برخی افراد به واسطه درگیری با ویروس کرونا، بعضی از عزیزان خود را از دست دادهاند و برخی دیگر ازدواج خود را عقب انداختهاند و برخی دیگر از لحاظ تحصیلی دچار مشکل شدند و این موارد بار روانی دارد و موجب عصبی شدن افراد خواهد شد و نتیجه آن هم این میشود که افراد با کوچکترین اتفاق نمیتوانند خشم خود را کنترل کنند. بنابراین آمار بزه، سرقت، نزاع و دیگر آسیبهای اجتماعی در جامعه افزایش پیدا خواهد کرد.
همچنین متخصصان حوزه سلامت روان و جامعه در بررسی از مراجعهکنندگان و ساکنان خانه سالمندان متوجه شدهاند از ابتدای شیوع کرونا، سالمندان دچار تغییرات خلقی شدهاند، میزان افسردگی و بیحوصلگی در آنها بالا رفته و همین مساله بیماریهای زمینهای آنها را تشدید کرده است.
تشدید آشفتگی روحی و گسست خانوادگی
کاظم ملکوتی، روانپزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران است و بر تشدید اختلالات روان در میان سالمندان در پی شیوع کرونا تأکید میکند. او در توضیح بیشتر درباره این موضوع میگوید: «تاکنون تحقیقات خاصی درباره این موضوع در ایران انجام نشده است اما همین اطلاعات اندک موجود، حاکی از آن است که تغییر سبک زندگی در دوران کرونا تمام بخشها را تحت تأثیر قرار داده؛ به طوری که حتی میتوان علم پزشکی را هم به قبل و بعد از کرونا تقسیمبندی کرد. در این میان سالمندان هم مانند تمام گروههای سنی تحت تأثیر کرونا قرار گرفتهاند. نکته اما اینجاست که همگنی گروههای سنی سالمندان با یکدیگر بسیار متفاوت است. یعنی سالمند در گروه سنی ۶۰ سال به بالا با سالمند ۸۰ سال به بالا کاملا با هم وضعیت متفاوتی را تجربه میکنند.»
او میگوید: «این موضوع در گروههای سنی دیگر دیده نمیشود. مثلا افراد در دهه سوم زندگی یا کسانی که در دهه چهارم قرار دارند، تفاوت زیادی از نظر نیازها ندارند. به همین دلیل، تغییر و تحولات کرونا هم برای آن گروه سالمند بسیار بیشتر از گروههای سنی جوانتر است.»
بر اساس اعلام این روانپزشک، آشفتگی روحی و گسست خانوادگی نکته دیگری است که سالمندان به طور کلی با آن مواجهند که در دوران کرونا شدت گرفته است. ارتباط خانوادهها در این دوران بسیار کم شده، به دلیل ماندن اعضای خانواده در خانه ممکن است تنشهای بیشتری میان آنها و سالمندان ایجاد شود که اضطراب و استرس ناشی از ابتلا به بیماری هم شرایط نامطلوبی درون برخی از خانوادهها برقرار کرده است؛ هر چند که با انجام واکسیناسیون کمی از این اضطرابها کاسته شده اما هنوز هم برای ارتباطگیری، خانوادهها نگران ابتلای افراد سالخورده خانوادهاند و این موضوع بر روان آنها آسیب وارد کرده است.
نمونه تنشهای سالمندان و اعضای خانواده به صورت سالمندآزاری نمایان شده است. با این که گزارش رسمی و آماری از این موضوع وجود ندارد اما نایبرئیس انجمن علمی کاردرمانی شهریور سال گذشته در وبینار معیشت سالمندان در دوران کرونا اعلام کرد که در دوران کرونا، سالمندآزاری شدت پیدا کرده است. به گفته محمدرضا اسدی تنهاگذاشتن سالمندان بزرگترین مصداق سالمندآزاری است که مدت زمان آن با شیوع کرونا بیشتر شده. همچنین دسترسی به خدمات درمانی و بهداشتی سالمندان، خرید مایحتاج و دارو و همچنین دیدار با خانواده با شیوع کرونا بسیار کمتر شده که تمام اینها در گروه سالمندآزاری قرار میگیرد.
سه اختلال روانی گریبانگیر جامعه
براساس گزارشهای سازمان بهزیستی، افسردگی، اضطراب و استرس در کشور پس از شیوع کرونا به میزان ۱۶ درصد افزایش یافت.
این در حالی است که مطالعات جهانی در انگلستان هم نشان میدهد که تا حدود ۳۰ درصد علائم روانشناختی برخی بیماران در سه علامت افسردگی، استرس و اضطراب افزایش داشته است. سازمان نظام روانشناسی کشور نیز در گزارشی اعلام کرده که بیماری کرونا، بهداشت روانی ۵۰ درصد جامعه را به مخاطره انداخته است.
