نگاهی به مشکلات بازیسازی ایران در سالی که گذشت
به گزارش گروه فناوری خبرگزاری دانا، بیش از یک دهه است که تلاشهایی در زمینه ساخت بازی ایرانی صورت میگیرد و بحث ساخت بازی در کشورمان موافقان و مخالفان بسیاری داشته و دارد.
با تاسیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای روند ساخت و تولید بازی در کشورمان شکل جدیتری به خود گرفت، اما بعد از گذشت چند سال از تاسیس این نهاد و همچنین کارهای تجربی متعددی که از سوی بازیسازها در چند سال اخیر صورت گرفته، بازیسازی در ایران همچنان درگیر مشکلات پایهای و ابتدایی است.
بازی های تقلیدی معضل بازی سازی در ایران
مشکلات بازیسازی در ایران دامنه گستردهای دارد و تنها مختص نهادهای قانونگذار، حمایتکننده، مراکز فرهنگی و... نیست. مشکلات بازیسازی در ایران از نخستین گامهای شروع این فرآیند، یعنی از خود بازیسازها شروع میشود. در این که بازیسازهای ایرانی افرادی پرتلاش و با استعداد هستند شکی نیست اما تعداد گروههایی که براساس اصول بازیسازی در دنیا پیش رفته و بازیهای خود را عرضه کردهاند بسیار کم است و شرکتهای بازیسازی گاهی خشتهای اول را چنان کج مینهند که این دیوار تا ثریا کج میرود!
بیشتر بازیسازهای وطنی تصور و تعریف درستی از بازیسازی ندارند (البته در این بین استثناهایی هم وجود دارد) و نگاهی بلند پروازانه نسبت به ساخت بازی دارند و بیشتر تحتتاثیر یک بازی خاص و پرمخاطب علاقهمند به ساخت بازی در سطح و اندازههایی به ابعاد همانبازی نمونه میشوند (بیشتر بازیسازهای ایرانی رویای ساخت یک بازی مشابه خدای جنگ، ندای وظیفه، گیرز اف وار و... را دارند).
نگاه به بازیهای بزرگ و مهم نه تنها بد نیست بلکه لازم هم هست، اما ابتدا باید دید ظرفیتهای بازیسازی در کشورمان اجازه تولید این دسته از بازیهای پرخرج و پرهزینه را دارد؟ و دوم برای رسیدن به چنین جایگاهی چه راهی باید پیموده شود. در دیدگاه بازیسازان ایرانی بازیهای کوچک و کم هزینه جایگاهی ندارند البته این نوع نگاه هم تا حدودی برمیگردد به مخاطبان بازیهای رایانهای در ایران که سالهاست فقط و فقط بازیهای بزرگ و با کیفیت خارجی را بدون هیچ محدودیتی و با قیمتی ناچیز تجربه کرده اند و فرقی بین یک بازی پرخرج تجاری با یک بازی کم هزینه و تفاوتهای تولیدی و تجاری آن ها قایل نیستند. متاسفانه این نگاه غالب بازیبازها وارد فضای بازیسازی کشورمان شده است و بازیسازها هم به جای شروع از نخستین پلهها و کسب تجربه از ابعاد کوچک، تمام هدف و تلاش خود را صرف این نکته میکنند که محصول آنها مشابه یا نزدیک آن محصولی باشد که در پله انتهایی قرار دارد.
