اگر شما یا کسی که به او اهمیت میدهید در روابط عاطفی رفتارهای اجتنابی دارید، احتمالاً هرگز طعم واقعی صمیمیت عاطفی را نچشیدهاید. این نوع دلبستگی میتواند منجر به احساس تنهایی و محرومیت عاطفی شود که در نهایت ممکن است به افسردگی و اختلالهای روانی دیگر منجر گردد. بنابراین، اگر میخواهید تجربهای کامل از یک رابطه داشته باشید و احساس تنهایی خود را کاهش دهید، بهتر است روی سبک دلبستگی اجتنابی خود کار کنید.
در ادامه، به تعریف دلبستگی اجتنابی، علل شکلگیری آن، تأثیراتش بر روابط و روشهای درمانی خواهیم پرداخت.
دلبستگی اجتنابی چیست؟
سبک دلبستگی اجتنابی یکی از انواع دلبستگیهای ناایمن است که در دوران کودکی شکل میگیرد. این نوع دلبستگی زمانی به وجود میآید که والدین به نیازهای عاطفی کودک پاسخ نمیدهند. ممکن است والدین به دلایل مختلفی از جمله مشکلات روانی، اختلالهای شخصیتی، اعتیاد، تجارب تلخ دوران کودکی یا فشارهای زندگی نتوانند نیازهای عاطفی کودک را برآورده کنند.
پژوهشها نشان میدهند که تجربیات دوران کودکی و سبک دلبستگی اجتنابی تأثیر عمیقی بر روابط عاشقانه در بزرگسالی دارند. بهعنوان مثال، کمبود حمایت عاطفی میتواند منجر به روابط کمکیفیت شود. افرادی که دلبستگی اجتنابی دارند در اعتماد کردن به خود و دیگران مشکل دارند، از روابط عاطفی فاصله میگیرند و احساسات خود را سرکوب میکنند.
انواع دلبستگی اجتنابی
دلبستگی اجتنابی بهطور عمومی به دو نوع تقسیم میشود:
1. دلبستگی اجتنابی بیاعتنا: این افراد به خود نظر مثبتی دارند و خود را شایسته عشق میدانند، اما اهمیت روابط عاطفی را نادیده میگیرند و از دیگران فاصله میگیرند.
2. دلبستگی اجتنابی همراه با ترس: این افراد نسبت به خود نظر منفی دارند و احساس میکنند که لیاقت عشق را ندارند. آنها هم از نزدیکی عاطفی و هم از طرد شدن میترسند.
نشانههای دلبستگی اجتنابی
افراد دارای این سبک دلبستگی معمولاً با مشکلاتی مانند افسردگی و اضطراب مواجهاند. برخی از نشانههای آنها عبارتند از:
- پرهیز از تماس فیزیکی
- اجتناب از تماس چشمی
- عدم درخواست کمک
- اختلال در خوردن
- مشکل در ابراز احساسات
- نارضایتی از نزدیکی عاطفی
- اهمیت دادن به استقلال و آزادی شخصی
- حفظ خونسردی در موقعیتهای هیجانی
- عدم همدلی
- گفتوگوهای سطحی
- بیاعتمادی به دیگران
با شناخت این نشانهها و اثرات دلبستگی اجتنابی، میتوانید در جهت بهبود روابط عاطفی خود و دیگران گام بردارید.
علل شکلگیری دلبستگی اجتنابی
همه ما هنگام تولد به دنبال ایجاد دلبستگی هستیم تا شانس بقای خود را افزایش دهیم. در مواقع ترس یا اضطراب، سیستم دلبستگی ما فعال میشود و رفتارهایی از خود نشان میدهیم تا مراقبین را نزد خود نگه داریم و احساس امنیت کنیم. به عنوان مثال، ممکن است گریه کنیم یا به مراقبین خود نزدیک شویم. این رفتارها به برآورده شدن نیازهای ما کمک میکند.
بنابراین، در دسترس بودن مراقبین در دوران نوزادی و اوایل کودکی نقش حیاتی در شکلگیری دلبستگی دارد. اگر تلاشهای کودک برای نزدیکی، آرامش و امنیت نادیده گرفته شود یا با تنبیه مواجه گردد، احتمال شکلگیری دلبستگی اجتنابی افزایش مییابد.
