همه ما گاهی اوقات احساس خستگی، بدبختی و ناراحتی میكنيم، اين احساسات معمولاً بيش از يك يا دو هفته دوام نمی آورند و چندان با روند زندگی ما تداخل ايجاد نمی كند. گاهی اوقات دليل خاصی برای آن وجود دارد، گاهی هم فقط از غم و اندوه ناشی ميشود. ما معمولا خودمان از پس آنها برمی آييم و نيازی به كمك گرفتن از دیگران نداریم
زمانی افرادافسردگی جدی دارند که:
زمانی افرادافسردگی جدی دارند که:
- احساس افسردگی سريع برطرف نشو
- به قدری حالشان بد باشد كه زندگی روزمره آنها دچار اختلال گرد
حس افسردگی چيست؟
حس افسردگی به مراتب قوی تر و نامطلوب تر از دورههای كوتاه مدت یأس و ناراحتی است كه همه ما گاه وبی گاه با آن مواجه می شويم. معمولا بسيار طولانی مدت می شود و می تواند روزها، هفتهها و حتی ماهها طول بكشد
اغلب افراد مبتلا به افسردگی دارای همه علائم ظاهری ليست شده در اينجا نيستند، ولی اكثراً حداقل پنج يا شش مورد را دارند. این علائم عبارتند از
احساس ناراحتی در بيشتر اوقات, ولی ممكن است در هنگام غروب كمی
از دست دادن توجه و علاقه به زندگی و عدم توانايی در لذت بردن از هر چي
تصميمگيری مشكلتر می شود
نمی توانند به چيزهايی كه دوست دارند، بپرداز
كاملاً احساس خستگی می كنند
احساس بیقراری و اضطراب دارند
كم اشتها شده و وزن كم می كنند (برخی افراد برعكس، پراشتها شده و چاق می (شوند
1 تا 2 ساعت طول میکشد تا بخواب روند و زودتر از وقت معمول بيدار می شون
علاقه خود را به سكس از دست می دهن
اعتماد به نفس آنها كم می شود
احساس بی مصرفی، بی كفايتی و نااميدی می كنند
از ديگران دوری می كنند
تند خو و بدخلق می شون
در اوقات خاصی از روز، معمولا صبحها حس بدی دارند
به فكر خودكشی می افتند
معمولاً ما متوجه نمی شویم که چگونه دچار افسردگی می شويم، زيرا به
تدريج در ما ايجاد می شود. ممكن است تصميم بگيريم با آن مقابله كنيم وخودمان را به خاطر تنبل بودن يا بی اراده بودن سرزنش كنيم. گاهی لازم است ديگران ما را متقاعد كنند كه كمك خواستن نشانه ضعف نيست. ممكن است تلاش كنيم برای غلبه برافسردگی خود به شدت كار و فعالیت كنيم. اين امر می تواند ما را به مراتب متاثرتر و فرسودهتر كند ما اغلب به دردهای فيزيكی و جسمی، سردردهای مداوم يا بی خوابی توجه نمی كنيم، گاهی اوقات اين نشانههای فيزيكی می تواند علامت اوليه افسردگی باشد.
انواع بيماري افسردگي
بيماري افسردگي هم مانند ساير بيما ري ها ، انواع مختلف دارد، رايج ترين آن ها عبارتند از:
- افسردگي شيدايي يا اختلال دو قطبي: دراين بيماري افسردگي افراد گاهي جاي خود را به خوشحالي شديد و كژكاري رفتاري موسوم به "ماني" مي دهد. اين بيماري مي تواند به بيش فعالي، تحريك پذيري و خود اعتمادي افراطي در بيمار منجر شود .
- افسردگي ادواري خويي: نوعي افسردگي دو قطبي خفيف، اما طولاني مدت تر از افسردگي دو قطبي است. شخص مبتلا در بعضي از فصل ها احساس افسردگي مي كند.
- افسردگي يك قطبي: رايج ترين نوع افسردگي است و با غمگيني بسيار شديد، احساس گناه، بي خوابي، فقدان تمر كز و...مشخص مي شود.
- افسرده خويي يا روان رنجوري: نوعي افسردگي جزيي است كه آن را اختلال افسردگي خفيف نيز مي نامند. اين افراد اغلب خود را به عنوان افرادي كه از بدو تولد غمگين بوده اند توصيف مي كنند، ضعف و بي حالي، عزت نفس پايين، احساس نااميدي از نشانه هاي عمده آن است.
راههای درمان افسردگی
روانپزشکان عقیده دارند که SAD باید مانند سایر انواع افسردگی درمان شود. این درمانها شامل مشاوره، گفتاردرمانی مانند درمان شناختی رفتاری (CBT) یا مصرف داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی است. پرتو درمانی هم یک روش درمانی محبوب برای درمان افسردگی پاییز است، اگرچه هنوز کاملاً مؤثر بودن آن در بهبودی این افسردگی مشخص نیست.
با این حال قبل از درمانهای پزشکی، راههایی وجود دارند که میتوانید آنها را برای بهبود افسردگی پاییزی امتحان کنید.
روشهای فردی برای درمان افسردگی
تعدادی کار ساده وجود دارد که میتوانید برای بهبود علائم افسردگی پاییزی انجامشان دهید.
سعی کنید تا آنجا که ممکن است در طول روز از نور خورشید استفاده کنید. یک پیادهروی کوتاه در طول روز میتواند مفید باشد.
تا جایی که میتوانید محیط کار و خانهی خود را از نور روز و جریان هوا پر کنید.
وقتی در خانه هستید، نزدیک پنجرهها بنشینید.
ورزش منظم را در برنامهی روزانهتان قرار دهید، به خصوص در فضای باز و در روز.
یک رژیم غذایی سالم و متعادل داشته باشید.
در صورت امکان، از شرایط استرسزا دوری کنید و راههای مدیریت استرس را یاد بگیرید.
صحبت با خانواده و دوستان در مورد افسردگی پاییزی میتواند بسیار مفید باشد. با این کار آنها نسبت به تغییر احوال و رفتار شما در پاییز و زمستان آگاه میشوند و به این ترتیب بهتر میتوانند از شما حمایت کنند و در کنارتان باشند.