به گزارش خبرگزاری دانا،در مقابل ازدواج که می تواند خیلی آسیب ها را کاهش دهد، طلاق آسیب های جامعه را بیشتر می کند؛ هر چند شاید در مواقعی طلاق بهتر از ادامه زندگی مشترک باشد اما در همه جوامع ارزش ازدواج خیلی والاتر از جدایی است.
از ابتدا نیز قرار نبود در ازدواج همه چیز خوب باشد یا بر وقف مراد پیش رود. دو نفر از دو خانواده متفاوت و حتی با مشترکات نزدیک به هم، ازدواج می کنند و قطعا وقتی در زیر یک سقف در کنار هم قرار می گیرند، ممکن است سلایق مختلفی داشته باشند که اگر مدیریت درستی نشود این اختلافات کوچک می تواند بزرگ شود و در برخی از موارد نیز لاینحل باقی بماند. اما مهم این است که بتوانیم اختلافات بزرگ را کوچک و اختلافات کوچک را از بین ببریم؛ این رسم پایداری یک زندگی مشترک است.
همانطور که گفته شد در ازدواج همه چیز خوب پیش نمی رود و اصولا انسان در ازدواج ممکن است به خیلی از آرزوها نرسد چون شاید خیلی از این آرزوها از احساس بر انگیخته شود و عقل کمتر در آن نقش داشته باشد. ازدواج هر چند با یک احساس شروع می شود اما باید با عقلانیت ادامه یابد چون عقل بهتر واقعیات را درک می کند.
ازدواج پایدار در سایه رسیدن به مرز تفاهم شکل می گیرد و این تفاهم با عقل و عقلانیت حاصل می شود نه با احساس. هیچ ازدواجی نباید در رویاها بماند چون فاصله رویاها با واقعیت زندگی زیاد است.
ازدواج یک قرارداد اجتماعی است و هیچ قراردادی مانند ازدواج برای انسان حیاتی و آبرومند نیست. ازدواجی با این خصوصیت، نیازمند تفاهم دو طرف است که بخش زیادی از آن از همسطح بودن دو طرف و شمار مشترکات حاصل می شود.
خیلی ها در ازدواج به تفاهمات و مشترکات بیشتر توجه می کنند تا به احساسات و همین افراد در زندگی موفق تر هستند. در ازدواج باید ظواهر در درجه بعد انتخاب قرار گیرد زیرا ظواهر در گذر زمان رنگ می بازد.
اخیرا یک آمار در باره میزان ازدواج و طلاق در جامعه ایران منتشر شد که سست شدن بنیان خانواده در بخش هایی از جامعه را حکایت می کند. کاهش 3 درصدی ازدواج در مقابل افزایش 6 درصدی میزان طلاق در جامعه روند غیر عادی جامعه ما را در اذهان تداعی می کند.
هر چند دلایل این طلاق ها گفته نشده، اما بخش زیادی از آن می تواند به همان انتخاب نامناسب، توجه نکردن به مشترکات و هم سطح نبودن اشاره کرد. خیلی از اختلافات نیز از نبود گفت و شنود مناسب در خانواده و تحمل نکردن نظر طرف دیگر نشات بگیرد که متاسفانه این موارد بسیار در خانواده ها دیده می شود.
معضل طلاق به همین جا ختم نمی شود بلکه آسیب هایی که از طلاق بر جا می ماند، در گسترش زنان بی سرپرست، کودکان خیابانی و کار، حاشیه نشینی، اعتیاد و خیلی از مسائل دیگر در جامعه بروز پیدا می کند.
همه این مسائل شاید در بستر یک انتخاب درست هرگز امکان وقوع پیدا نکند، قطعا اغلب آنانی که بر زندگی مشترک خود خط بطلان می کشند، مسائل و پیامدهای زندگی گذشته، آنان را برای مدت طولانی رها نخواهد کرد هر چند در اوایل نسبت به تصمیم خود احساس رضایت کنند.
صبر و گذشت مهمترین عامل پایداری یک ازدواج است زنان و مردانی که در زندگی گذشت کنند قطعا هرگز به مرحله جدایی نخواهند رسید. جامعه ما باید فرهنگ گذشت را در خود نهادینه کند چون کمرنگ شدن آن، به معنی سست شدن پایه های یک زندگی است. در جدایی ها، خیلی از افراد به ویژه کودکان آسیب خواهند دید و به همین دلیل باید آن را با صبر و گذشت کاهش دهیم که این راه سالم ماندن جامعه ما خواهد بود.
