فاطمه سادات زاهدی ، کارشناس ارشد مشاوره ، خبرگزاری دانا ، گروه سلامت و سبک زندگی ؛ ردپای نگرانی را همه جا می توان پیدا کرد . همه ما نگران می شویم . در واقع 38% از افراد هرروز نگران می شوند . نگرانی ، سبک تفکری است که مردم برای اجتناب از بدتر شدن اوضاع به آن پناه می برند . نگرانی ، راهبرد شماست برای اینکه بتوانید خودتان را با واقعیت سازگار کنید ، واقعیتی که گمان می کنید قطعیت ندارد و کنترل ناپذیر ، خطرناک و مملو از مشکل است به نظر می رسد که نگرانی ها سود و ارزشی ندارند و تنش های زیادی دارند از جمله : خواب آشفته ، تحرک پذیری ، خستگی ، عدم تمرکز و نارضایتی عمومی ، در نهایت ما نگران مسائلی هستیم که هرگز اتفاق نمی افتند .
نگرانی ، مؤلفه ی اصلی تمام اختلال های اضطرابی و افسردگی است . پژوهش ها نشان داده اند که نگرانی پیش مقدمه ی افسردگی است . شما نگران می شوید و سپس افسردگی به سراغتان می آید . نگرانی از جمله مشکلاتی است که نیازمند راه حل دقیق است .
با توجه به مشکلات نگرانی ، چرا آن را حفظ می کنیم ؟
*نگرانی به شما کمک می کند تا راه حل مشکلات را پیدا کنید .
*نگرانی نشان می دهد شما آدم ساده نگری نیستید .
*نگرانی باعث می شود غافلگیر نشوید و همیشه گوش به زنگ باشید .
* نگرانی نشان می دهد آدم مسئولیت پذیری هستید .
* نگرانی راهی برای کاهش بلاتکلیفی است .
*نگرانی باعث می شود هیجان های شدید را تجربه نکنید .
چگونه می توان نگرانی را حل کرد ؟
سیستم عصبی تان را آرام کنید
به کار بردن تمرینات ریلکسیشن ، مدیتیشن و آرام سازی عضلات
زندگی کردن با عدم قطعیت
افراد نگران به دنبال یک راه حل کامل و دقیق هستند . ما نمی توانیم کاملاً مطمئن باشیم که کارها خوب پیش می روند یا نه و همیشه با میزانی از عدم قطعیت زندگی می کنیم که می توان آن را به عنوان بخش ذاتی زندگی پذیرفت .
توصیف محیط
ذهن افراد نگران ، ذهنی قضاوت گر است . البته درباره ی اینکه چه چیزی خوب و چه چیزی بد است ، یا چه ضروری است و چه غیرضروری . قضاوت کردن را به تعویق بیندازید ، محیط خود را توصیف کنید ، به نتیجه گیری شتاب زده دست نزنید ، سعی نکنید ذهن اطرافیان را بخوانید تا به افکار او پی ببرید . توصیف کردن به شما کمک می کند تا خودتان را در موضع واقعیت فعلی قرار بدهید ، دقیقاً همانطور که هست .
فاصله گیری
شما با افکارتان به گونه ای برخورد می کنید که گویی واقعیت دارند . شما معتقدید اگر چنین فکری به ذهنتان خطور کند : من تنها هستم ، پس باید به آن توجه کرد ، کاری برایش انجام بدهید و از شر آن خلاص شوید و تمام فکر و ذکرتان این افکار می شوند . فاصله گرفتن یعنی کنار بایستید و توجه کنید که اینها فقط فکر هستند.
پذیرفتن محدودیت ها
شما فکر می کنید باید همه چیز را بدانید ، برای همه چیز از قبل برنامه ریزی کنید و تمام مشکلات احتمالی را حل و فصل کنید . شما قبول ندارید که محدودیت هایی دارید و نمی توانید همه امور را کنترل کنید و اگر نخواهید این واقعیت را بپذیرید ، مطمئناً نگران کنترل ناپذیری امور خواهید شد . می توانید بپذیرید که برخی مسائل حل شدنی نیستند و صرفاً باید با آنها زندگی کنید . یا به عبارتی مشکلات را به دستمایه ای برای خنده تبدیل کنید .
بررسی کنید چقدر احتمال دارد صفر تا صد آنچه که نگرانش هستید ، واقعا اتفاق بیفتد ؟
چه شواهدی وجود دارد که نشان می دهند اتفاقات بد و ناخوشایند رخ خواهند داد ؟
تا به حال چند بار نگرانی های شما در گذشته درست از آب در نیامده اند ؟
اگر فرد دیگری همین نگرانی شما را داشت ، به او چه راهکاری می دادید ؟ چرا به دوستانتان راهکارهایی می دهید که خودتان از آن استفاده نمی کنید ؟
در صورتی که با رهکارهای داده شده نگرانی شما کاهش نیافت بهتر است از یک روانشناس بالینی کمک بگیرید.