در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۷۲۸۰
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۰
عیسی کلانتری در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری دانا:
در حال حاضر سو تغذیه دارد در کشور حاکم می شود. وظیفه دولت ها تامین امنیت غذایی مردم است. امنیت غذایی تنها تولید و واردات نیست. قدرت مصرف مردم هم هست. وقتی مردم پول نداشته باشند که بخرند شما تولید کنید، وارد کنید به چه دردی می خورد؟
عیسی کلانتری، این روزها به شدت نگران منابع آبی کشور است. منابعی که در طول این سال ها به شدت آسیب دیده اند و کشور را در آستانه بحرانی جدی قرار داده اند. او با انتقاد از مسوولان دولت گذشته، آنان را به ویرانی بخش کشاورزی و منابع حیاتی آب و خاک کشور و نیز ارایه آمار و ارقام غیرواقعی متهم می کند و به همگان در هر مقام و مرتبه ای هشدار می دهد که با ادامه این روند، نابودی سرزمین در راه است. او از پس سال ها تجربه در سطوح عالی مدیریت کشاورزی کشور، اولویت اصلی این بخش را نه بحث تولید که حفاظت از محیط زیست و صیانت از منابع آب و خاک ایران می داند.

گفتگوی خبرنگار گروه دانش خبرگزاری دانا (دانا خبر) با دکتر عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی و دبیر کل خانه کشاورز را در ادامه می خوانید.

همیشه در سیاستگذاری های کلان اقتصادی ما، کشاورزی جزو اولویت های چندم است و در مقایسه با سایر حوزه ها مثل خودرو، نفت، معدن و... برای دولتمردان از اهمیت چندانی برخوردار نیست و سرمایه گذاری لازم در این بخش صورت نمی گیرد. تحلیل شما چیست؟ چرا بعد از این همه سال هنوز وضعیت کشاورزی و دامپروری ما این است؟

دو دلیل دارد. دلیل اول این است که ما یک کشور نفتی هستیم و درآمدهای نفتی نسبتا زیاد است. این درآمد نفتی بالا، کسری مواد غذایی را تامین می کند. خرید می کنند و نیازی نمی بینند که خیلی تلاش کنند و در بخش کشاورزی سرمایه گذاری کنند. دلیل دوم این است که پتانسیل کشاورزی ما محدود است. به دلیل محدودیتی که در بخش آب داریم، تا یک حدی می توانیم روی کشاورزی مان حساب کنیم. ولی بالاخره کشور جوانی هستیم که این جوانان شغل می خواهند. ایجاد شغل در کشاورزی، بیش از این امکان پذیر نیست و برای ایجاد اشتغال مولد باید در سایر بخش ها سرمایه گذاری کرد. همین الان حدود 10 درصد تولید ناخالص داخلی و حدود 23 درصد اشتغالمان در بخش کشاورزی است. گرچه خود این اشتغال، بخش عمده اش بیکاری پنهان است. برای به وجود آوردن اشتغال مولد، بالا بردن ارزش افزوده و بالا بردن تولید ناخالص داخلی، کشاورزی ما محدودیت دارد و حتما باید در بخش های دیگر سرمایه گذاری شود که در راسش صنعت است. ما نمی توانیم همه منابع را به بخش کشاورزی بیاوریم و به فرض، تولیداتمان را دو برابر کنیم. آنوقت بقیه بخش ها سرمایه نخواهند داشت و بیکاری های وحشتناک گریبان کشور را می گیرد. طرفداران افراطی بخش کشاورزی انواع و اقسام نظرات را می دهند و می گویند با کشاورزی می توان کشور را آباد کرد، بیکاری را از بین برد، درآمد را افزایش داد و... که این حرف ها همه غیرعلمی و غیرمنطقی و غیراصولی است. بخش کشاورزی پتانسیل محدودی دارد که در همان حد باید سرمایه گذاری کرد. از 75 میلیون جمعیت کشور، 30 میلیون جوان آماده اند که وارد بازار کار شوند اما بخش کشاورزی اشباع است. در حال حاضر بیش از 50 درصد شاغل مازاد در بخش داریم که به صورت بیکاری پنهان انباشته شده و این، قیمت های تمام شده را بالا می برد. اما پتانسیل های رها شده هم در بخش کشاورزی وجود دارد که در آن حد باید سرمایه گذاری کرد. بیش از این، ظرفیت ندارد.


