این موتور جست و جو به قدری در جهان راه افتاده و مورد توجه محیطهای کسب و کار و بازرگانی قرار گرفته که تقریبا بیشتر شرکتهای بزرگ دنیا تبلیغات خود را بر روی شبکه گوگل انجام میدهند و درآمد موتور جست و جوی گوگل تنها از طریق تبلیغات است.
علیرغم تلاشی که کشورهای مختلف برای داشتن یک جستجو گر بومی انجام دادند اما به دو دلیل موفق به ایجاد آن نشدهاند. یک دلیل آن نیازمندیهای سخت افزاری است که باید بتواند تجهیزات فنی و همچنین امکان سرمایهگذاری آن در کشورها وجود داشته باشد. تصور کنید مجموعه سرورهای گوگل درون چندین ساختمان در نقاط مختلف جهان که هرکدام به اندازه یک زمین فوتبال در چهار طبقه است و به همین دلیل گوگل میتواند در کسری از ثانیه میلیونها ایندکس از اطلاعات مورد نظر کاربر را ارایه دهد.
دومین دلیل بحث نرمافزاری آن است که اکثر کشورهایی که مدعی داشتن موتور جست و جوگر ملی هستند، بحث نرمافزاری را مطرح میکنند که آن هم قابل مقایسه با نرم افزار گوگل نیست.
هماکنون نرم افزار گوگل به صورت یک نرم افزار هوشمند عمل میکند و با چندبار جست و جوی کاربر نیازهای او را شناسایی میکند و اطلاعات خاصی که مورد نیاز کاربر است را به او ارایه میدهد. به عنوان مثال اگر در ایران کلمه «اسب» را جست و جو کنیم گوگل اطلاعات اسبهای ترکمن و اسبهای نژاد فارسی یا عربی را به ما میدهد ولی اگر کاربری همین کلمه را در آمریکای مرکزی و آفریقا جست و جو کند، گوگل به او اطلاعات دیگری درباره اسبهای محلی همان منطقه میدهد که این یک نمونه از هوشمندی نرم افزار گوگل است.
از سوی دیگر گوگل اطلاعات کاربران را مدیریت میکند، به این معنی که وقتی یک استاد دانشگاه در رشته پزشکی به طور مرتب کلمات خاصی را جست و جو میکند، پس از مدتی گوگل او را شناساییکرده و به او اطلاعاتی را ارایه میکند که با نیاز او رابطه مستقیم دارد.
از این روست که اولین انتخاب کاربران تمام کشورها برای جست و جوی اطلاعات خود از هر نوعی جست و جو در گوگل است.
با این مقدمه میتوان پذیرفت که اگر ایران بتواند گوگل را راضی به همکاری با وزارت ارتباطات و شرکت زیرساخت کشور بکند به نظر من کاری درست، منطقی و عقلانی انجام داده است. چراکه میلیاردها دلار صرف جمع آوری اطلاعات و ساختار شرکتی مانند گوگل شده است و در صورت ورود به ایران و تعامل با کشورمان صرفنظر از برد اقتصادی که عاید کشورمان میشود، از طریق تعامل میتوان بسیاری از بزهکاریها و مشکلات احتمالی که این شرکتها برای کشوری مانند ایران دارند را مرتفع کرد.
به طور مثال اگر از طریق تعامل به گوگل بفهمانیم که مردم کشور ما نباید وارد سایتهای بزهکاری و مخل امنیت ملی شوند شاید بتوان کارهای بهتری نسبت به فیلترینگی که در حال حاضر با زحمت و صرف هزینه زیادی انجام شده و مشکلات فراوانی را نیز برای کاربران به همراه دارد، انجام داد.
در هر صورت در جهانی زندگی میکنیم که فضای مجازی شرایطی را فراهم کرده است که مردم کشورها انتظار ارتباط نزدیکتری از سوی دولتها و مسوولانشان دارند. شاید بین دو کشور و مسوولان آن اختلافات سیاسی وجود داشته باشد و مسوولان بخواهند مردم را از دسترسی به اطلاعات یکدیگر محرو کنند که مثال بارز آن کره شمالی و کره جنوبی است؛ اما مردم این دو کره باهم ارتباط دارند و فضای مجازی شانس ارتباط بیشتری را برای آنها فراهم کرده است.
در آخر باید بگویم هرنوع تعامل سازندهای در حوزه فنی و ارتباطات انسانی صرفنظر از مسایل سیاسی، میتواند به نفع مجموعه کشور باشد، لذا هرنوع ارتباط کشورمان با گوگل و شرکتهایی امثال گوگل مانند شبکههای اجتماعی میتواند شرایط مدیریت شدهای را برای مسوولان کشورمان بوجود بیاورد. بنابراین حال که توان ساخت تکنولوژی قابل رقابت با غولهای فناوری را نداریم، پس بهتر است تا جاییکه میتوانیم با کمپانیها و شرکتهای بزرگ فناوری ارتباط برقرار کنیم.