«اللهُمَّ افْتَحْ لی فیهِ ابْوابَ فَضْلِکَ، وَانْزِلْ عَلَیَّ فیهِ بَرَکاتِکَ، وَوَفِّقْنی فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ، وَاسْکِنّی فیهِ بُحْبُوحاتِ جَنَّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ»
«خدایا در این ماه درهای لطف و کرمت را به رویم بگشا و برکاتت را بر من نازل کن و بر اسباب خشنودیت موفّقم بدار و در میان بهشتت ساکنم کن، ای اجابت کننده درخواست درماندگان»
آیتالله مکارم شیرازی در شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان آورده است:
در برخی از روایات روی ذکر (یا فتّاح) برای حل مشکلات تکیه شده است، چرا که این صفت بزرگ الهی که به صورت صیغه مبالغه از «فتح» آمده و بیانگر قدرت پروردگار بر گشودن هر مشکل و از میان بردن هر اندوه و غم و فراهم ساختن اسباب هر پیروزی است. در واقع جز او فتاح نیست و «مفتاح» و کلید همه درهای بسته در دست قدرت اوست.
واژه «فتح»، چنانکه راغب در مفردات میگوید، در اصل به معنی از بین بردن پیچیدگی و اشکال است که بر دو قسم است: گاهی با چشم دیده میشود، مانند گشودن قفل و گاه با اندیشه درک میشود، مانند گشودن پیچیدگی اندوهها و غصهها یا گشودن رازهای علوم و نیز داوری کردن میان دو تن و گشودن مشکل نزاع و مخاصمه آنها.
تعبیر به «افْتَحْ» در دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان که از مادّه «فتح» به معنای گشودن است، اشاره به وجود خزائن رحمت الهی است؛ این خزائن چناناند که به محض گشوده شدن، بر خلایق جاری میشوند و نیاز به چیز دیگری نیست و هیچکسی مانع از آن نتواند شد.
لذا تنها خداوند میتواند گره کور مشکلات را بگشاید و او است که میتواند در برابر ناملایمات از انسان دفاع کند و اگر انسان به این امر که شاخهای از شاخههای توحید افعالی است اعتقاد داشته باشد درمییابد.
کلید حل تمام مشکلات مادی و معنوی جامعه، ایمان به خدا است
بیشک کلید تمام رحمتها و عامل پیروزی در هر حاجتی دعاست؛ نعمتها و برکاتی که نزد خداوند است، بدون دعا به کسی نمیرسد و هیچ دری وجود ندارد مگر اینکه با اصرار و سماجت و پافشاری گشوده میشود؛ بنابراین در مشکلات مخصوصاً در زمانها و مکانهایی که مظان اجابت دعاست مانند ماه مبارک رمضان و در شبهای قدر و مانند آن، باید برای مشکلات فردی و اجتماعی و داخلی و خارجی جهان اسلام از قدرت لایزال الهی استمداد جست.
تأملی در چیستی مفهوم «ابواب»
مسلّم است که هرکسی بخواهد وارد خانهای شود باید از در وارد گردد، لذا گشایش امور تنها با «کلیدهای رمز» ممکن است.
حال از آیات و روایات استفاده میشود که بهشت درهای متعدد دارد و هر گروهی از دری وارد بهشت میشوند، اما درهای بهشت مانند درهای دنیا نیست بلکه درهای بهشت بیانگر اعمال است، یعنی نوع عمل در قیامت درب میشود، از سوی دیگر برای جهنم هفت درب است که برای هر دری عدهای از مردم مشخص شدهاند که وارد شوند و این هفت درب برای کسانی است که با اعضاء هفتگانه عصیان کنند.
به عنوان نمونه ایمان، باز کننده درب نیکی، احسان، موجب خشنودی خداوند بخشنده و دور کننده شیطان است، هم چنین زبان یک عضو کلیدی است و توجه ما هم به آن باید به لحاظ کلیدی بودن آن باشد، درب هر خیر و شری را با این کلید میتوان باز کرد، ولی باید توجه داشت که این کلید فقط برای باز کردن درب خیرات باشد و برای اصلاح ذات البین، نصیحت خلق، امر به معروف و نهی از منکر مورد استفاده قرار گیرد، نه افساد ذات البین، فضیحت خلق، امر به منکر و نهی از معروف و یا تقوای الهی کلید گشایش هر دری و ذخیره رستاخیز، سبب آزادی از هرگونه بردگی (شیطان) و نجات از هرگونه هلاکت است! از سوی دیگر، تمام زشتیها و بدیها در اتاقی قرار داده شده (که درِ آن بسته است) و کلید آن دروغ است.