طبق تحقیقات صورت گرفته، ماکزیمم پتانسیل بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی و اشتغال کشور چقدر است؟

اگر بخواهیم کشور فقیری باشیم با تولید ناخالص داخلی 2000 دلار، بخش کشاورزی اهمیت پیدا می کند اما اگر بخواهیم به اهداف برنامه چشم انداز 1404 برسیم و بخش کشاورزی از تولید ناخالص سرانه، حدود 1000 دلار سهمیه داشته باشد، می شود 80 میلیارد دلار. در حالی که اگر طبق این برنامه بخواهیم اقتصاد اول منطقه باشیم باید تولید ناخالص سرانه مان چیزی در حدود 15000 دلار باشد که به 2000 میلیارد دلار برسیم. به این ترتیب و با تولید ناخالص سرانه 15000 دلار و سهم 1000 دلاری بخش کشاورزی از آن، یعنی چیزی حدود 6.5 درصد. یعنی 93 درصد تولید ناخالص ما باید از سایر بخش ها باشد. البته از نظر تامین غذا، مهم است که عمده تولید در داخل باشد. اگر قرار به برقراری عدالت باشد حداکثر اشتغال در بخش کشاورزی باید 10 درصد باشد. حداکثر آبی که می تواند به کشاورزی اختصاص یابد 85 تا 90 میلیارد مترمکعب است و اگر با این مقدار آب به فرض بتوانیم سه برابر تولید کنیم 35 میلیارد دلار ما 100 میلیارد دلار خواهد شد که پتانسیل نهایی این بخش است. یعنی از 2000 میلیارد دلار در حدود 5 درصد. اگر سهم بخش کشاورزی پایین بیاید در حالی که خودش سالانه 5 یا 6 درصد رشد داشته باشد این نشانه رشد کشور است و نشانه عقب ماندگی بخش کشاورزی نیست. به فرض در آمریکا، سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص  2 درصد است و در اروپا چیزی در حدود 4 درصد. ما باید به این سمت برویم که سالانه به طور متوسط 5 درصد رشد در بخش کشاورزی داشته باشیم. در حال حاضر اشتغال در بخش کشاورزی بالاست، هزینه کارگر بالاست و بخشی از این نیروی کار باید با ماشین جایگزین شود. در دهه 60 کارگر روزی یک دلار دستمزد می گرفت اما الان شده روزی 15 تا 20 دلار و نمی شود با این دستمزد و بازده کار پایین، هزینه های تمام شده محصولات را پایین آورد و کشاورزی را اقتصادی و رقابت پذیر کرد. افتخار نیست که بگوییم 23 درصد اشتغال در این بخش است. این نشانه فقر کشور، توسعه نیافتگی کشور و عدم سرمایه گذاری در بخش کشاورزی است.

این آماری که ارایه کردید، نشان دهنده سنتی بودن کشاورزی در کشور است و ما باید به سمت مدرنیزاسیون در این بخش برویم. در حال حاضر قطعات کشاورزی با وسعت کمتر از یک هکتار در کشور داریم که این مساله بحث تجهیز این مزارع و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی را با مشکل مواجه می کند. راه حل شما چیست؟

