به گزارش گروه دانش خبرگزاری دانا (دانا خبر) و به نقل از خبرآنلاین، دنیای امروز دنیایی پیچیدهتر از گذشته است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که زندگی اجتماعی ما منشا اثر و تحت تاثیر رویدادهایی است که فراتر از مرزها و قدرت کنترل ما و دیگران رخ میدهد. جهان درهمتنیده امروزی ما در سطوح مختلف اجازه نمیدهد که ما هرگونه که دوست داشته باشیم رفتار کنیم.
اگر بازار مسکن در یکی از ایالتهای آمریکا به هم بریزد، تاثیرش بلافاصله در بازار بورس توکیو دیده میشود و در تهران قیمت ارز تغییر میکند. طوفانی که در شرق آسیا و یا سواحل آمریکای مرکزی رخ میدهد، قیمت نفت در خلیج فارس را تغییر میدهد. فناوریای که در سیلیکون تولید میشود به سرعت ممکن است به بخشی از زندگی روزمره ما بدل شود. مردم بخشهایی از ایران از ریزگردهایی رنج میبرند که منشأ آن فراسوی مرزهای ما است و وقتی آتشفشانی در ایسلند فوارن میکند پروازهای همه اروپا و در نتیجه آن بخش عمدهای از اقتصاد روز زمین گیر میشود.
ما چه این روند در هم تنیده شدگی را دوست داشته باشیم یا آن را نگران کننده بدانیم نمیتوانیم نسبت به واقعی بودن آن شک کنیم. این ارتباط درونی رویدادهای طبیعی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در عین حال نشان میدهد که چطور منابع پراکنده روی سیاره زمین به هم مرتبط و در ارتباطند. کشورها الزاما همه منابع اولیه را برای انجام همه ایدهها و کارهایی که در گوشه و کنار جهان انجام میشود به تنهایی در اختیار ندارند. همان طور که از نظر منابع زیرزمینی و کشاورزی و آب و... و با وجود نیازی که همه جهان به این منابع دارد، پراکندگی یکسانی وجود ندارد؛ از نظر تجربه ، دانش فنی و امکانات نیروی انسانی نیز منابع جهان به طور یکسان پراکنده نشده است. با این وجود این مانعی برای برخورداری مردم تمام جهان از دستاوردهای فنی و محصولات تولیدشدهای که زندگی ما را راحتتر میکند نیست.
کشورها با سرمایه گذاریهای مختلف توان خود را در حوزههایی خاص افزایش میدهند و سعی میکنند با آیندهنگری درباره وضع جهان و کشور خود در آینده نیازهای خود را بشناسند و چند حوزهای را که در آن توان و ظرفیت لازم و یا ضرورتی احساس میکنند مورد توجه قرار دهند، تا حدی که به قطبی برای آن در جهان بدل شوند، اینچنین میتوان دیگران را در آن حوزه به مشتریان خود بدل کرد و ما میتوانیم بقیه نیازهای خود را از طریق آنها تامین کنیم، توان اقتصادی خود را توسعه دهیم و قدم در راههای جدید بگذاریم. نمونههای فراوانی از کشورهایی وجود دارد که مبتنی بر یک یا چند صنعت یا حوزه پیشرو در جهان رشد کردهاند و علیرغم بیبهره بودن از سایر حوزهها در رده کشورهای توسعه یافته و مرفه به شمار میروند.
همه چیز را همگان دانند
مساله مهم برای هر کشور تشخیص ضرورتها، امکانات و برنامهریزی برای توسعه آنها بر اساس توان و امکانات آن کشور است. همانطور که عصر حکیمان جامعالاطراف که همزمان پزشک، ریاضیدان، ستارهشناس، شیمیدان، فیلسوف و ادیب بودهاند به دلیل رشد سریع دانش در تکتک این حوزهها به سر آمده و عصر دانشمندان متخصص فرارسیده، در حوزههای بزرگتر نیز این اتفاق افتاده است. اما گاهی، زمانی که پای تصمیم میرسد برخی از ما در حالیکه در حوزه شخصی و فردی به این تخصصگرایی و تفکیک و ضرورت ارتباط و بهرهبرداری از تجربههای همدیگر اذعان داریم، در حوزهای ملی هنوز به این باور نرسیدهایم.
این ایده هیجانانگیزی است اما به نظر میرسد در دنیایی که در آن قرار داریم و به سوی آن پیش میرویم، تنها یک واحد سیاسی و جغرافیایی توان این کار را دارد و آن کلیتی به نام مردم سیاره زمین هستند.
نه تنها ما که هیچ کشوری توان اقتصادی نامحدود ندارد، نیروی انسانی متخصص نامحدود ندارد، زمان نامحدود هم برای اختراع دوباره چرخ ندارد و فرصت بینهایتی هم برای آزمون و خطا ندارد.