نکته اینجا است که اگر به مسیر کاری بازیسازها و استودیوهای خارجی که بازیهای بزرگ و پرخرج تولید میکنند نگاهی بیاندازیم میبینیم که عنوانهای کوچک در مسیرهای پیشرفت آنها بسیار موثر بودهاند. در حال حاضر بخش بزرگی از بازیسازهای ایرانی را دانشآموخته رشتههایی چون برنامهنویسی، نرمافزار، سختافزار و... تشکیل میدهند که در کنار رشته خود هر از گاهی بازیهای رایانهای را تجربه کرده اند و در نهایت به دلیل مسلط بودن به بعد فنی نرمافزاری و سختافزاری، به دلیل علاقه یا تشویق دیگران وارد عرصه بازیسازی شده اند. هر چند بیشتر آنها از افراد با دانش و موفق این رشتهها بوده و در بهترین دانشگاههای ایران تحصیل کردهاند؛ اما این دسته از بازیسازها هم دیدگاه درستی از بازیسازی ندارند چرا که دانش بازیسازی بسیار متفاوت از برنامهنویسیهای رایج یا تولید نرمافزار است ( البته بازهم در این دسته استثناهایی وجود دارد).
بازی سازها تخصص کافی ندارند
با این اوصاف میتوان گفت که بازیسازهای ایرانی با یک مشکل مشترک مواجه هستند و آن نبود تخصص کافی در زمینه بازیسازی است. بیشتر بازیسازهای ایرانی با زیر ساختارهای یک بازی و نقش عواملی که در کیفیت نهایی آن تاثیرگذار هستند، نا آشنایند و تعریف درستی از ژانر بازی، طراحی بازی، تعریف گیم پلی و ساختارهای سرگرم کننده یک بازی برای بازیساز ایرانی وجود ندارد. البته تمام این مشکلات بر میگردد به این که در کشور ما تا به حال رشته تخصصی و آکادمیک در زمینه بازیسازی وجود نداشته تا افراد علاقهمند بتوانند با ورود به آموزشگاه یا دانشگاه در این زمینه تحصیل کرده و با دانش بازیسازی به شیوه آکادمیک آن آشنا شوند، اما با قدمهایی که بنیاد ملی بازیهای رایانهای برداشته است انتظار میرود در سال 92 شاهد کارهای اصولی و علمی در این زمینه باشیم.
از دیگر مشکلات موجود، عدم آگاهی بازیسازها از فرآیند تولید یک بازی رایانهای است. نبود زمانبندی و تقسیم کار مناسب و عدم آشنایی با مراحل مختلف ساخت یک بازی (از شکلگیری ایده و پیشتولید گرفته تا مراحل پایانی مانند تستهای نهایی و بازاریابی) و نداشتن روحیه کار گروهی موجب میشود بسیاری از پروژهها به سر منزل مقصود نرسند. بسیاری از بازیسازهای ایرانی برای فرار از این مشکلات انگشت اتهام خود را به سوی متولیان، سازمانها و نهادهایی که نام حامی را یدک میکشند، گرفتهاند و مشکلات مالی که از سوی مراجع ذکر شده برای تیمها به وجود آمده است را دلیل شکست بسیاری از طرحهای خود میدانند.
تامین بودجه پروژهها و حمایتهای مالی از سوی بخشهای دولتی و نیمه دولتی مانند شمشیر دولبه عمل می کند
مشکل مالی بدون شک یکی از بزرگترین مشکلات بازیسازهای ایرانی است اما صادقانه باید گفت نگاه و روش اشتباه بسیاری از بازیسازهای ایرانی هم خود به این مشکلات میافزاید. البته در این زمینه میتوان تا حدودی به بازیسازان ایرانی حق داد. بدون شک یکی از مهمترین موارد در تولید هر پروژهای بحث بودجه و تامین هزینههای ساخت آن است، مسالهای که بر همه بخشهای تولید یک پروژه تاثیر مستقیم میگذارد. درست است که وضعیت خوب مالی نمی تواند مشکلاتی نظیر نداشتن دانش و تخصص کافی، نبود برنامهریزی و... را برطرف کند؛ اما نداشتن دغدغه مالی بر کیفیت محصول نهایی بسیار تاثیرگذار است.
