید هستند. تحقیقی که در سال ۲۰۰۹ انجام گرفت نشان داده است که موشهای نری که با موشهای ماده زندگی میکنند نسبت به موشهای نری که تنها زندگی میکنند، برای مدت طولانیتری بارور میمانند.
احساسیتر
بااینکه معمولاً زنان جنسیت احساسیتر قلمداد میشوند، ولی نوزادان پسر معمولاً واکنشهای احساسی بیشتری نسبت به نوزادان دختر داده و احساساتشان را بیشتر ابراز میکنند.
مردان بزرگسال هم واکنشهای احساسی قویتری دارند ولی قبل از اینکه از این احساسات آگاهی داشته باشند. وقتی این احساسات به خودآگاه آنها میرسد، سعی میکنند روی آن سرپوش گذاشته و نشانش ندهند.
پسرها در جوانی یاد میگیرند که احساساتشان را پنهان کنند، چون اگر آنها را نشان دهند، به نظر فرهنگ و جامعه مردانه نیست. ولی سرپوش گذاشتن بر روی احساسات هم واکنش «جنگ و گریز» را در آنها فعال میکند. واکنش قوی مرد و سرکوب متعاقب آن او را برای برخورد با یک تهدید آماده میکند.
مردها هم دوست دارند ازدواج کنند
زنها دوست دارند زندگیشان سر و سامان پیدا کنند ولی مردها دوست ندارند متعهد شوند و دلشان میخواهد آزادیشان دست خودشان باشد. شاید این یکی از بزرگترین باورهای نادرست درمورد مردها باشد که از گرایش امریکاییها به استفاده از داوطلبان بسیار جوان برای تحقیقات انجام گرفته ناشی میشود.
در یک تحقیق انجام گرفته در بولیوی نشان داده است که خیانتها معمولاً تا قبل از سن ۳۰ سالگی آقایان اتفاق میافتد. براساس این تحقیق، بعد از ۳۰ سالگی مردها دیگر سرگرم تامین معاش خانوادهشان میشوند.
البته متعهد شدن برای بعضی از مردها سختتر از بقیه است – مشکلی که براساس تحقیقات میتواند ریشه ژنتیکی داشته باشد. مردهایی که «ژن بیبندوباری» ندارند، تقریباً ۶۰ درصد جامعه را تشکیل میدهند و احتمال ازدواج کردنشان بیشتر است.
رئیس کیه؟
سلسلهمراتبهای ناپایدار اضطراب زیادی برای مردها ایجاد میکند. ولی یک زنجیره مشخص از دستورات، مثل دستورانی که در ارتش و بسیاری محیطهای کاری تمرین میشود، سطح تستوسترون آنها را پایین آورده و خشونت مردها را کنترل میکند.
درگیر شدن با ایجاد سلسلهمراتبها که از سن ۶ سالگی برای مردها شروع میشود، باعث میشود مردها سعی داشته باشند همیشه خودشان بالادست رفته و بقیه را پاییندست خود بدانند.
پدر شدن
مغز مردها ماهها قبل از اینکه پدر شوند، آماده همکاری کردن میشود. در بدن پدرهای آینده تغییرات هورمونی اتفاق میافتد – پرولاکتین در آنها بالا رفته و تستوسترون پایین میآید – و همین باعث میشود رفتاری پدرانه پیدا کنند.
فرومونهای زن باردار به همسرش هم سرایت کرده و باعث میشود مردها هم دچار تغییراتی اساسی شوند.
حتی قبل از اینکه زن حامله شود، فرومونهای مرد باعث میشود در مغز زن نورونهای مادر خوب فعال شود.
مغز بالغ مردانه
در طول دوره تکامل، مردها در زمان جوانی نیاز به رقابت بر سر مقام و همسر و در زمان بلوغ نیاز به تاکید بر پیوند و همکاری داشتهاند.
خود مردها هم این را تایید میکنند؛ و تحقیقات روانشناختی نشان داده است که جلو افتادن از رقبا در سنین بالاتر جذابیتی برای مردها ندارد. درمقابل، آنها توجه بیشتری به روابطشان و بهتر کردن جامعه نشان میدهند.
این تغییر احتمالاً به خاطر کاهش تدریجی سطح تستوسترون با بالا رفتن سن در آنها ایجاد میشود. تحقیقات نشان داده است که مردهایی که سطح هورمون تستوسترون در آنها بالاتر است، در رقابت بهتر هستند و آنهایی که سطح پایینتری از تستوسترون دارند در رقابتهایی که نیازمند همکاری تیم و گروه است بهتر عمل میکنند.