این جاست که نبوغ افراد، لیاقت آنها را در یافتن کلید رمز برای گشودن ابواب رحمت و تحقق رضای الهی نشان میدهد، بدین ترتیب نابغه و اندیشمند آن کسی است که بتواند بر یکی از کلیدهای رمز سعادت و کمال دست یابد.
خداوند با فضلش با ما برخورد میکند
بدیهی است خداوند اگر قانون عدالت را در همه چیز حکمفرما فرمود «علم و عدل» او ایجاب میکند و اگر مجرمان را در انواع مجازاتی گرفتار میسازد «منتقم» بودنش اقتضا مینماید و اگر مؤمنان صالح را مشمول انواع مواهب معنوی و مادی در این جهان و جهان دیگر قرار میدهد «فضل و رحمت» واسعه او ایجاب میکند
لذا برای حصول خوشبختی و سعادت باید از فضل خدا و لطف و کرم او تمنا کرد: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» البته روشن است که تقاضای فضل و عنایت پروردگار به این نیست که انسان به دنبال اسباب و عوامل هر چیز نرود بلکه باید فضل و رحمت او را در لابهلای اسبابی که او مقرر داشته است جستجو کرد.
نیت کار نیک هم حسنه است
در این بین از فضل خدا تعجب نیست به اعمال خیر کوچک، چنان پاداش عظیمی قرار دهد که پاداش به قدر کرم او است نه به قدر اعمال ما؛ لذا پیغمبر اکرم (ص) در حدیث معروفی فرمود: «انما الاعمال بالنیات؛ اعمال به نیتها بستگی دارد».
که نشان میدهد انسان نیت کار نیک میکند آن به عنوان یک «حسنه» محسوب میشود و هنگامی که آن را انجام میدهد ده حسنه برای آن عمل نیک ثبت میشود، اما هنگامی که تصمیم بر گناه میگیرد تا عمل نکرده چیزی بر او نمینویسند و بعد از عمل تنها یک گناه ثبت میکنند این تعبیر بیانگر نهایت لطف و فضل الهی بر انسان است که نیت گناه را بر او میبخشد و فعل گناه را بر طبق موازین عدالت جزا میدهد، ولی در مسیر اطاعت هر نیتی حسنهای است و هر کار نیکی را بر طبق تفضل پاداش میدهد، نه بر میزان عدل و این تشویقی است برای انجام اعمال نیک.
اینگونه است که پیامبر اسلام (ص) در خطبه معروف شعبانیه، ماه مبارک رمضان را ماه فضل و رحمت الهی برشمرده است ماه فضل و رحمت است، زیرا ماهی است که اعمال عادی انسان، همچون خواب و تنفّس، ثواب عبادت را دارد تا چه رسد به عبادات و طاعات و نیکیهای او.
شب قدر؛ شب نزول برکات الهی
برکت در اصل به معنی ثبات و استقرار چیزی است و این واژه بر هر نعمت و موهبتی که پایدار بماند اطلاق میگردد؛ بنابراین موجودات بیبرکت آنها هستند که ثبات و قراری ندارند و زود فانی و نابود میشوند.
حال ماه رمضان ماه برکت است؛ چراکه انواع نعمتها و مواهب معنوی الهی، همچون باران رحمت بر انسانها نازل میگردد، که از همه مهمتر نزول قرآن مجید «این مائده بزرگ آسمانی» در شب قدر است؛ لذا خداوند درباره آن شب عظیم میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ؛ ما قرآن را در شبی پر برکت نازل کردیم.»
اکنون باید فکر کرد که وقتی گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل میشوند و بر مؤمنان سلام میکنند چه لذت و لطف و برکتی دارد؟! وقتی ابراهیم (ع) را در آتش نمرودی افکندند فرشتگان آمدند و بر او سلام کردند و آتشبر او گلستان شد، آیا آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر «برد» و «سلام» نمیشود؟
خوشا به حال آنان که با اندیشه و تدبر در شب قدر از زلال معارفش سیراب میشوند، از دریای بیکران تعالیم آن گوهرها برمیگیرند و از بوستان اندرزها و حکمتهایش گلها میچینند.