به دلیل این که مدل موفق تجاری از نظر بازاریابی، فروش و برگشت سرمایه برای بازیهای ساخت داخل تاکنون به وجود نیامده است (هرچند در چند سال اخیر تلاشهایی در این زمینه شده است)، بخش خصوصی تمایلی به سرمایهگذاری در صنعت بازی نشان نمیدهد و بیشتر بازیسازهای ایرانی به ناچار برای تامین بودجه پروژههای خود چشم به حمایتهای مالی از سوی بخشهای دولتی و نیمه دولتی دوختهاند. موضوعی که در بیشتر موارد مانند شمشیر دولبه عمل کرده و درچند سال گذشته مشکلاتی را نیز در بازیسازی کشور به وجود آورده است. در طول چند سال گذشته نهادها و ارگانهای مختلفی بخشی از بودجههای سازمانی خود را صرف تولید بازیهای رایانهای کرده اند. بیشتر نهادها و سازمانها براساس سیاستهای درون سازمانی یا حکومتی وارد عرصه تولید بازی شدهاند و این دور از انتظار نیست که بازیهای تولید شده در بیشتر مواقع رنگ و بوی سفارشی به خود گرفتهاند. متاسفانه سازمانها و نهادهایی که نام حامی را یدک میکشند، بیشتر وقتها نمی توانند ارتباط خوبی با شرکتهای بازیسازی برقرار کنند، گاهی رسیدن به یک تفاهم فرآیند طولانی و فرسایشی را طی میکند یا حمایت خود را مشروط به حرکت بازیسازها در مسیر مشخص شده از سوی خود کرده اند. از دیگر مشکلات، دخالت در محتوا و داستان بازیهاست؛ البته منظور رعایت موازین شرعی و قوانین کشوری نیست. تغییر ایده و هسته اصلی داستان، اعمال نظر در خصوص چگونگی روایت داستان و... . این گونه دخالتها علاوه بر این که انگیزه سازنده را از بین میبرد، محصوب نهایی را به ملغمهای ناخوشایند از ایدههای بازیساز و نهادِ حامی تبدیل میکند که در نهایت نه نظر سازنده و سرمایهگذار را جلب میکند و نه مخاطب را! مشکلات مورد اشاره تنها مختص مقطع پیشتولید هستند، متاسفانه بسیاری از مشکلات پس از شروع کار و در مرحله تولید بیشتر خود را نشان میدهند که یکی از آنها دخالت حمایت کننده مالی و اعمال نظر در خصوص مسایل فنی است که مطمئنا در حطیه کاری و تخصصی نهادهای مسوول نیست. این مساله تقریبا حرف مشترک همه بازیسازهای ایرانی است و آنها معتقدند دخالت متولیان بازیسازی در امور فنی که آگاهی چندانی نیز از آن ندارند، مانع بزرگی در مقابل پیشرفت این صنعت و ساخت بازیهایی با کیفیت مناسب است. بخش زیادی از این مشکلات برمیگردد به این که مدیران نهادهای عمومی که وظیفه حمایت از بازیهای رایانهای را به عهده دارند، با زیر و بم بازیسازی آشنا نیستند. بیشتر این افراد تجربه و دانش مورد نیازِ صنعت بازیسازی را ندارند و متخصص امور مربوط به سازمان خود هستند. البته همان طور که در ابتدا گفته شد نبود دانش مدیریت پروژه در تیمهای ایرانی نیز بر مشکلات میافزاید چرا که بازیسازها نمی توانند منابع مالی موجود را به درستی تقسیمبندی کنند به همین دلیل در بازههای زمانی مختلف با مشکل روبهرو میشوند. این فضای حاکم باعث شده تا بازیسازها انگیزه چندانی برای ساخت بازی نداشته باشند و بیشتر به فکر عقد قرار داد، دریافت مبلغی از سوی نهادی و ارایه یک بازی برای رفع تکلیف باشند. در کل باید گفت بازیسازها و نهادهای حمایتی، توقعاتی از یکدیگر دارند که تاکنون به نحو احسن برآورده نشده است و به نظر میرسد که هر دو طرف تعریف مشخصی از فرآیند تولید یک بازی رایانهای ندارند. به همین دلیل باید در مرحله نخست دیدگاه بازیسازها و متولیان اصلاح شود تا بتوان برنامهای برای پیشرفت بازیسازی در ایران پیادهسازی کرد. /پایان پیام
با تاسیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای روند ساخت و تولید بازی در کشورمان شکل جدیتری به خود گرفت، اما بعد از گذشت چند سال از تاسیس این نهاد و همچنین کارهای تجربی متعددی که از سوی بازیسازها در چند سال اخیر صورت گرفته، بازیسازی در ایران همچنان درگیر مشکلات پایهای و ابتدایی است.