اگر ما اصل 29 قانون اساسی را پیاده کنیم که سیستم تامین اجتماعی برای هر شهروند ایرانی اجرا شود و به موازات آن، این را بپذیریم که کشاورزی باید رقابت پذیر باشد که منظور از آن رقابت قیمت هاست، به خودی خود ظرف یک دهه تمام تولیدکنندگانی که بلد نیستند تولید کنند یا اقتصادی تولید نمی کنند از بخش خارج می شوند و جای آنها کسانی می آیند که رقابت پذیر تولید می کنند و قطعات خود به خود بزرگ می شود. برنامه دیگری وجود ندارد. البته ممکن است کسی قطعه کوچکی داشته باشد و اقتصادی تولید کند که ایرادی هم ندارد. اگر چتر تامین اجتماعی را گسترده کنیم، تمام کسانی که سرمایه و توان  و دانش فنی کافی ندارند یا به مرز بازنشستگی رسیده اند، تولید را رها می کنند و اگر پیر و بازنشسته اند، زیر پوشش تامین اجتماعی می روند و بقیه افراد هم به حرفه های دیگر می پیوندد و تنها افراد توانا باقی می مانند و آنها رقابت پذیر تولید می کنند. فرمول دیگری ندارد.

آیا فکر نمی کنید خیلی زمانبر است؟

بالاخره کار زیر بنایی بخواهیم انجام دهیم، همیشه زمانبر است.

در این صورت و با این وضعیت مصرف آب، دیگر منابع آبی برای رقابت پذیر شدن در آینده باقی نمی ماند؟

آن مسئله دیگری است. ذخایر آبی قانون خاص خود را دارد و باید قانون پیاده شود. اتفاقا بحث آب، اولویت شماره یک است. باید با همه کسانی که به صورت غیرمجاز، آب برداشت می کنند، برخورد شود. اما همانطور که گفتم کشاورزی سنتی ما پایان نمی یابد مگر اینکه اصل 29 قانون اساسی و رقابت پذیری کشاورزی اجرا شود و این 10 – 12 سال زمان می خواهد. البته همت و عزم جدی و نیز تغییر بخشی از سیاست های کلان را نیز می طلبد.

بالاخره دولت هم در این زمینه نقشی بر عهده دارد. به عنوان نمونه، آن حساسیتی که در بخش ساختمان اعمال می شود و از لحظه ای که می خواهید یک ساختمان 100 متری بسازید باید آرشیتکت، مهندس ناظر، مهندس محاسب و... بر کار نظارت کنند تا لحظه ای که شهرداری پایان کار بدهد، اما این حساسیت در بخش کشاورزی نیست و انگار این بخش به حال خود رها شده! چرا بخش کشاورزی اینقدر فشل است و دولت حاضر نیست از این همه متخصص که در کشور وجود دارند استفاده کند؟