رضایت خالق یا مخلوق؟!
در بسیاری از موارد رضای خلق و خالق در مقابل هم قرار میگیرند؛ اگر رضای خالق را طلب کنیم از رضای خلق جدا میشویم و اگر رضای خلق را طلب کنیم از رضای خالق جدا میشویم، در اینجا چه باید کرد؟
امام صادق (ع) در این زمینه میفرماید: بهسوی خشنودی خدا برو و غضب خدا را به قیمت رضایت مردم، برای خود خریداری مکن، چون اگر رضای خدا را طلب کنی، خداوند قلبهای مردم را بهسوی تو جلب کرده و مشکل مردم را با تو حل خواهد کرد، ولی اگر رضایت مخلوق را طلب کنی، خداوند تو را به انسانهای ضعیفی که «لَایَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفَعاً وَلَا ضَرّاً؛ (کسانی که حتّی) مالک سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما)» واگذار میکند تا هر چه میخواهی از آنان بخواهی، که نتیجه آن ناکامی در دنیا و آخرت است.
بیتردید انسان باتقوا رضایت خدا را بر همه مقدّم میدارد، مردم هم باید به دنبال آن راضی بشوند اگر راضی شدند چهبهتر وگرنه خودشان میدانند؛ اگر ما به این مرحله رسیدیم مرحله عالی تقواست.
مثلاً حادثهای پیش میآید اول رضایت خدا، بعد رضایت خلق خدا، بعد رضایت خود انسان. اگر چنین شد آدم درستی هستیم، امّا اگر خواستیم ببینیم که انعکاس خارجی آن چیست، آیا با منافع ما میسازد؟ و ضمناً ببینیم خدا چه میگوید؛ یعنی نظر خدا را در ضمن یا بعد از رضایت مردم و خود ببینیم. این شرک در عمل است، وگرنه توحید خالص غیر از اینها است و برای رسیدن به توحید خالص در هر پیشامدی باید دید که اوّل نظر خدا چیست بعد به نظر مردم یا خود توجه نمود.
وارثان جنت فردوس؛ میانه بهشت جایگاه چه کسانی است
بهشت دارای مقامات و درجات و مراتبی است و میتوان هرکدام را بهشتی دانست و بدون شک تفاوت مقامات اولیاء اللَّه ایجاب میکند که درجات آنها در بهشت متفاوت باشد بهشت مقربین با اصحاب الیمین متفاوت است و بهشت کسانی که در قلههای ایمان و معرفت و اعمال صالح قرار دارند با کسانی که در مراتب پائین تر هستند فرق دارد.
خداوند در قرآن مجید دربارۀ «جنات الفردوس» این کانون بزرگ رحمت الهی میفرماید: «انَّ الذَّینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُم جَنَّاتُ الفِرْدَوس نُزُلًا؛ کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند جنات فردوس وسیله پذیرائی از آنان خواهد بود»
از روایات اسلامی که از پیغمبر اکرم (ص) و امامان اهلبیت (ع) نقلشده به خوبی استفاده میشود که این نام مربوط به بخش بسیار ممتازی از بهشت است، در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) میخوانیم که فرمود: «... فَانَّهُ وَسَطُ الجنَّةُ وَ اعْلی الجنَّةِ...؛ هنگامی که از خداوند متعال تقاضا میکنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت و قسمت اعلی و برتر آن است و بر فراز آن عرش خداست و از فردوس نهرهای بهشتی سرچشمه میگیرد»!
در حدیث دیگری از امیرمؤمنان (ع) چنین میخوانیم: «برای هر چیزی محل اعلائی است و محل اعلای بهشت فردوس است و آن برای محمّد (ص) و آلمحمّد (ع) است».
در آن هنگام که تمام درهای عالم اسباب به روی انسان بسته میشود و از هر نظر درمانده و مضطر میگردد، تنها کسی که میتواند قفل مشکلات را بگشاید نور امید در دلها بپاشد ذات پاک اوست و نه غیر او؛ لذا در فراز پایانی دعا، به درگاه الهی عرضه میداریم: «یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ؛ ای اجابت کننده درخواست درماندگان».