دکتر مریم دادگر، پزشک متخصص عفونی بیمارستان فیاض بخش و پزشک مسئول کنترل عفونت بیمارستان است که از آذرماه سال گذشته در فیاض بخش مشغول به کار شده است. از او درباره شرایط و وضعیت کاری اش قبل و بعد از کرونا سوال می کنم؛ می گوید که قبل از کرونا در بیمارستان فیاض بخش تک پزشک بودم و به همه کارهایم تک نفره می رسیدم و همه را خودم انجام می دادم.
وی ادامه می دهد: اما از وقتی که کرونا وارد کشور شد و بیمارستان شلوغ شد حجم کار ما به قدری بالا رفت که ناچار شدیم از حضور همکار دیگری نیز استفاده کنیم چون دیگر یک نفری به کارها نمی رسیدم. حالا دو نفر هستیم که هر روز از هفت و نیم صبح شروع می کنیم و تا بعدازظهر در قسمت های مختلف درگیر هستیم.
وی درباره سختی های رفت و آمد از منزل به بیمارستان هم سخن می گوید: از همان ابتدا، ما منزل می رفتیم اما با ترس و اضطراب. اوایل اپیدمی کرونا به قدری حجم کار زیاده شده بود که تا بیمارستان بفهمد باید چه طور بیمارها را سامان دهد مدتی طول کشید و روزهای طاقت فرسایی را سپری می کردیم؛ از هفت صبح که خانه بیرون می رفتم تا هشت شب، حتی نمی توانستم یک لیوان آب بخورم، آنقدر که حجم بیماران زیاد و وضعیت آشفته بود.
دادگر ادامه می دهد: امیدوارم دیگر هیچ وقت به شرایط آن دوران باز نگردیم. شب ها به منزل برمی گشتم، اما با ناراحتی و نگرانی که مبادا خانواده و دخترم مبتلا شوند.
شیرینی بازگشت به زندگی
او که خوشبختانه خودش در این ایام به کرونا مبتلا نشده، خاطره یکی از بیمارانش هنوز در ذهنش مانده است و درباره او می گوید: همان قدر که بیمار بدحال داشتیم و نتوانستیم نجاتشان بدهیم همان قدر هم بیمار بدحال داشتیم که نجات پیدا کردند. یک خانم ۵۰ ساله که بسیار وضعیت وخیمی داشت، حدود ۲۰ روز در بیمارستان ما بستری شد. با آن وضعیت ریه ای که داشت از او قطع امید کرده بودیم و با همراهانش نیز صحبت کرده بودیم که او دیگر بر نمی گردد، اما با کمک خداوند و داروهایی که تهیه کردند سلامتی اش را به دست آورد که برای ما بسیار خوشحال کننده بود.
دادگر می افزاید: متاسفانه همان ابتدای اپیدمی دو تن از همکارانمان را از دست دادیم که فکر نمی کنم هیچ وقت داغشان از دلم ما برود.
وی با بیان اینکه اسفندماه بیماری خیلی جدید بود و ما اطلاعات زیادی درباره خود ویروس نداشتیم و نمی دانستیم ممکن است چه عکس العملی در بدن نشان دهد و چه اتفاقاتی بیفتد می گوید: این موضوع خیلی برای پزشک استرس زا و دقیقا مانند این است که یک حریف جنگی داشته باشید و هیچ چیز درباره اش ندانید.
وی ادامه می هد: با دست خالی و بدون دارو با آن همه مریض بدحال و مردمی که جواب می خواستند مانده بودیم. متاسفانه در همان بحبوحه اول کار یکی دو تن از همکاران مبتلا شدند و پزشک تک بیمارستان بودم و به همین خاطر فشار کاری زیادی را تحمل کردم. در حال حاضر وضعیت کمی بهتر شده ولی کل تیر و ابتدای مرداد ماه واقعا شرایط بدی داشتیم.
فقط ویزیت می کنیم و در این لباس ها عرق می ریزیم
این پزشک بیمارستان شهید فیاض بخش از سختی های کار با پوشش های محافظتی نیز سخن می گوید: تحمل گان ها و پوششی که داریم بسیار سخت است، به ویژه حالا که هوا گرم و تعریق در این لباس ها زیاد است. به علت شرایطی که وجود دارد وقتی در بخش ها ویزیت می کنیم، هم ما و هم پرستارها که مراقب بیماران هستند و زحمت می کشند عملا نمی توانیم چیزی بخوریم و نیمی از روز روزه دار هستیم. هیچ کاری نمی توانیم بکنیم غیر از اینکه ویزیت کنیم و همین طور عرق بریزیم.
دادگر ادامه می دهد: از نظر تهیه دارو هنوز هم مشکل داریم و دارویی مانند رمدسیور را به برخی بیمارستان می دهند اما برای همه بیمارستان ها در دسترس نیست و با شرایط خاص به دست ما می رسد که برای برخی بیماران بدحال می توانیم استفاده کنیم اما اینترفرون که در پروتکل ها هست را تجویز می کنیم و در دسترس است.
وی از حضور مردم در مناطق پر ازدحام که بدون ماسک در کنار همدیگر راه می روند و اهمیتی به بیماری نمی دهند نگران است و می گوید: این بیماری همچنان در کمین ماست و اگر ازدحام جمعیت را به هر دلیلی داشته باشیم دوباره با پیک بیماری روبرو می شویم. ای بسا که پاییز و زمستان را در راه داریم و احتمال می رود که با شیوع آنفلوآنزا، کرونا فعالتر از قبل بشود.