یک بحث این است که می خواهید بخش کشاورزی را اصلاح کنید، یک بحث هم این است که می خواهید بیهوده برای این همه متخصص کشاورزی، شغل ایجاد کنید. این دو بحث کاملا متفاوتند. هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که به ازای 70 هزار هکتار زمین آبی، یک دانشکده کشاورزی داشته باشد. شاید به ازای 700 هزار هکتار یک دانشکده داشته باشند، از کشورهای عقب مانده بگیرید تا پیشرفته ترین کشورهای دنیا. در هر منطقه که دلمان خواسته یک دانشکده کشاورزی زدیم. حدود 120 دانشکده کشاورزی داریم. مگر بخش کشاورزی ما چقدر است؟ حدود 8.5 میلیون هکتار زمین کشاورزی آبی داریم. اگر بخواهیم برای همه این فارغ التحصیلان، در بخش کشاورزی کار ایجاد کنیم، این امکان پذیر نیست چون این بخش توان ندارد. همین الان 250 هزار دانشجوی کشاورزی مشغول به تحصیلند. اشتباه جای دیگری است. ما 4.5 میلیون بهره بردار در بخش کشاورزی داریم یعنی متوسط بهره برداری ما زیر 2.5 هکتار است. اگر تعداد فارغ التحصیلان بخش کشاورزی ما در سال های قبل 500 هزار نفر باشد یعنی برای هر 15 هکتار باید یک مهندس کشاورزی تحمیل شود. در این صورت این مهندسین چه درآمدی دارند؟ البته مشکل فارغ التحصیلان، به آنها بر نمی گردد بلکه به سیاست های غلط دولت ها مربوط می شود که بی حساب دانشکده کشاورزی ایجاد کرده اند. نماینده خواسته رای جمع کند، دانشگاه آزاد یا وزارت علوم را زیر فشار گذاشته تا دانشکده تاسیس کنند. حالا من با کیفیت آنها کار ندارم. بهترین کیفیت ها را هم داشته باشند، بخش کشاورزی ما این ظرفیت را ندارد. ما با دلار 3300 تومان اگر نتوانیم با خارجی رقابت کنیم باید کلا جمعش کنیم. مردم چه تقصیری دارند که هزینه های گران مواد غذایی را بپردازند. رسما اعلام کرده اند که تورم مواد غذایی در یکسال گذشته شصت و خورده ای درصد بوده. این باعث سوء تغذیه می شود. مردم نمی توانند مواد غذایی بخورند. حالا اگر ما کشاورزی پیشرفته هم داشته باشیم به چه درد می خورد؟ در حال حاضر سوء تغذیه دارد در کشور حاکم می شود. وظیفه دولت ها تامین امنیت غذایی مردم است. امنیت غذایی تنها تولید و واردات نیست. قدرت مصرف مردم هم هست. وقتی مردم پول نداشته باشند که بخرند شما تولید کنید، وارد کنید به چه دردی می خورد؟ همه اینها به هم پیوسته است و نمی توان جدا جدا تصمیم گرفت. محدودیت اصلی ما آب است. این آب در توسعه بخش، محدودیت ایجاد می کند. در صورتی که بخش صنعت ما قابلیت گسترش 10 برابری را دارد. ما اگر سیاست های صنعتی درستی داشتیم می توانستیم امروز یکی از 10 کشور صنعتی جهان باشیم. چون این بخش محدودیتی ندارد. محدودیت صنعت، نیروی انسانی و انرژی و مواد اولیه است که همه این ها در کشور ما فراوان است و آنها چون رقابتی عمل نکردند، عقب ماندند. صنایعی که برای ما توجیه نداشته بیهوده با رانت توسعه پیدا کرده مثل صنعت خودرو که هر آشغالی تولید کرده ایم به خورد مردم داده ایم، در حالی که اگر رقابت پذیر بودیم می توانستیم در صنعت الکترونیک، کامپیوتر و... حرفی برای گفتن داشته باشیم. اگر روابط سیاسی درستی با جهان داشته باشیم و بتوانیم منابع سرمایه جذب کنیم، به نظر من توان جذب نیروی انسانی در بخش صنعت نامحدود است. بخش کشاورزی رقیب هیچ بخشی نیست اما برای رشد و نوسازی زیرساخت هایش به سرمایه گذاری سالانه 10 میلیارد دلار  برای 15 سال نیاز دارد که 75 درصد آن می تواند ریالی و مابقی ارزی باشد. و این امکان پذیر است چون ما در 8 سال گذشته 800 میلیارد دلار درآمد داشتیم که اگر 20 درصد این مبلغ به بخش کشاورزی تزریق می شد در ظرف 15 سال این بخش نوسازی می شد. این 800 میلیارد دلار همه پودر شد و به هوا رفت.

 

اما به موضوع اصلی که بحث آب است بپردازیم! راندمان آبیاری در کشور ما در حدود 38 درصد است و ضرورت استفاده از سیستم های آبیاری تحت فشار بر کسی پوشیده نیست. فکر می کنم اولین گام های جدی برای گسترش این سیستم ها در دوره وزارت شما و در سال 73 برداشته شد و در این 20 سال چیزی در حدود یک هشتم اراضی ما به این سیستم ها مجهز شده اند.