ما یا هر کشور دیگری میتواند و باید بر اساس نیازهایش و امکاناتش برنامهریزی کند. چرا ما باید خودروی ملی - به معنی طراحی و تولید همه بخشها در داخل کشور - داشته باشیم که در نهایت کیفیت چندانی در مقایسه با بهترینهای جهان هم ندارد، در حالیکه میتوانیم با قدرتمند شدن در حوزهای دیگر و افزایش توان اقتصادیمان بهترینها را برای مردممان تهیه کنیم. شاید ما بتوانیم بر اساس توان مالی و تجربه و توان خود با سرمایهگذاری و برنامهریزی مشخص قطعات مشخصی از یک خودرو را تهیه کنیم و به بخشی از صنایع خودروی جهان بپیوندیم و در تولید آن موضوع یا قطعه خاص مطالعه و تحقیق خود را متمرکز کرده و در مدت زمان معقولی به تخصصی برسیم که دیگر خودروسازان نیز ترجیح بدهند با کیفیتترین نوع ممکن این قطعه را که ما تولید میکنیم از ما تهیه کنند و در مقابل ما هم امکان مشارکت در فناوری و تجربه آنها را داشته باشیم و محصول مطمئنی را به شهروندانمان بدهیم.
مثالی از برنامه فضایی ایران
اگر برنامه فضایی ما - به عنوان نمونه - بر یک هدف مشخص برای یک بازه زمانی مشخص تمرکز کند ما به سرعت میتوانیم با استفاده از تجربیات جهانی و تمرکز سرمایه خود در آن حوزه به برتری برسیم. آیا این به معنی نادیده گرفتن بقیه بخشها است؟ نه. اما باید اولویتبندی انجام داد. شاید ما در زمینه سفر انسان به مدار شانس بیشتری داشته باشیم اگر به جای تمرکز بر بومی ساختن آن امکان مشارکت بینالمللی با کشورهای دیگر را فراهم کنیم.
همین داستان درباره خودرو و هواپیما و حتی پوشاک و... نیز وجود دارد. اولیتهای ما کدامها هستند؟ ما به کدام سو میخواهیم برویم و میخواهیم 10 ،20 و 50 سال دیگر در جهان کجا باشیم؟ تولیدکننده مستقل همه چیز که بعید است در هیچ کدام از آنها به جایگاه ویژهای برسیم؟ یا قطب موثری در چندین حوزه خاص که به لطف آن امکان بهرهبرداری از توسعهیافتهترین امکانات روز، افزایش توان اقتصادی و فرصت سرمایهگذاری در زمینههای جدید را به دست آوریم؟
فراری دادن یا جذب نیروهای متخصص
نکته دیگری هم در تولیدات ملی وجود دارد. این روزها کشور ما در کنار مسایل اقتصادی و روابط بینالمللی، مشکل بزرگ دیگری هم دارد. ما نیروهای متخصص خود را به راحتی از دست میدهیم. به دلایل مختلف اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیروهای ما به راحتی و به سرعت روانه سایر کشورها میشوند و این بر بحران نیروی انسانی متخصص برای تولید ملی ما اضافه میکند. فراهم کردن شرایطی که حداقل بخشی از این نیروها بتوانند در داخل ایران و در راستای اهداف آیندهنگرانه کشور کار کنند اگرچه گام اول است، اما گام نهایی نیست.
ما اگر روزی قرار شد در یک حوزه به آنچنان تخصصی برسیم که به قطب جهان بدل شویم، یکی از شرایطش این است که آنچنان فضای کسب و کار و آن چنان جذابیتی به وجود بیاوریم که نه تنها نیروهای خودمان را در آن رشته و تخصص به سادگی از دست ندهیم که بتوانیم میزبان بهترین متخصصان کشورهای دیگر باشیم. زمانی که بتوانیم چنین فضایی ایجاد کنیم میتوانیم نسبت به استقلال خودمان در آن رشته مطمئن شویم چون اطمینان داریم روند فرار مغزها را حداقل در یک زمینه خاص معکوس کردهایم.
گام نخست را امروز باید برداشت
شاید تصور چنین اتفاقی دور از ذهن باشد. در روزگاری که ایران یکی از بالاترین آمار فرار مغزها را دارد، ما با مشکلات اقتصادی و تحریمها روبرو هستیم، روابط بینالمللی ما در موقعیت دشوار و حساسی قرار دارد، تصور اینکه روزی ما به جای و اعتباری برسیم که در یک صنعت و یا تخصص خاص زبدهترین نیروهای جهان حاضر به مهاجرت به ایران و کار در آن حوزه شوند و به همراه خود تجربه، دانش فنی و تخصصی را که از گوشه و کنار جهان آموختهاند به اینجا بیاورند شاید دور از ذهن به نظر برسد. اما گامهای اول را باید امروز برداشت و شاید اولین گام در این راه پاسخ دادن صریح به این سوال باشد که آیا ما میخواهیم و میتوانیم تولیدکننده برتر همهچیز و پیشرو در همه حوزهها و همه عرصهها باشیم؟ اگرتوانسیتم به این نتیجه برسم که چنین رویدادی نه ممکن و نه مطلوب است، آن وقت میتوان شروع به برنامهریزی کرد، ظرفیتها، ضرورتها و اولویتها را شناخت و به سمت تبدیل شدن به قطب فعال و موثردر چند حوزه انتخابی حرکت کرد.