افسردگی و بروز بیماریهای روانی همواره در میان شهروندان همه جوامع وجود داشته است، اما با بروز و شیوع ویروس کرونا بنابر تحقیقات صورت گرفته میزان این قبیل بیماریها به صورت محسوسی افزایش یافته است، مشکلات ناشی از بیماریهایی نظیر افسردگی حتی تا سالها پس از پایان کرونا، میتواند اثرات طولانی مدت و مخربی بر افراد باقی گذارد.
فربد فدایی، روانپزشک با اشاره به اینکه افسردگی یک عاطفه طبیعی، نشانهای از یک بیماری یا یک بیماری است، به «ایران» میگوید: اگر فردی با ناکامی روبهرو شود، برای نمونه دانشجویی در امتحان نمره کم گرفته باشد، دچار افسردگی میشود که در اینجا یک واکنش طبیعی محسوب میشود و البته پس از مدتی خودبهخود برطرف میشود. افسردگی ممکن است نشانه یک بیماری جسمی به عنوان مثال کمکاری تیروئید، یا یک بیماری روانی مانند وسواس باشد.
سرانجام در افسرده خویی یا اختلال افسردگی عمده، افسردگی خود یک بیماری شناخته میشود. انواع افسردگی شایع است و به عنوان یک نشانه در ۲۵ درصد افراد جامعه دیده میشود، ۶ درصد افراد، مبتلا به اختلال افسردگی عمده هستند که بیماری شدیدی است و حتماً باید درمان شود، در غیر این صورت کار ممکن است به خودکشی برسد. اختلال افسردگی عمده در زنان دوبرابر شایعتر از مردان است، اما در دوران کرونا میزان افسردگی، افزایش چشمگیری داشت.
تأثیر کرونا بر ایجاد افسردگی، موضوعی است چندوجهی؛ کرونا به عنوان یک عامل فشار روانی (استرسور) میتواند واکنش افسردگی را در فرد مبتلا، بستگان و کل جامعه سبب شود. محدودیتهای ناشی از کرونا هم میتواند ایجاد افسردگی واکنشی کند، از جمله محرومیت از دیدار دوستان و خویشاوندان، محرومیت از رفتن به مدرسه و دانشگاه قابل ذکر است.
به گفته او، بسیاری از زنان و مردان شاغل، در اثر کرونا شغل خود را از دست دادهاند یا با کسادی کار مواجه شدهاند و این امری است که به عنوان فشار روانی - اجتماعی میتواند به افسردگی منتهی شود. ویروس کرونا با اثر مستقیم بر دستگاه عصبی نشانههای افسردگی همراه با خستگی و اختلالات شناختی از جمله حافظه، توجه و تمرکز را میتواند ایجاد کند. به علت محدودیتهای کرونایی ممکن است با دورکاری، وظیفه شغلی در خانه انجام گیرد.
کودکان هم برای آموزش مجازی در خانه هستند و به این ترتیب بانوی خانه با فشار مضاعفی روبهرو میشود که احساس غم و اندوه و افسردگی ایجاد میکند. حال اگر بانوی خانه در بیرون هم شاغل باشد یا در خانه دورکاری انجام دهد، باز هم بر زحمات او افزوده میشود. به این ترتیب در دوران کرونا، زنان بیش از هر زمان دیگری در برابر افسردگی آسیبپذیر هستند.
کودکان هم که بالاجبار در محیط محدود آپارتمانها باید بمانند و از مصاحبت با همسالان خود بیبهرهاند و مجبورند آموزش مجازی خستهکننده و دشوار را در خانه دنبال کنند و ممکن است دچار افسردگی شوند، لیکن نشانههای افسردگی در کودکان و نوجوانان، ممکن است به شکل نافرمانبرداری، پرخاشگری و افت تحصیلی ظاهر شود.
فدایی در ادامه درباره تأثیر کرونا بر میزان افسردگی مردان نیز توضیح میدهد: در خانوادهای که مرد به تنهایی عهدهدار تأمین مخارج خانواده است، اگر کار آزاد داشته باشد، با مشکلات اقتصادی ناشی از کسادی بازار یا تعطیلی شغل خود روبهرواست و به هر حال چه کارمند، چه کارگر، چه پیشهور، چه تاجر و چه هنرمند، چه پزشک و چه قاضی باید با غول مهیب گرانی هم پنجه درافکند که البته به اضطراب و افسردگی منجر میشود؛ در نهایت باید بدانیم که کرونا مانند بیماریهای دیگر نیست که مسائل و عواقب آن محدود به بیمار باشد.
کرونا پدیدهای است چندوجهی که بر ابعاد گوناگون زندگی فردی و شخصی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تأثیر میگذارد و علاوه بر نشانههای روحی و جسمی دیگر، با افسردگی ناشی از تأثیر مستقیم ویروس بر دستگاه عصبی مرکزی و افسردگی واکنشی بر بیمار، خانواده و جامعه نیز تظاهر میکند. پیشگیری، بهترین راه مبارزه با این پدیده است که به وسیله زدن ماسک، شستن و ضدعفونی دستها و اجسام آلوده، حفظ فاصله اجتماعی و واکسیناسیون عملی میشود.