تازه در خوشبینانه ترین حالت!

بله درست است! در این حال وضعیت آبی ما روز به روز بدتر می شود و به قول شما که در مصاحبه ای گفته بودید پیکره آبی ایران رو به ویرانی است. با وجود حساسیتی که نسبت به آب در کشور وجود دارد و همه می دانند که ایران کشور کم آبی است و فقط بحث آب کشاورزی هم نیست، آب شرب و آب صنعت هم هست، پس چرا همتی برای غلبه بر این بحران وجود ندارد؟

من فکر می کنم که همه مقصرند. همه سیاستگذاران، حاکمان و قانونگذاران مقصرند. یکی به دلیل کم کاری در اطلاع رسانی نسبت به محدودیت آب در کشور است که مسوولان نمی دانند و ساده نگری می کنند. بحث آب در کشور ما یک حلقه مفقوده است. مردم خبر ندارند که چه بلایی سرشان می آید. کارشناسان و متخصصان آب هم یکی از مقصرین هستند و مردم تا به آنها اطلاع داده نشود باور نمی کنند و فکر می کنند که آب یک بحث تمام نشدنی است. یک بخش هم به مسوولان دولتی برمی گردد که یا اطلاع غلط داده اند و یا خودشان هم اطلاعی نداشته اند. بحث آب به مراتب مهمتر از بحث نفت و همه مباحث دیگر است. در 40 سال گذشته ما 200 میلیارد مترمکعب از منابع استاتیکمان برداشت کرده ایم. مگر منابع استاتیک آب ما چقدر است؟ در شروع انقلاب بیلان منفی سفره های آبمان زیر 100 میلیون مترمکعب بود الان به حدود 11 میلیارد مترمکعب در سال رسیده است و هنوز هم داریم به شدت برداشت می کنیم که یک بخش آن به عدم انجام وظیفه وزارت نیرو در بخش آب و سیاست های غلط آبی این وزارت بر می گردد چون مسوولیت آب از سال 1361 بر عهده وزارت نیروست. به نظر من، وزارت نیرو در بخش آب به هیچ وجه وظیفه خود را به درستی انجام نداده و امیدوارم دولت آقای روحانی به این مسئله بپردازد و برای مهندس چیت چیان هم مهمتر از مسئله برق، مسئله آب است. آب در کشور ما باید سر و سامان بگیرد. 11 میلیارد مترمکعب بیلان منفی یعنی خودکشی یک جامعه، آن هم با بارش متوسط 240 میلیمتر. از یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع وسعت کشور فقط سیصد و پنج هزار کیلومتر مربع آبرفتی است که این آب ها در آن انباشته اند و همه یا دارند خشک می شوند یا شور. اگر از یک مقدار استاتیک، دایم برداشت کنید به آب های شور می رسید. در کشور ما شور شدن آب و شور شدن خاک به سرعت در حال اتفاق افتادن است. متاسفانه توسعه این روند به صورت تصاعدی است. یکی از وظایف ما این است که کشاورزان آگاه شوند. مشکل امروز ما رقابت در برداشت ها و چاه های غیرمجاز و کف شکنی هاست که در اثر آگاه نبودن دولت، تشدید شده. آقای احمدی نژاد وضع منابع آب را می دانست. آمد گفت ما می خواهیم برای 2 میلیون هکتار جدید چاه بزنیم. به نظر من این یک چیزی مثل خیانت است. می دانست که 10 میلیارد مترمکعب بیلان منفی آب داریم اما به استانداران دستور داد تا در قالب طرح فدک، 2 میلیون هکتار ظرف 2 سال توسعه دهند که خوشبختانه محقق نشد. یک درصدش هم محقق نشد چون اصلا عملی نبود. آگاه نبودن دولت و آگاه نبودن ملت سبب شده که خودمان قبر خودمان را بکنیم. به نظر من قصور رسانه ها به خصوص رسانه ملی در این زمینه و فشار بیش از اندازه بر منابع برای خودکفایی های نامفهوم و بی معنی که هرچقدر می خواهید آب بردارید ولی 2 کیلوگرم محصول بیشتر تولید کنید، اینها سیاست های غلطی است که در نتیجه آن، سرزمین دارد قربانی می شود، محیط زیست قربانی می شود، اکولوژی قربانی می شود، پوشش گیاهی و جانوری قربانی زیاده خواهی های بیهوده ما می شود. تصمیم گرفته ایم که سرزمینمان را نابود کنیم. همه دست در دست هم برای نابودی سرزمین، برای تولید چند مثقال گندم یا گوشت یا پنیر اضافه. در حالی که هزینه واقعی آن را نمی دانیم. نمی دانیم گوشتی که به این روش تولید می شود قیمتش صدها دلار در هرکیلو است گندم قیمتش ده ها دلار در هر کیلو است. چون از منابعی داریم استفاده می کنیم که قدرش را نمی دانیم. ملت، دولت، حاکمیت، کشاورزان بسیج شوند یعنی قانون شود، فتوای شرعی شود که به نجات سرزمین برخیزیم. همانطور که اشاره کردید در بیست سال گذشته یک درصد هم به بهره وری آبمان اضافه نشده. همه کارخانه های تولیدکننده تجهیزات صرفه جویی در آب تعطیل شده اند. سری به شهرک های صنعتی بزنید تا ببینید. تمام کارخانجات لوله سازی تعطیلند. انتقال آب اگر با لوله صورت بگیرد ما پرت آب نداریم. 50 درصد پرت آب در انتقال است و 50 درصدش هم در مزرعه است. یک مشت آمار غیرواقعی ارایه می دهند که مثلا 400 هزار هکتارمان شده یک میلیون هکتار. اگر شده از کجا آمده؟ کارخانجات که تعطیلند، واردات هم که صورت نگرفته، سیستم هایی هم که 20 سال پیش احداث شده الان مستهلک شده و باید جایگزین شود. همان آمار و ارقامی که در مورد تولید گندم هم می دهند و می گویند 14 میلیون تن تولید گندم داریم ولی می بینیم که 7 میلیون تن گندم وارد می کنند در حالی که مصرف کشور 10 میلیون تن بیشتر نیست. یک مشت اطلاعات غلط و دروغ به خورد جامعه داده اند و جامعه هم دلخوش است که دارند کار می کنند.