بازی های تقلیدی معضل بازی سازی در ایران
مشکلات بازیسازی در ایران دامنه گستردهای دارد و تنها مختص نهادهای قانونگذار، حمایتکننده، مراکز فرهنگی و... نیست. مشکلات بازیسازی در ایران از نخستین گامهای شروع این فرآیند، یعنی از خود بازیسازها شروع میشود. در این که بازیسازهای ایرانی افرادی پرتلاش و با استعداد هستند شکی نیست اما تعداد گروههایی که براساس اصول بازیسازی در دنیا پیش رفته و بازیهای خود را عرضه کردهاند بسیار کم است و شرکتهای بازیسازی گاهی خشتهای اول را چنان کج مینهند که این دیوار تا ثریا کج میرود!
بیشتر بازیسازهای وطنی تصور و تعریف درستی از بازیسازی ندارند (البته در این بین استثناهایی هم وجود دارد) و نگاهی بلند پروازانه نسبت به ساخت بازی دارند و بیشتر تحتتاثیر یک بازی خاص و پرمخاطب علاقهمند به ساخت بازی در سطح و اندازههایی به ابعاد همانبازی نمونه میشوند (بیشتر بازیسازهای ایرانی رویای ساخت یک بازی مشابه خدای جنگ، ندای وظیفه، گیرز اف وار و... را دارند).
نگاه به بازیهای بزرگ و مهم نه تنها بد نیست بلکه لازم هم هست، اما ابتدا باید دید ظرفیتهای بازیسازی در کشورمان اجازه تولید این دسته از بازیهای پرخرج و پرهزینه را دارد؟ و دوم برای رسیدن به چنین جایگاهی چه راهی باید پیموده شود. در دیدگاه بازیسازان ایرانی بازیهای کوچک و کم هزینه جایگاهی ندارند البته این نوع نگاه هم تا حدودی برمیگردد به مخاطبان بازیهای رایانهای در ایران که سالهاست فقط و فقط بازیهای بزرگ و با کیفیت خارجی را بدون هیچ محدودیتی و با قیمتی ناچیز تجربه کرده اند و فرقی بین یک بازی پرخرج تجاری با یک بازی کم هزینه و تفاوتهای تولیدی و تجاری آن ها قایل نیستند. متاسفانه این نگاه غالب بازیبازها وارد فضای بازیسازی کشورمان شده است و بازیسازها هم به جای شروع از نخستین پلهها و کسب تجربه از ابعاد کوچک، تمام هدف و تلاش خود را صرف این نکته میکنند که محصول آنها مشابه یا نزدیک آن محصولی باشد که در پله انتهایی قرار دارد.
نکته اینجا است که اگر به مسیر کاری بازیسازها و استودیوهای خارجی که بازیهای بزرگ و پرخرج تولید میکنند نگاهی بیاندازیم میبینیم که عنوانهای کوچک در مسیرهای پیشرفت آنها بسیار موثر بودهاند. در حال حاضر بخش بزرگی از بازیسازهای ایرانی را دانشآموخته رشتههایی چون برنامهنویسی، نرمافزار، سختافزار و... تشکیل میدهند که در کنار رشته خود هر از گاهی بازیهای رایانهای را تجربه کرده اند و در نهایت به دلیل مسلط بودن به بعد فنی نرمافزاری و سختافزاری، به دلیل علاقه یا تشویق دیگران وارد عرصه بازیسازی شده اند. هر چند بیشتر آنها از افراد با دانش و موفق این رشتهها بوده و در بهترین دانشگاههای ایران تحصیل کردهاند؛ اما این دسته از بازیسازها هم دیدگاه درستی از بازیسازی ندارند چرا که دانش بازیسازی بسیار متفاوت از برنامهنویسیهای رایج یا تولید نرمافزار است ( البته بازهم در این دسته استثناهایی وجود دارد).