از ابتدا نیز قرار نبود در ازدواج همه چیز خوب باشد یا بر وقف مراد پیش رود. دو نفر از دو خانواده متفاوت و حتی با مشترکات نزدیک به هم، ازدواج می کنند و قطعا وقتی در زیر یک سقف در کنار هم قرار می گیرند، ممکن است سلایق مختلفی داشته باشند که اگر مدیریت درستی نشود این اختلافات کوچک می تواند بزرگ شود و در برخی از موارد نیز لاینحل باقی بماند. اما مهم این است که بتوانیم اختلافات بزرگ را کوچک و اختلافات کوچک را از بین ببریم؛ این رسم پایداری یک زندگی مشترک است.
همانطور که گفته شد در ازدواج همه چیز خوب پیش نمی رود و اصولا انسان در ازدواج ممکن است به خیلی از آرزوها نرسد چون شاید خیلی از این آرزوها از احساس بر انگیخته شود و عقل کمتر در آن نقش داشته باشد. ازدواج هر چند با یک احساس شروع می شود اما باید با عقلانیت ادامه یابد چون عقل بهتر واقعیات را درک می کند.
ازدواج پایدار در سایه رسیدن به مرز تفاهم شکل می گیرد و این تفاهم با عقل و عقلانیت حاصل می شود نه با احساس. هیچ ازدواجی نباید در رویاها بماند چون فاصله رویاها با واقعیت زندگی زیاد است.
ازدواج یک قرارداد اجتماعی است و هیچ قراردادی مانند ازدواج برای انسان حیاتی و آبرومند نیست. ازدواجی با این خصوصیت، نیازمند تفاهم دو طرف است که بخش زیادی از آن از همسطح بودن دو طرف و شمار مشترکات حاصل می شود.
خیلی ها در ازدواج به تفاهمات و مشترکات بیشتر توجه می کنند تا به احساسات و همین افراد در زندگی موفق تر هستند. در ازدواج باید ظواهر در درجه بعد انتخاب قرار گیرد زیرا ظواهر در گذر زمان رنگ می بازد.
اخیرا یک آمار در باره میزان ازدواج و طلاق در جامعه ایران منتشر شد که سست شدن بنیان خانواده در بخش هایی از جامعه را حکایت می کند. کاهش 3 درصدی ازدواج در مقابل افزایش 6 درصدی میزان طلاق در جامعه روند غیر عادی جامعه ما را در اذهان تداعی می کند.
هر چند دلایل این طلاق ها گفته نشده، اما بخش زیادی از آن می تواند به همان انتخاب نامناسب، توجه نکردن به مشترکات و هم سطح نبودن اشاره کرد. خیلی از اختلافات نیز از نبود گفت و شنود مناسب در خانواده و تحمل نکردن نظر طرف دیگر نشات بگیرد که متاسفانه این موارد بسیار در خانواده ها دیده می شود.
معضل طلاق به همین جا ختم نمی شود بلکه آسیب هایی که از طلاق بر جا می ماند، در گسترش زنان بی سرپرست، کودکان خیابانی و کار، حاشیه نشینی، اعتیاد و خیلی از مسائل دیگر در جامعه بروز پیدا می کند.
همه این مسائل شاید در بستر یک انتخاب درست هرگز امکان وقوع پیدا نکند، قطعا اغلب آنانی که بر زندگی مشترک خود خط بطلان می کشند، مسائل و پیامدهای زندگی گذشته، آنان را برای مدت طولانی رها نخواهد کرد هر چند در اوایل نسبت به تصمیم خود احساس رضایت کنند.
صبر و گذشت مهمترین عامل پایداری یک ازدواج است زنان و مردانی که در زندگی گذشت کنند قطعا هرگز به مرحله جدایی نخواهند رسید. جامعه ما باید فرهنگ گذشت را در خود نهادینه کند چون کمرنگ شدن آن، به معنی سست شدن پایه های یک زندگی است. در جدایی ها، خیلی از افراد به ویژه کودکان آسیب خواهند دید و به همین دلیل باید آن را با صبر و گذشت کاهش دهیم که این راه سالم ماندن جامعه ما خواهد بود.