دلبستگی اجتنابی معمولاً زمانی شکل میگیرد که والدین یا مراقبین به نیازهای عاطفی کودک پاسخ نمیدهند. برخی از رفتارهایی که ممکن است به این وضعیت منجر شوند شامل:
- نادیده گرفتن کودک در مواقع نیاز به آرامش
- تنبیه کودک هنگامی که گریه میکند
- مسخره کردن کودک یا ایجاد احساس شرم در او
- عدم تأیید هیجانات منفی کودک
- عدم برقراری تماس فیزیکی یا بغل کردن کودک
- ناارزندهسازی احساسات کودک زمانی که آسیب میبیند
- بیان جملاتی مانند «بچه خوب گریه نمیکند» یا «پسرها که گریه نمیکنند»
- بدرفتاری جسمی، هیجانی یا سوءاستفاده جنسی
چرا والدین به نیازهای کودک پاسخگو نیستند؟
پژوهشها نشان میدهند که والدین به دلایل زیر ممکن است ناتوان از برآورده کردن نیازهای عاطفی کودک باشند:
1. بیماریهای روانی، مانند افسردگی
2. اختلالهای شخصیت، مانند اختلال شخصیت مرزی
3. اعتیاد، مانند سوءمصرف مواد یا الکل
4. تجربههای منفی دوران کودکی خودشان
5. تروماهای دوران کودکی، مانند بدرفتاری
6. استرسهای زندگی، مانند طلاق یا مشکلات مالی
همچنین باید توجه داشت که سبک دلبستگی اجتنابی تنها به رفتارهای والدین و تجربیات کودکی بستگی ندارد؛ ویژگیهای ژنتیکی و شخصیتی نیز در این فرایند نقش دارند.
اثرات سبک دلبستگی اجتنابی
تحقیقات علمی و تجربیات بالینی نشان دادهاند دلبستگی اجتنابی تأثیرات منفی متعددی بر فرد دارد، از جمله:
1. مشکلات اعتماد: افراد اجتنابی تمایل کمتری به اعتماد به دیگران دارند و معمولاً از آسیبپذیری دوری میکنند.
2. خوداتکایی: این افراد ترجیح میدهند مشکلات خود را بهتنهایی حل کنند و کمک خواستن از دیگران را نشانه ضعف میدانند.
3. فاصله هیجانی: نزدیکی هیجانی و گفتگوهای عمیق در افراد اجتنابی نادر است و این باعث میشود دیگران درک احساسات آنها دشوار باشد.
4. رفتار غیرحمایتی: افراد با دلبستگی اجتنابی معمولاً در مواقع پریشانی دیگران حمایت نمیکنند و درک نیازهای عاطفی دیگران برای آنها چالشبرانگیز است.
5. سرکوبی احساسات: این افراد از روشهای سرکوبی برای تنظیم هیجانات خود استفاده میکنند.
تأثیر سبک دلبستگی اجتنابی بر روابط
افراد با سبک دلبستگی اجتنابی معمولاً از ایجاد روابط عمیق و نزدیکی عاطفی با همسر خود فرار میکنند و این امر میتواند به سمی شدن روابط عاشقانه منجر شود. برای آنها، روابط صمیمی چندان حائز اهمیت نیست و گاهی به دلیل ترس از نزدیکی، از دیگران فاصله میگیرند.
این اجتناب از ارتباط و نزدیکی عاطفی میتواند به روابط عاطفی و خانوادگی آسیب بزند. هر رابطهای، مانند یک موجود زنده، نیاز به مراقبت و توجه دارد و باید بهطور مستمر پرورش یابد تا بتواند با گذر زمان به شکوفایی برسد.
افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی ممکن است روابط خود را خراب کنند؛ این یک مکانیزم دفاعی است که ریشه در تجربیات گذشته دارد و به آنها کمک میکند تا از نظر احساسی احساس امنیت کنند.
اعتماد به دیگران
با وجود اینکه سبک دلبستگی اجتنابی ممکن است باعث شود به راحتی به دیگران اعتماد نکنید، اما به یاد داشته باشید که تجربیات دوران کودکیتان با آنچه در بزرگسالی تجربه میکنید متفاوت است. بنابراین، بیاعتمادی به مراقبین و والدین نباید به دیگران تعمیم یابد.
سپرهای دفاعی خود را پایین بیاورید و با دیگران ارتباط برقرار کنید. نشان دادن آسیبپذیری و به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات میتواند به عمق روابط شما کمک کند.
کار بر روی کودک درونی
یکی از بهترین تکنیکها برای بهبود وضعیت عاطفی، بازگشت به خاطرات دوران کودکی و دیدن خود به عنوان کودکی است که با چالشها مواجه است. در این تصویر ذهنی، با کودک درون خود ارتباط برقرار کرده و او را با محبت حمایت کنید.
چگونه به کودک دلبستگی اجتنابی کمک کنیم؟
اگر متوجه شدید که فرزندتان دارای سبک دلبستگی اجتنابی است، اقدامات مناسب میتواند به او کمک کند تا به سمت دلبستگی ایمن حرکت کند.
گام اول: ترمیم زخمهای دلبستگی. باید راههایی پیدا کنید که فرزندتان به شما اعتماد کند. برای این هدف، در رفتارهای خود ثابتقدم باشید و به نیازهای هیجانی و عاطفی او پاسخ دهید. در این مسیر، باید همواره در دسترس او باشید و نیازهای عاطفیاش را نادیده نگیرید.
گام دوم: به کودک خود اجازه دهید تا احساساتش را ابراز کند، حتی اگر این احساسات منفی باشند. از انتقاد یا نادیده گرفتن احساسات او خودداری کنید.
گام سوم: فضایی فراهم کنید که فرزندتان بتواند با دیگران تعاملات اجتماعی سازندهای داشته باشد تا مهارتهای اجتماعیاش را تقویت کند.