فاطمه سادات زاهدی، کارشناس ارشد مشاوره، خبرگزاری
دانا؛ توانایی ارتباط مؤثر و یادگیری زبان زندگی، ضروریترین ارکان یک رابطه زناشویی
است. متأسفانه برخی همسران نیازهای خود را بیان نمیکنند چون شیوه ابراز آنرا نمیدانند
و اغلب صحبتهایشان به مشاجره ختم میشود درحالیکه یکدیگر را در دریایی از
سوءتفاهمها تنها میگذارند و هرکس، از ظن خود یار دیگری میشود، نه از سر واقعیت
و ویژگیهای واقعی طرف مقابل. در این صورت است که زوجین تصمیمی به مراتب بدتر از
طلاق قانونی میگیرند و رسماً وارد طلاق عاطفی میشوند.
در چنین شرایطی همسران یا نیازهای خود را بیان نمیکنند، یا ترجیح میدهند
با شخصی دیگر در یک رابطه موازی از نیازهایشان بگویند. در این صورت است که خیانت، وارد
حریم خانوادهها میشود و چون سمی مهلک، شخصیت تمام اعضای خانواده را برای تمام عمر
مسموم مینماید.
حال در این سه قسمت، به بررسی سه حالتی میپردازیم که در آن، از زبان
زندگی و ارتباط بدون خشونت استفاده مینماییم:
1-بیان صادقانه خود
بسیاری از انسانها از اینکه خود و ویژگیهای واقعی خود را به صورت
جرات مند، ولی صادقانه ابراز نمایند واهمه دارند. علتش این است که این افراد، مدام
نگران این هستند که اگر خود را همانگونه که هستند بیان نمایند، شاید طرد شوند و از
طرف دیگران پس زده شوند.
زدن نقاب بر روی شخصیت و در واقع نقش بازی کردن برای همسر، شرایطی
غیرقابل پیش بینی و فضایی مه آلود و غبارگرفته ایجاد مینماید که قطعاً در بهبود
روابط زوجین مؤثر نیست. زن و شوهر وقتی نقاب از چهره برمی دارند، به خود حقیقی
خویش نزدیک میشوند و نیازهای اساسی خود را بیان مینمایند.
احتمال کمی وجود دارد که شما خودرا صادقانه بیان نمایید و با مقاومت
همسرتان روبرو شوید. زمانی مقاومت و مشاجره ایجاد میشود که افراد، از رفتارهای
مخربی چون مقایسه و توهین و سرزنش استفاده مینمایند.
2-
دریافت همدلانه
دریافت همدلانه یعنی افراد، توانایی این را داشته باشند که دریچههای
قلب خود را به سمت همسرشان بگشایند تا بتوانند حرف او را، نیاز او را و هرآنچه قصد
دارد به او بفهماند را متوجه شوند. دریافت همدلانه یعنی بتوانیم از دریچه نگاه
همسرمان به مشکل بنگریم و دیدگاههای او را نیز مدنظر قرار دهیم.
دریافت همدلانه اصلاً به این معنا نیست که او را تأیید میکنیم، بلکه
بدین معناست که سعی میکنیم احساس و فکر او را درک نماییم و خواستههایش را متوجه
شویم. اینکه الان همسر ما چه فکر و نیتی دارد و بر اساس کدام نیازش این کار را
انجام میدهد، میتواند در نوع برخورد و رابطه ما بسیار مؤثر باشد.
تا وقتی همسران نتوانند دریافت پذیرش همدلانه داشته باشند، یا به قطع
رابطه و طلاق عاطفی میرسند، یا زندگیشان را به میدان جنگ و منازعه تبدیل خواهند
کرد.
رابطه مسالمت آمیز زمانی ایجاد میشود که همسران هم بتوانند خود را صادقانه
بیان کنند، هم در مقابل بیان صادقانه همسر، پذیرش همدلانه داشته باشند و سعی در
درک و پذیرش همراه با همدلی داشته باشند.
3-همدلی با خود
سومین عاملی که زوجین را به سمت رابطه مسالمت آمیز هدایت میکند، همدلی
کردن با خود است؛ یعنی شفقت ورزی و مهربانی با خود؛ رفاقت با احساسات خود. جنگیدن
با احساسات درونی و داشتن احساس گناه، هیچگاه زوجین را به سمت رابطه بهتر هدایت نخواهد
کرد. احساسات، هیچ گاه بوی خوشی ندارند و ممکن است حالت خوبی برای ما ایجاد نکنند؛
مثل ترس، خشم، اضطراب، غم، احساس توهین و تحقیر و غیره؛ طبیعی است که آنها را
نپذیریم ولی آنچه به ما کمک میکند این است که احساسات دوست ما هستند و هر کدام
جهت رساندن ما به زندگی بهتر تلاش میکنند.
اگر احساسی در ما هست که به ما هشدار میدهد تا کاری برای بهتر شدن
زندگیمان انجام دهیم، باید آن صدای درونی را به رسمیت شناخت و با همدلی آنرا
پذیرفت.