توسعه سیستم های آبیاری تحت فشار را برای مقابله با بحران آب چقدر موثر می دانید؟

از حدود 8.5 میلیون هکتار اراضی آبی در کشورمان، حداکثر 5 تا 5.5 میلیون هکتار را می توان با سیستم های تحت فشار آبیاری کرد. برای باقیمانده اش باید از سیستم های دیگر استفاده کرد مثل تسطیح، انتقال آب و... در این زمینه حتما باید کار شود ولی کاری صورت نمی گیرد. حتما باید به کشاورز وام بدهند ولی وامی نمی دهند. سیستم پرداخت وام در بانک کشاورزی اینقدر پیچیده شده که کشاورز قید وام را می زند. بوروکراسی اینقدر زیاد است که کشاورز تمایل ندارد اقدام کند. اینها باید آسان سازی شود. اگر کشور می خواهد در آب صرفه جویی کند، اگر کشور می خواهد خود را از مرگ نجات دهد، از تشنگی نجات دهد باید تمام این بوروکراسی ها برچیده شود. واقعا بانک کشاورزی باید در رفتارش برای دادن وام به کشاورزان تجدید نظر کند. این همه کشاورز را می برند و می آورند. کشاورز باید فارغ از اینها باشد. باید سیستم برود حاکم شود و کشاورز بدهکار شود، همین. و اقساطش را مثلا 5 ساله  یا  10 ساله بپردازد. واقعا باید در ساختار بانک کشاورزی بازنگری اساسی شود. در صورت ادامه وضعیت فعلی، حتی اگر منابع مالی هم موجود باشد، بوروکراسی نمی گذارد بهبودی در وضعیت آب داشته باشیم. آقای دکتر روحانی باید در همه اینها تجدید نظر کند.


