فاطمه سادات زاهدی ، کارشناس ارشد مشاوره ، پایگاه خبری دانا ، گروه سلامت و سبک زندگی؛ این هفته در در بخش معرفی کتاب به معرفی کتاب "چجوری به هم بیایم" پرداخته است .
کتاب «چجوری به هم بیایم» نوشته حسین رستمی اثری روانشناختی و آموزشی درباره روابط زن و مرد است که با زبانی ساده و کاربردی به بررسی تفاوتهای میان دو جنس و تأثیر این تفاوتها بر کیفیت زندگی مشترک میپردازد. هدف اصلی نویسنده این است که به زوجها و افرادی که در آستانه ازدواجاند کمک کند تا با شناخت دقیقتر از یکدیگر، از سوءتفاهمها و دلخوریهای روزمره جلوگیری کنند و به جای مقابله، یاد بگیرند تفاوتها را بپذیرند و با آنها کنار بیایند. رستمی در مقدمه کتاب تأکید میکند که بخش زیادی از تنشهای زناشویی ناشی از ناآگاهی از تفاوتهای طبیعی و روانی زن و مرد است، نه بدخواهی یا بیتوجهی. او باور دارد که وقتی یاد بگیریم «دیگری» را درست ببینیم، رابطه نهتنها دشوار نمیشود بلکه به فرصتی برای رشد شخصی و عاطفی تبدیل میشود.
کتاب در دو جلد منتشر شده و هر جلد به بخش خاصی از تفاوتها میپردازد. جلد اول بیشتر بر جنبههای جسمی، شناختی و هیجانی تمرکز دارد و جلد دوم تفاوتهای ارتباطی، جنسی و نقشهای خانوادگی را بررسی میکند. در جلد نخست، نویسنده توضیح میدهد که چگونه تفاوتهای زیستی بین زن و مرد میتواند بر رفتارهای روزمره آنها اثر بگذارد. او به مواردی مانند تفاوت در حواس، فیزیولوژی بدن، میزان انرژی و حتی شیوه احساس درد اشاره میکند و توضیح میدهد که مثلاً چرا زنان در برخی موارد تحمل بیشتری در برابر فشارهای روانی دارند یا چرا مردان در شرایط بحرانی به جای حرف زدن، تمایل به سکوت دارند. این تفاوتهای طبیعی اگر شناخته نشوند، در روابط زناشویی به دلخوری و قضاوتهای اشتباه تبدیل میشوند.
بخش دوم جلد اول به تفاوتهای شناختی و فکری اختصاص دارد. رستمی میگوید که زنان معمولاً جزئینگرتر و چندوظیفهایتر هستند، در حالی که مردان کلنگر و متمرکزترند. او با مثالهای ملموس نشان میدهد که این تفاوتها در تصمیمگیری، مدیریت زمان، یا حتی در گفتوگوهای ساده روزمره چطور میتواند باعث اختلاف شود. مثلاً وقتی زن میخواهد درباره احساساتش صحبت کند و مرد در پی یافتن راهحل است، هریک تصور میکنند دیگری حرف او را درک نمیکند، در حالی که هر دو فقط از مسیر ذهنی متفاوتی پیش میروند. نویسنده در ادامه از تفاوتهای عاطفی میگوید؛ اینکه زنان اغلب نیاز دارند احساساتشان شنیده شود تا آرام شوند، ولی مردان برای احساس امنیت عاطفی نیاز به اعتماد و احترام دارند. این درک ساده میتواند تنشهای زیادی را در روابط از بین ببرد.
جلد دوم کتاب وارد حوزههای حساستری میشود. یکی از بخشهای مهم آن، بررسی تفاوتهای ارتباطی است. رستمی توضیح میدهد که زنان معمولاً برای بیان احساسات از گفتوگو استفاده میکنند و صحبت کردن برایشان نوعی تخلیه هیجانی است، در حالی که مردان بیشتر از زبان عمل بهره میبرند و تمایل دارند سکوتشان نشانه احترام یا آرامش تلقی شود. اگر زن این سکوت را بهعنوان بیتوجهی تعبیر کند یا مرد پرحرفی همسرش را نشانه انتقاد بداند، رابطه به سردی میگراید. نویسنده برای این موقعیتها تمرینهایی پیشنهاد میدهد؛ مثلاً تعیین زمان مشخص برای گفتوگوی روزانه، یا استفاده از جملههای «من احساس میکنم» بهجای «تو همیشه».
در بخش دیگر جلد دوم، به تفاوتهای جنسی پرداخته میشود که نویسنده آن را یکی از منابع اصلی اختلاف در زندگی مشترک میداند. او با بیانی محترمانه و علمی توضیح میدهد که زن و مرد از نظر میل جنسی، شیوه تحریک و نحوه ابراز تمایل با هم متفاوتاند و ناآگاهی از این موضوع میتواند باعث رنجش و سوءتفاهم شود. رستمی تلاش میکند تابوی گفتوگو درباره رابطه جنسی را بشکند و نشان دهد که شناخت بدن و نیازهای یکدیگر، نهتنها شرمآور نیست بلکه لازمه صمیمیت پایدار است.
در ادامه، نویسنده به موضوع نقشها و انتظارات در زندگی زناشویی میپردازد. او معتقد است که بسیاری از زوجها در آغاز زندگی مشترک، تصویر ذهنی متفاوتی از همسر آینده خود دارند و همین تفاوت در انتظارات باعث ناکامی میشود. مثلاً زنی که همسرش را تکیهگاه احساسی میبیند و مردی که همسرش را شریک منطقی خود میخواهد، ممکن است بدون شناخت دقیق از انتظارات یکدیگر، در مسیر اختلاف قدم بگذارند. کتاب یادآوری میکند که شناخت نیازهای خود و طرف مقابل، اولین گام برای رسیدن به آرامش و رضایت در زندگی مشترک است.
یکی از ویژگیهای برجسته کتاب، زبان ساده و صمیمی آن است. رستمی مفاهیم روانشناسی را بدون اصطلاحات پیچیده مطرح میکند و با مثالهای واقعی از زندگی روزمره، آنها را برای خواننده ملموس میسازد. او در پایان هر فصل، جمعبندی و توصیههایی عملی ارائه میدهد تا خواننده بتواند آموختههایش را در زندگی واقعی به کار گیرد. از نظر محتوایی، کتاب بر پایه تلفیقی از یافتههای روانشناسی، تجربههای درمانی و مشاهدات بالینی نوشته شده است.
البته برخی ممکن است ایراد بگیرند که نویسنده در بخش هایی به کلیشههای جنسیتی نزدیک میشود یا تفاوتها را بیش از اندازه طبیعی جلوه میدهد، در حالی که برخی رفتارها ریشه فرهنگی یا اجتماعی دارند. با این حال، لحن واقعگرایانه و نیت آموزشی نویسنده موجب شده اثر او برای بسیاری از خوانندگان، بهویژه زوجهای جوان، مفید و آموزنده باشد.
در مجموع، «چجوری به هم بیایم» تلاشی است برای آموزش مهارت درک متقابل و گفتوگوی مؤثر بین زن و مرد. کتاب نشان میدهد که تفاوتها لزوماً به معنای ناسازگاری نیستند؛ بلکه اگر بهدرستی شناخته و مدیریت شوند، میتوانند به منبعی از رشد، احترام و عشق تبدیل شوند. این اثر میتواند راهنمایی ساده اما مؤثر برای همه کسانی باشد که میخواهند به جای فرار از اختلاف، یاد بگیرند چگونه در کنار هم بمانند و به معنای واقعی کلمه، «به هم بیایند».