بازی سازها تخصص کافی ندارند
با این اوصاف میتوان گفت که بازیسازهای ایرانی با یک مشکل مشترک مواجه هستند و آن نبود تخصص کافی در زمینه بازیسازی است. بیشتر بازیسازهای ایرانی با زیر ساختارهای یک بازی و نقش عواملی که در کیفیت نهایی آن تاثیرگذار هستند، نا آشنایند و تعریف درستی از ژانر بازی، طراحی بازی، تعریف گیم پلی و ساختارهای سرگرم کننده یک بازی برای بازیساز ایرانی وجود ندارد. البته تمام این مشکلات بر میگردد به این که در کشور ما تا به حال رشته تخصصی و آکادمیک در زمینه بازیسازی وجود نداشته تا افراد علاقهمند بتوانند با ورود به آموزشگاه یا دانشگاه در این زمینه تحصیل کرده و با دانش بازیسازی به شیوه آکادمیک آن آشنا شوند، اما با قدمهایی که بنیاد ملی بازیهای رایانهای برداشته است انتظار میرود در سال 92 شاهد کارهای اصولی و علمی در این زمینه باشیم.
از دیگر مشکلات موجود، عدم آگاهی بازیسازها از فرآیند تولید یک بازی رایانهای است. نبود زمانبندی و تقسیم کار مناسب و عدم آشنایی با مراحل مختلف ساخت یک بازی (از شکلگیری ایده و پیشتولید گرفته تا مراحل پایانی مانند تستهای نهایی و بازاریابی) و نداشتن روحیه کار گروهی موجب میشود بسیاری از پروژهها به سر منزل مقصود نرسند. بسیاری از بازیسازهای ایرانی برای فرار از این مشکلات انگشت اتهام خود را به سوی متولیان، سازمانها و نهادهایی که نام حامی را یدک میکشند، گرفتهاند و مشکلات مالی که از سوی مراجع ذکر شده برای تیمها به وجود آمده است را دلیل شکست بسیاری از طرحهای خود میدانند.
تامین بودجه پروژهها و حمایتهای مالی از سوی بخشهای دولتی و نیمه دولتی مانند شمشیر دولبه عمل می کند
مشکل مالی بدون شک یکی از بزرگترین مشکلات بازیسازهای ایرانی است اما صادقانه باید گفت نگاه و روش اشتباه بسیاری از بازیسازهای ایرانی هم خود به این مشکلات میافزاید. البته در این زمینه میتوان تا حدودی به بازیسازان ایرانی حق داد. بدون شک یکی از مهمترین موارد در تولید هر پروژهای بحث بودجه و تامین هزینههای ساخت آن است، مسالهای که بر همه بخشهای تولید یک پروژه تاثیر مستقیم میگذارد. درست است که وضعیت خوب مالی نمی تواند مشکلاتی نظیر نداشتن دانش و تخصص کافی، نبود برنامهریزی و... را برطرف کند؛ اما نداشتن دغدغه مالی بر کیفیت محصول نهایی بسیار تاثیرگذار است.