این پزشک متخصص بیمارستان فیاض بخش با اشاره به اینکه قبلا تصور می شد ویروس با گذشت زمان و گرمتر شدن هوا ضعیف می شود اظهار می کند: ویروس اصلا ضعیف نشده، چه بسا که گیرایی آن بیشتر شده است و ما در پیک دوم که بیمارها را بستری می کردیم شاهد بودیم که خانواده ها دسته جمعی می آمدند.
ابتلاهای خانوادگی و مرگ های تلخ
دادگر می افزاید: خاطرم هست خانم و آقایی که با همدیگر در مراسم عروسی شرکت کرده بودند را به بیمارستان آوردند؛ متاسفانه آقا فوت شد و خانم مدت طولانی در بیمارستان بستری بود. یا دو باجناق بودند که به مراسمی رفته بودند و هر دو مبتلا شدند و متاسفانه یکی از آنها فوت شد. مردم توجه نمی کنند که حضور در این محافل تا چه اندازه می تواند خطرناک باشد.
از او سوال می کنم که در این روزهای پرکار و طاقت فرسای کار در بیمارستان، بیشتر از همه دلش برای چه کسی تنگ شده است؟ در جواب می گوید که دلم بیشتر از همه برای پدرومادرم تنگ شده. آنها شهرستان زندگی می کنند و قبلا هم دیر همدیگر را می دیدیم که با کرونا و محدودیت رفت وآمد، اوضاع بدتر هم شده است.
از دکتر دادگر می پرسم دلش از همه بیشتر می خواهد بعد از کرونا چه کند؟ می گوید: دوست دارم دیگر ماسک نزنم و بتوانم با خیال راحت نفس بکشم...
پزشکی در خط مقدم پذیرش بیماران کرونایی
به گزارش ایسنا، دکتر مریم نیازآذری، متخصص طب اورژانس است و شش سال است که در اورژانس بیمارستان تامین اجتماعی شهریار خدمت می کند.
او درباره شرایط کاری اش اینگونه توضیح می دهد: قبل از کرونا در بیمارستان های تامین اجتماعی و در بخش های دیگر کار می کردم. اما محیط اورژانس همیشه محیط پراسترسی است. ما بیشتر با شرایط خو گرفته ایم و راحت تر می توانیم کار کنیم؛ ولی از زمانی که کرونا آمده تعداد بیماران بیشتر شده است.
وی ادامه می دهد: آن اوایل ترس از کرونا باعث شده بود کارها با استرس بیشتری نسبت به قبل انجام شود. پوشش ما هم فرق کرده، قبلا با یک روپوش سفید و لباس معمولی می رفتیم اما الان باید ماسک و گان و کاور می پوشیم که کار را سخت می کند.
نیازآذری که شیفت های ۲۴ ساعته در بیمارستان حضور دارد و ناچار است برای مدت زمان طولانی پوشش های محافظتی را تحمل کند، به ارتباط مستقیم با بیماران کرونایی اشاره می کند و می گوید: میزان مواجهه ما با ویروس بالاست و مستقیم با بیمار در تماس هستیم. بسیاری اوقات شرایط طوری است که مریض می آید و بدحال است و باید برایش لوله تراشه بگذاریم که مستقیم با دهان و حلق او در ارتباط هستیم.
این متخصص طب اورژانس که در اورژانس و در خط مقدم پذیرش بیماران کرونایی ایستاده و خدمت می کند می گوید که در اورژانس قسمتی را جدا کرده ایم که بیماران با علائم کرونا درآنجا پذیرش می شوند اما مریض هایی هم داریم که سکته قلبی کرده اند و یا تصادفی اند و چند ساعت در اورژانس در بخش عادی می مانند و بعدا معلوم می شود که کرونا هم دارند.
استرس کم، اما خستگی ها زیاد شده
نیازآذری که در اثر مواجهه با بیمار جوانی که در اوایل اسفند به کرونا مبتلا و در بیمارستان فوت کرد، بدن درد و سایر علائم کرونا را تجربه کرده و مشکوک به کرونا بوده است، می گوید که در این مدت بسیاری از همکارانم به کرونا مبتلا و بهبود پیدا کردند که تعدادی بدحال شدند و روزهای سختی را سپری کردند.حالا استرس هایمان کمتر شده، اما خستگی زیاد شده است.
او توصیه می کند مردم به دستورات و توصیه هایی که مسئولان می دهند گوش بدهند. تا حد امکان از خانه بیرون نروند، حتما ماسک استفاده کنند و در مهمانی های بی مورد و بی جهت شرکت نکنند. دست هایشان را مرتب بشویند و فاصله اجتماعی را رعایت کنند. اینها بهترین کارهایی است که مردم میتوانند انجام دهند.
این پزشک بیمارستان تامین اجتماعی شهریار که اهل بابل است می گوید دلش می خواهد بعد از کرونا یک بار با خیال آسوده به شهرشان برود و مادرش را که چندماهی است از او دور است را ببیند. او آرزو می کند زندگی عادی همه مردم از سرگرفته شود و مردم هم آسایش پیدا کنند.