همانطور که می دانید، با آنکه وزارت نیرو متولی اصلی بحث آب در کشور است اما در مورد آب کشاورزی، بخشی از انجام وظیفه بر عهده وزارت نیرو و بخشی هم در اختیار جهاد کشاورزی است و این مسئله مشکلاتی را به وجود آورده. توصیه شما در این زمینه به دولت جدید چیست؟ برای حل مشکل باید چه کنند؟

اگر ما سازمان برنامه قوی داشتیم که البته 8 سال است که کلا منحل شده، ولی اگر سازمان مدیریت و برنامه ریزی مستقر شود و مدیریت آب قوی داشته باشند که دلش برای آب بسوزد، و اگر منابع مالی اش تامین شود، انجام وظیفه مسئله مهمی نیست چون بخش خصوصی باید انجام دهد. وزارت کشاورزی که نمی رود سیستم آبیاری را تغییر دهد. بخش خصوصی و طراح و پیمانکار را باید اصلاح کرد که کار سختی نیست. کشاورز نباید درگیر بانک شود. کشاورز فقط باید بداند که بابت این سیستم مثلا 50 میلیون بدهکار است و آن را هم در اقساط بپردازد. کشاورز اگر بداند که 20 درصد ارزش افزوده نصیبش می شود حتما آن را می پذیرد. منتها کارها را نباید سخت کرد. متاسفانه در 8 سال گذشته دولت هیچ کاری در بخش کشاورزی نکرده است. حاکمیتی نبوده است. فقط تا توانسته تبلیغ کرده. آقای اسکندری گفت من همه چیز را در ظرف 4 سال خودکفا می کنم. آقای خلیلیان هم آمد همه چیز را داغون کرد. حتی چیزهای جزئی که اسکندری درست کرده بود خلیلیان داغون کرد. یک کسی که خانه اش را از او گرفته اند و آواره اش کرده اند، می خواهید بیاید کشاورزی کشور را سامان دهد. ساختمانش را از او گرفته اند امکاناتش را گرفته اند، رهایش کرده اند وسط شهر، نمی داند کجاست؟ پرسنلش کجاست؟ مدیرانش کجاست؟ کارشناسانش کجاست؟ می خواهید سیستم را بهبود دهد!

خیلی ها معتقدند این ساختمان شیشه ای نماد کشاورزی ایران بود!

در هر صورت توقع دارید این شخص چه کند؟ مگر توان دارد که بتواند نظام کشاورزی کشور را بهبود دهد. تنها آمار دروغ داده اند. 7 میلیون شیر را گفته اند 11 میلیون تن. 650 هزار تن گوشت قرمز را گفته اند یک میلیون تن. 8 میلیون تن گندم را گفته اند 14 میلیون تن. از آن طرف هم در سال گذشته 14.5 میلیارد دلار واردات کالاهای اساسی مواد غذایی داشتیم به کشور. در سال 84 غذای 43 میلیون نفر را تولید کردیم آن هم با 5.2 میلیارد مترمکعب بیلان منفی آب و در سال 92 غذای 33 میلیون نفر را تولید کردیم با 11 میلیارد مترمکعب بیلان منفی آب. یعنی 10 میلیون نفر هم کمتر. در حالی که آقایان مدعی اند 93 درصد خودکفا هستند. این که نشد کشاورزی. کشاورزی در کشور به مسخره گرفته شده!