بازی کردن با بچهها
تحقیقات نشان میدهد روشهای خاص مردها برای بازی کردن با بچههایشان که در آنها حرکات ناگهانی و اذیت کردن بیشتر است، باعث میشود بچهها بهتر یاد بگیرند، اعتمادبهنفس بالاتری پیدا کنند و بتوانند خودشان را بهتر برای دنیای واقعی آماده کنند.
تحقیقات متعددی نشان میدهد که پدرهایی که نقش فعالی در بزرگ کردن فرزندانشان دارند سطح پایینترین از تستوسترون دارند. بااینکه هنوز مشخص نیست که سطح هورمون است که موجب این رفتار میشود یا برعکس ولی محققان بر این عقیدهاند که تکامل به نفع این پدران بوده است. بچههای انسان جزو نیازمندترین بچهها بین موجودات هستند و پدران خوب شانس این را دارند که بچهها و البته ژنشان باقی بماند.
دفاع از قلمرو
بخشی از کار مردها دفاع از قلمروشان است. البته نیاز به تحقیقات بیشتری بر روی انسانها است ولی در پستانداران نر دیگر قسمت «دفاع از قلمرو» بسیار بزرگتر از همسران مادهشان است.
بااینکه زنان هم احساس مالکیت دارند، ولی مردها وقتی با تهدیدی نسبت به زندگی عشقی یا قلمروشان روبهرو میشوند، احتمال برخورد خشونتآمیز بیشتری دارند.
از دل برود هر آنکه از دیدهشان برفت
تستوسترون که بیشتر با خشونت و دشمنی مرتبط دانسته میشود، هورمون جنسی هم هست. و این میل در مردان شش برابر زنان است.
محققان دریافتهاند که تستوسترون بخش کنترل ضربه در مغز را دچار اخلال میکند. بااینکه هنوز نیاز به تحقیقات بیشتر است ولی همین توضیح میدهد که مردها تا زمانی که زنی جلو چشمشان است به او فکر میکنند و وقتی از دیدشان خارج میشود، از ذهنشان هم بیرون میرود.
تمرکز بر راهحل
بااینکه خیلی از تحقیقات نشان میدهد که زنها بسیار دلسوزتر از مردها هستند ولی این کاملاً صحت ندارد. سیستم دلسوزی و همدردی در مغز مردها وقتی کسی استرس دارند یا دچار مشکل شده است، واکنش میدهد. ولی بخش «حل کردن مشکل» در ذهنشان خیلی زود غلبه میکند.
این باعث میشود که به جای نشستن با آن فرد و همدردی کردن با او، برایش به دنبال یک راهحل باشند.
آسیبپذیری در برابر تنهایی
بااینکه تنهایی میتواند برای سلامتی و مغز همه ایجاد مشکل کند، مردان در سنین بالاتر آسیبپذیرتر هستند.
مردها برای مشکلاتشان کمتر از زنها کمک میگیرند که این موجب تنهاتر شدن آنها میشود و این مدارهای اجتماعی مغز آنها را دچار مشکل میکند.
زندگی کردن با زنها برای آنها بسیار مفید است. مردانی که در روابط بادوام هستند، سالمتر بوده، بیشتر عمر کرده و سطح هورمونهایشان نشان میدهد که میزان اضطراب کمتری دارند.
زنها برای غدد جنسی مردها هم مفید هستند. تحقیقی که در سال ۲۰۰۹ انجام گرفت نشان داده است که موشهای نری که با موشهای ماده زندگی میکنند نسبت به موشهای نری که تنها زندگی میکنند، برای مدت طولانیتری بارور میمانند.
احساسیتر
بااینکه معمولاً زنان جنسیت احساسیتر قلمداد میشوند، ولی نوزادان پسر معمولاً واکنشهای احساسی بیشتری نسبت به نوزادان دختر داده و احساساتشان را بیشتر ابراز میکنند.
مردان بزرگسال هم واکنشهای احساسی قویتری دارند ولی قبل از اینکه از این احساسات آگاهی داشته باشند. وقتی این احساسات به خودآگاه آنها میرسد، سعی میکنند روی آن سرپوش گذاشته و نشانش ندهند.
پسرها در جوانی یاد میگیرند که احساساتشان را پنهان کنند، چون اگر آنها را نشان دهند، به نظر فرهنگ و جامعه مردانه نیست. ولی سرپوش گذاشتن بر روی احساسات هم واکنش «جنگ و گریز» را در آنها فعال میکند. واکنش قوی مرد و سرکوب متعاقب آن او را برای برخورد با یک تهدید آماده میکند.