در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۶۸۹۹۳
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۲
وضعیت جامعه ایرانی در گفت‌وگو با دکتر سیما فردوسی
دکتر سیما فردوسی، روان‌شناس و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با خبرگزاری دانا می‌گوید مردم ایران روان‌شناسی را نمی‌شناسند ولی رفتن به مشاوره در میان آن‌ها، فرهنگ شده است.
دکتر سیما فردوسی، روان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است. در بخش دوم مصاحبه با او و پس از صحبت در مورد خانواده ایرانی، به جامعه ایرانی پرداختیم تا ببینیم وضعیت روانی جامعه چگونه است و روان‌شناسی در ایران چه جایگاهی دارد: 

توجه به روان‌شناسی در میان مردم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در فرهنگ ما روان‌شناسی را نمی‌شناسند. حتی به موارد ذکر شده در فرهنگ اسلامی و ادب فارسی هم توجه نمی‌کنند. اینگونه است که بدون یادگیری شخصیت شکل می‌گیرد و اصلا دیگر توجه نمی‌کنند که ممکن است این شخصیت تغییر هم بکند. می‌گوید من اینجوری بار آمدم.

به نظر می‌رسد که ایرانیان در برابر تغییر محافظه‌کار هستند؟

در برابر تغییرات، مقاوم و لجباز و محافظه‌کار هستند. مخالفت‌ورزی دارند. خیلی سخت تغییر می‌کند و روی هر فکری دگم هستند.

آیا تغییر در هر سنی ممکن است؟

بله اگر بخواهند تغییر ممکن است. مراجعی داشتیم که آدم لجباز و یک دنده‌ای بوده اما در برابر یک خانم، انعطاف‌پذیر شده است.

شما می‌گویید که در ایران به روان شناسی توجه نمی‌شود. اما در اکثر کتابفروشی‌ها اولین کتاب‌هایی که دم دست است؛ کتاب‌های به اصطلاح زرد روان شناسی است. این‌ها نمی‌تواند کمک کند؟

خصوصیات عامی در همه زنان و مردان وجود دارد اما باید توجه داشت که در عین وجود داشتن نکات کلی، تفاوت‌های فردی هم هست. این کتاب‌ها برای یک دید کلی مفید است مثلا برای دختری که می‌گوید جنس مرد را نمی‌شناسم. برخی می‌گویند برو دوست شود که به نظر من درست نیست چون هر فردی منحصر به خودش است. همه مردها را هم نمی‌شود شناخت. پس برای اطلاعات کلی خوب است اما چون ترجمه است شاید برخی مثال‌های آن در جامعه ما صدق نکند.

نحوه مراجعه به مشاوره در جامعه ما به چه صورت است؟

می‌توان گفت که در حال حاضر به فرهنگ تبدیل شده است. البته از آن‌جایی‌که در جامعه ما افراط و تفریط خیلی زیاد است برخی افراد تا حدی زیاده‌روی می‌کنند که قدرت تفکر و تصمیم گیری‌شان گرفته شده است. آب هم می‌خواهند بخورند از مشاور مشورت می‌کنند. دیگر نمی‌دانند که خودت هم باید فکر کنی، تجریه و تحلیل کنی و نتیجه و تصمیم بگیری. بسیاری هم هستند که نمی‌آیند که تحلیل بگیرند و گوش کنند بلکه می‌خواهند تایید بگیرند. دلش می‌خواهد بگوید این کاری که می‌خواهی بکنی درست است. اما بیشتر تدریس کرده‌ها که به علم روان شناسی و مشاوره رسیده‌اند؛ می‌دانند چگونه باید از آن استفاده کنند.

مشاوره هنوز هم برای قشر ثروتمند جامعه است؟

نه. مراکزی هستند که دولتی هستند ولی تحت پوشش بیمه نیست.

کیفیت جامعه مشاوره ایران چگونه است؟

بعد از انقلاب روی رشته روان‌شناسی و مشاوره و کاربردش در جامعه خیلی کار شد و خوشبختانه جامعه هم به شناخت‌ها و اطلاعات خیلی مهم رسیده است. فرد حالا می‌فهمد که مشکلی دارم و باید نزد مشاور بروم. مراکز مشاوره و هسته مشاوره هم در خیلی از مراکز من جمله در ادارات و مدارس وجود دارد. نیازی به سانسور هم نیست. این جنبه مثبت است و ما هم خوشحالیم. اما آیا افرادی که بر مسند مشاوره دادن هستند همگی صلاحیت این کار را دارند؟ به نظرم سازمان نظام روان شناسی باید به این نکته توجه کند. انتظار این مشاور باید صلاحیت زیاد باشد که خدای نکرده بد راهنمایی کند و مراجع صدمه ببیند.

نظرتان در مورد مشاوره در تلویزیون چیست؟

مشاوره در تلویزیون، مشاوره ادامه‌دار و تنگاتنگی نیست. یک آموزش همگانی است و مخاطب هم یک مخاطب عام است. می‌تواند تحصیل کرده باشد یا نباشد، بچه یا بزرگ باشد یا از هر قشر و صنفی.