به دلیل این که مدل موفق تجاری از نظر بازاریابی، فروش و برگشت سرمایه برای بازیهای ساخت داخل تاکنون به وجود نیامده است (هرچند در چند سال اخیر تلاشهایی در این زمینه شده است)، بخش خصوصی تمایلی به سرمایهگذاری در صنعت بازی نشان نمیدهد و بیشتر بازیسازهای ایرانی به ناچار برای تامین بودجه پروژههای خود چشم به حمایتهای مالی از سوی بخشهای دولتی و نیمه دولتی دوختهاند. موضوعی که در بیشتر موارد مانند شمشیر دولبه عمل کرده و درچند سال گذشته مشکلاتی را نیز در بازیسازی کشور به وجود آورده است. در طول چند سال گذشته نهادها و ارگانهای مختلفی بخشی از بودجههای سازمانی خود را صرف تولید بازیهای رایانهای کرده اند. بیشتر نهادها و سازمانها براساس سیاستهای درون سازمانی یا حکومتی وارد عرصه تولید بازی شدهاند و این دور از انتظار نیست که بازیهای تولید شده در بیشتر مواقع رنگ و بوی سفارشی به خود گرفتهاند. متاسفانه سازمانها و نهادهایی که نام حامی را یدک میکشند، بیشتر وقتها نمی توانند ارتباط خوبی با شرکتهای بازیسازی برقرار کنند، گاهی رسیدن به یک تفاهم فرآیند طولانی و فرسایشی را طی میکند یا حمایت خود را مشروط به حرکت بازیسازها در مسیر مشخص شده از سوی خود کرده اند. از دیگر مشکلات، دخالت در محتوا و داستان بازیهاست؛ البته منظور رعایت موازین شرعی و قوانین کشوری نیست. تغییر ایده و هسته اصلی داستان، اعمال نظر در خصوص چگونگی روایت داستان و... . این گونه دخالتها علاوه بر این که انگیزه سازنده را از بین میبرد، محصوب نهایی را به ملغمهای ناخوشایند از ایدههای بازیساز و نهادِ حامی تبدیل میکند که در نهایت نه نظر سازنده و سرمایهگذار را جلب میکند و نه مخاطب را! مشکلات مورد اشاره تنها مختص مقطع پیشتولید هستند، متاسفانه بسیاری از مشکلات پس از شروع کار و در مرحله تولید بیشتر خود را نشان میدهند که یکی از آنها دخالت حمایت کننده مالی و اعمال نظر در خصوص مسایل فنی است که مطمئنا در حطیه کاری و تخصصی نهادهای مسوول نیست. این مساله تقریبا حرف مشترک همه بازیسازهای ایرانی است و آنها معتقدند دخالت متولیان بازیسازی در امور فنی که آگاهی چندانی نیز از آن ندارند، مانع بزرگی در مقابل پیشرفت این صنعت و ساخت بازیهایی با کیفیت مناسب است. بخش زیادی از این مشکلات برمیگردد به این که مدیران نهادهای عمومی که وظیفه حمایت از بازیهای رایانهای را به عهده دارند، با زیر و بم بازیسازی آشنا نیستند. بیشتر این افراد تجربه و دانش مورد نیازِ صنعت بازیسازی را ندارند و متخصص امور مربوط به سازمان خود هستند. البته همان طور که در ابتدا گفته شد نبود دانش مدیریت پروژه در تیمهای ایرانی نیز بر مشکلات میافزاید چرا که بازیسازها نمی توانند منابع مالی موجود را به درستی تقسیمبندی کنند به همین دلیل در بازههای زمانی مختلف با مشکل روبهرو میشوند. این فضای حاکم باعث شده تا بازیسازها انگیزه چندانی برای ساخت بازی نداشته باشند و بیشتر به فکر عقد قرار داد، دریافت مبلغی از سوی نهادی و ارایه یک بازی برای رفع تکلیف باشند. در کل باید گفت بازیسازها و نهادهای حمایتی، توقعاتی از یکدیگر دارند که تاکنون به نحو احسن برآورده نشده است و به نظر میرسد که هر دو طرف تعریف مشخصی از فرآیند تولید یک بازی رایانهای ندارند. به همین دلیل باید در مرحله نخست دیدگاه بازیسازها و متولیان اصلاح شود تا بتوان برنامهای برای پیشرفت بازیسازی در ایران پیادهسازی کرد. /پایان پیام