در این هشت سال، کدام بخش کشاورزی بیشترین آسیب را دید؟

بیشترین آسیب به منابع آبی و خاکی رسیده! خاک ها شور شده و آب ها شور شده و در حال اتمام است. خوزستان با سد گتوند در حال نابودی است. گنبدهای نمکی حل شده و وارد اراضی حاصلخیز پایین دست کارون می شود. منابع تجدیدپذیر به شدت آسیب دیده است، خاک، گیاه، آب. کشاورزان از تورم بیشترین لطمه را دیدند و از پا افتادند.

اولین اولویت وزیر جدید جهاد کشاورزی را چه می دانید؟

به نظر من، اولویت شماره یک دولت آینده آب است، اولویت شماره دو آب است و اولویت شماره سه هم آب است. یعنی باید وزارت کشاورزی و وزارت نیرو و همه مجموعه دولت تلاش کنند تا اول بهره وری آب را بالا ببرند، دوم بیلان منفی را هرچه سریعتر مثبت کنند و سوم آب های تجدیدپذیر را دوباره احیا کنند. همه تالاب ها از بین رفته، همه دریاچه های طبیعی کشور خشک شده یا درآستانه خشکی کامل است و سرزمین در آستانه نابودی است. اولویت اول دولت حفظ محیط زیست و منابع آب است. تولید در درجه دوم اهمیت قرار دارد.

طرح خودکفایی گندم از نظر شما، طرح درستی بود؟

در این زمینه بحث زیاد شده. این طرح، از این نظر که ما با افزایش قیمت و افزایش سطح زیر کشت خودکفا شدیم نه با افزایش تولید و بهره وری نادرست بود. افزایش تولید به بهای افزایش سطح زیرکشت اتفاق افتاد. یعنی از سطح زیرکشت سایر محصولات کاسته شد و به سطح زیرکشت گندم افزوده شد و ما خودکفا شدیم. این خودکفایی نبود. این به هم ریختن نظم تولید و اقتصاد کشاورزی کشور بود. که باعث افزایش شدید قیمت فرآورده های دامی شد. تناوب زراعی را به هم ریخت، قیمت تمام شده سایر محصولات را بالا برد و مردم را فقیر کرد، چه از نظر تغذیه و چه از نظر هزینه ای که برای غذا پرداخت می کردند. شما می توانید بگویید ما سال آینده گندم را می کنیم کیلویی 2000 تومان، 5 میلیون هکتار هم برود زیر کشت گندم و آنوقت 5 میلیون تن هم گندم صادر کنید. خودکفایی سال 84 ما هم این بود. الان بدتر شده چون بهره وری پایین آمده. آن زمان هنوز منابع آب و خاک به این شدت شور نبود. امروز به هیچ وجه اشتباه سال 84 نباید تکرار شود.


 
 
گفتگو از: سید احمد طبائی
 
ارسال نظر
نظرات بینندگان
عبداله
Iran (Islamic Republic of)
۲۹ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۲
1
0
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
لیسانس عمران را آقای روحانی انتخاب کرده برای وزارت کشاورزی . واقعا خنده داره .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۴ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۲
0
1
کلانتری عزیز خود شما پایه گزاره این وضع هستی
حسين صدقى
United States of America
۱۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۷
0
1
جناب آقاى دكتر كلانترى هشدار هاى استادان دانشكده كشاورزى دانشگاه اهواز را در سال هاى ٧٠كه حضرتعالى وزير كشاورزى بوديد براى ممانعت از اجراى طرح توسعه ى نيشكر و صنايع جنبى در خوزستان به ياد داريد. فرمايشات امروز حضرتعالى را ما در سال ١٣٧٠ عرض كرديم و كسى توجه نكرد. حتى به ما برچسب عوامل دلال هاى شكر زدند خاطرتان هست؟ متأسفانه حالا ديگر دير شده و هشدار هاى جنابعالى به جايى نمى رسد. ٢٢ سال هر چه هر كس خواست با كنابع آب و كشاورزى مملكت كرد و حالا وقت خواندن فاتحه است. خودتان اذعان فرموده ايد. مرا ببخشيد.