سمینارهای موفقیت یا میل شدید نسل جوان به موفقیت‌های سریع را چگونه می‌بینید؟

بله. جوان ایرانی دوست دارد سریع موفق شود. در صورتی که موفقیت باید فرآیندی باشد. نمی‌شود من امشب بخوابم و صبح موفق باشم. افرادی در این همایش‌ها هستند که هیجان تولید می‌کنند و نسل جوان هم از هیجان خیلی لذت می‌برد. می‌رود در رویا و می‌گوید چه جالب! می‌توانم خیلی زود میلیونر ومیلیاردر شوم. آن فرد مجری همایش نمی‌آید بگوید پولدار شدن باید بر چه اساس چه باشد. شم اقتصادی، مدیریت تولید و اقتصادی می‌خواهد. او با آن کار و با تلقین می‌خواهد تصویر موفقیت را بسازد. جامعه تلقین را خیلی می‌پسندد. شتاب زده است. خیلی هیجان را دوست دارد و محرک خوبی که هیجان را تخلیه کند ندارد.

شما هم معتقدید که ما مشکل تفریح داریم؟

با جوان‌ها که صحبت می‌کنیم نداشتن تفریحات یا فضای بیشتر برای تفریح، خصوصا تفریحی که درآن ورزش باشد برای آن‌ها وجود دارد.

اراده‌ای هم برای اصلاح وضع می‌بینید؟

باید طراحان خوبی باشند که چنین چیزهایی را متناسب با نیازها در سطح ملی طراحی کنند. برخی اوقات من در دانشگاه به دانشجویان می‌گویم شما چه می‌خواهید؟ من برای نسل گذشته‌ام اما در حال حاضر سینما که هست. تاتر هست. کنسرت هست. رستوران هست. طبیعیت هست. مهمانی هست. چرا شما می‌گویید تفریح ندارید؟ چه می‌خواهید که نیست؟ در زوایای صحبت این افراد متوجه می‌شوم که می‌گویند اگر چه کنسرت هست اما من در کنسرت نمی‌توانم خود را تکان بدهم. ماموران می‌گویند تکان نخور و ... این را نمی‌خواهم. برای این، من به ذهنم می‌رسد کنسرت مخصوص بانوان باید داشته باشیم که همان تکان دادن هم مجاز باشد.

به نظر می‌رسد که بخش غیرمجاز و غیر رسمی جامعه دارد فربه می‌شوند؟

بله. این بخش غیررسمی و غیرمجاز یا باید شناسایی شود و جلویش گرفته شود و ضمنا موارد مجازی برای رفع این نیازها ایجاد شود. چند سال پیش بود که شنیدم با یک دعوت‌نامه همگانی عده‌ای به یک باغ رفتند و در کنسرتی شرکت کردند که همه چیز من جمله مشروبات الکی در آن هست. البته بدون اینکه بپرسند چه کسی برگزارکننده است؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ جوانی به من می‌گوید به شمال رفتیم و خیلی خوش گذشت. علتش را پرسیدم گفت شهرکی هست که نباید در آنجا روسروی می‌گذاشتیم. خوش گذشتن او به روسری نداشتن است. دور زدن ممنوعیت، تفریح شده است. باید کاری که کنیم که این فرد به شمال برود، حجابش را هم رعایت کند و به او خوش بگذرد.

نسل دهه 70 را چگونه می‌بینید؟

یک نسل کاملا بی‌توجه، بسیار کم حوصله و خیلی کم‌عمق است. فقط در موبایل و وسایل تکنولوژیکش غرق است. تحقیقی خواندم از کشور آلمان درباره اینکه از بعد مغزی جوان‌های بی‌حوصله و بی‌توجه و کم‌دقت امروزی چه تفاوت‌هایی نسبت به دیگران دارند؟ نتیجه این بود که تکنولوژی آنان را به این پیامدها کشانده است. مراکز مغز دیگر به محرک معمولی پاسخ نمی‌دهد. اگر شما از یک میهمانی لذت می‌برید برای او هیجانی ندارد و لذت نمی‌برد. در حال حاضر تکنولوژی و شبکه اجتماعی بیش‌ترین هیجان را برای این نسل دارد.

بحران آینده ایران از بعد روانی چیست؟

بحران نسل جوان. هم چنان، نسل جوان بحران بزرگ کشور است و به نظر من اگر اینطور پیش برود در آینده نسل سست عنصری خواهیم داشت.

مسایل جنسی هم می‌تواند یک بحران باشد؟

بله. هست. این بحران‌ها هم تصادفی نیست. نمی‌شود تصادفی باشد. من فکر می‌کنم این نوعی تهاجم فرهنگی است و از قبل تدارک دیده شده. چیزی که مهاجمان فرهنگی می‌توانند رویش دست بگذارند و ضعیفش کنند خانواده، ارتباطات بی انسانی، سنت‌های ما و نسل جوان است.

بحران جمعیتی را چگونه می‌بینید؟

اینطور که برویم با یک جامعه پیر روبرو خواهیم بود.

به نظرتان علت عدم تمایل افراد به فرزندآوری مساله اقتصادی است؟

همه‌اش اقتصادی نیست. مشکل دیگر این است که حوصله نداریم. یک بچه هم اذیتشان می‌کند. بچه‌داری بلد نیستند و در عین حال در برخی موارد، بچه‌های بسیار شیطانی به دلیل تغییرات بیوشیمیایی دوران بارداری بوجود می‌آیند که برخی از آنان بیش فعال هستند. مراجعی داشتم که خانم به آقا می‌گفت برو ازدواج کن و این بچه را با خود ببر تا حداقل سه شبانه روز پیش شما باشد.

آخرین سوال هم اینکه شما در کدام فصل مراجع بیشتری دارید؟

نظر اجمالی این است که در تابستان مراجعان کمترند. به خاطر اینکه د راین فصل و به خاطر تعطیلی مدارس خانواده دور هم‌اند یا مسافرت می‌روند. تفریح دارند. اما در پاییز و زمستان مراجعه بیشتر می‌شود.

ارسال نظر