فاطمه زمانی، خبرگزاری دانا، گروه سبک زندگی؛ خود شیفتگی را می توان مجموعه ای از ویژگی های هیجانی دانست که فرد خودرا موجودی برتر تصور می کند و بیش از حد بر ارزش و موقعیت خود در نگاه دیگران تمرکز می کند.
به گفته روان شناسان خود شیفتگی نوعی اختلال شخصیتی است که با ویژگی هایی چون ؛ اقتدار ، خودنمایی ، برتری جویی ، خودستایی و غرور خودرا نشان می دهد.
از آن جایی که در خودشیفتگی با انتظارات بالای افراد در موفقیت و مورد تحسین واقع شدن همراه است ، مواجهه با رویداد های تهدیدکننده می تواند آن را جریحه دار کند و در نتیجه به افسردگی منجر شود.
عزت نفس در این افراد پایین بوده و خشم و پرخاشگری را راهی برای بازسازی عزت نفس خود می پندارند.
این افراد در درک و پیش بینی افکار ،احساسات و رفتارهای دیگران و هم در تجربه ی احساسی مناسب در مواجهه با احساسات دیگران دچار نقص و کاستی می باشند. از این رو نمی توانند واکنشی مثبت در برابر احساسات دیگران از خود بروز دهند.
افرادخود شیفته دائما درحال مقایسه دیگران بوده و برتری نسبت به آنان را حق طبیعی خود می دانند و برای اثبات آن تلاش می کند.
نقش خانواده در ایجاد و تشدید خود شیفتگی
عوامل گوناگونی می تواند منجر به خود شیفتگی شود که در این میان ، نقش خانواده به طور چشمگیری مشاهده می شود.
اگر محیط خانواده دستخوش تنش ، دگرگونی و سردی روابط بین اعضا قرار گیرد و نیاز های عاطفی نوجوان در آن ارضاء نشود ، اختلالاتی مثل خود شیفتگی پدیدار خواهد شد.
بسیاری از روان کاوان نیز بر این باورند که ریشه ی بسیاری از ناهنجاری هایی مثل خود شیفتگی را باید در نخستین جایگاه پرورش افراد یعنی خانواده جست و جو کرد.امروزه به دلایلی چون ؛ عملکرد نامطلوب خانواده ، ناآگاهی والدین از شیوه های فرزند پروری و افزایش فرزند سالاری ، این اختلال روندی صعودی پیدا کرده است.
خانواده هایی که دارای فرزندان خود شیفته هستند ، فضای خشم آلودی بر زندگی آن ها حاکم است ، مهر و محبت در این خانواده ها دیده نمیشود و فرزندان فاقد مهارت هایی چون ؛ حل مسأله و همدلی خواهند بود.
هم چنین حمایت عاطفی در این گونه خانواده ها اندک بوده و روابط اعضای آن به هم تنیده و آشفته خواهد بود.
افزایش فرزند سالاری ، آسیب های شدید عاطفی در دوران کودکی و استفاده از رسانه هایی چون ؛ اینترنت و ماهواره می تواننداین اختلال را تشدید می کنند.
خود شیفتگی و درمان آن
تقویت عزت نفس و ارتقاء آن ، تغییر در زیر بنا و ساختار فکری و به چالش کشیدن افکار و از همه مهم تر خانواده درمانی و تبادل و انتقال عواطف در خانواده و پرکردن خلأ های روانی و عاطفی در خانواده را می توان از جمله راهکارهای درمان این اختلال دانست.