محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ امامان شیعه علیهم السلام، اسوه و الگوی فکری، اعتقادی، عملی و اخلاقی هستند و راه نجات، در پیروی از آنان است و ائمه، در تمام جهات، رای ما مقتدا و نمونه و «امام»اند، در قول و فعل، در اخلاقیات و اجتماعیات، و بالاخره در همه چیز.
به فرموده امام علی علیه السلام: «انظُروا اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم و اتبعوا أثرهم.
از بین همه مسائل، حیات حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام و ابعاد گوناگون زندگی آن حضرت، بعد «اخلاقی» را برای بحث در این مقال انتخاب کردهایم.
آن حضرت، از نظر بعد روحی و معنوی، معجزات و کرامات، علوم و فضایل، مباحثات کلامی با پیروان فِرق و مذاهب، شیوه برخورد با سیاستمداران و دولتمردان عباسی، ارتباط تشکیلاتی با شیعه و هواداران، مسأله ولایتعهدی مأمون، برخورد با گروههای مختلف اجتماعی، مکتب فقهی و اعتقادی، فعالیت سیاسی و رهبری شیعه، و بسیاری جنبههای دیگر شایسته بررسی دقیق و گسترده است، به خصوص که در برخی از آنها کمتر کار منسجم و دقیق و مدونی انجام گرفته است.
از مسائل اخلاقی آن حضرت هم، روی موضوعاتی همچون: عبادت، کرم و بخشش، عفو و گذشت، تفقد اصحاب و موالیان، قضا، حاجت محتاجان، شیوه مناظرهها و احتجاجهای وی، و مکارم اخلاق دیگر میتوان تکیه کرد.
اما آنچه برای بررسی در این مقال انتخاب شده است، «برخوردهای تربیتی امام رضا علیه السلام» است. به عبارت دیگر، اخلاق عملی امام در ارتباط با مردم، و برخوردهای سازنده در این بررسی، توجه عمده روی رفتارهای اخلاقی آن حضرت با اشخاص است، نه سخنان و تعالیم اخلاقی آن حضرت که در روایات منقول از وی مطرح میباشد.
از خلق و خوی، و سیره اخلاقی آن حضرت نمیتوان یک تابلو کامل و تمام عیار ارائه داد و از بوستان فضایل اخلاقی و شیوههای تربیتی امام رضا علیه السلام طرحی جامع الأطراف تصویر و ترسیم کرد؛ زیرا یک سری از برخوردها و نکات ریز نقل نشده است. در بسیاری از آنچه هم که بیان شده، همراه با دقت لازم در نقل نبود است... اما از مجموعه آنچه نقل شده و در دست میباشد، میتوان گوشهای از این تابلو را نشان داد و گلی از این بوستان معطر را به عنوان نمونه ارائه نمود و هدیه آورد؛ زیرا نمونهها هم میتواند آن خط کلی را نشان دهد و شاهدی بر «طرح جامع و کامل» باشد.
تربیت جریانی تدریجی است
تربیت جریانی مستمر و فعالیتی تدریجی است که نه مرزمی شناسد و نه زمان و مکان; بلکه به درازای عمر است و به پهنای ابعاد وجودی عالم اکبر، یعنی انسان. درخت تربیت زود ثمر نمی دهد و نباید انتظارداشت یک شبه یا چند ماهه در امر ظریف و پیچیده تربیت معجزه انجام گیرد؛ بلکه باید از سالها قبل از تولد زمینه تربیت صحیح را فراهم کرد و بعد از تولد، بتدریج با صبر و حوصله، به انجام آن پرداخت.
در سیره ائمه اطهار علیهم السلام و دیدگاههای آنان مسایلی چون انتخاب همسر شایسته، لزوم رعایت آداب ازدواج،توجه به مواقع و شرایط انعقاد نطفه، مراقبتهای ایام بارداری و ... حکایت ازاین نکته مهم دارد.
ویژگی های تربیت اسلامی چیست؟
فلسفه تربیتی اسلام با فلسفه تربیتی سایر مکتب ها از جهات مختلف تفاوت دارد. که از جمله آن می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
الهی بودن : سرچشمه تربیت اسلامی، وحی و تعالیم اسلامی است. قرآن کریم تاکید می کند که تربیت و تزکیه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جنبه ی الهی و منشا وحیانی دارد: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبین» اوست که در میان امیین، رسولی از خود آنان برانگیخت که آیاتش را بر آنان تلاوت می کند و آنان را تزکیه می نماید و کتاب و حکمت می آموزد هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکار بودند. (جمعه:2)
قول، فعل و تقریر این مربیان بزرگ الهی در حقیقت به سرچشمه وحی متصل، سازنده و ثمر بخش است.
علاوه بر رهنمودها و معارف قرآن کریم که بسیار عمیق و برنامه جامع زندگی است، گفتار، رفتار و تقریرات اهل بیت علیهم السلام که از آن به سنت تعبیر می شود و طبق نص قرآن کریم و به خواست الهی معصوم و مصون از هرگونه خطایی هستند منبع بسیار گسترده و غنی تربیت اسلامی است. فردی از امام رضا علیه السلام در رابطه با علت وجوب پیروی و اطاعت از اولی الامر سوال کرد، حضرت در پاسخ فرمودند: اگر خداوند برای مردم، امام، قیم، امین و حافظ معین نمی کرد ملت و دین از بین می رفت، سنن و احکام تغییر می کرد بدعت گذاران دستورات و تعالیم اسلام را زیاد و کم می کردند ملحدان در آن تصرف و تغییر به وجود می آوردند و در جامعه اسلامی شبهه ایجاد می شد؛ زیرا همه مردم از نظر عقل و فکر در یک سطح نیستند و نیاز به مربی دارند و (بدون مربی) در موضوعات با هم اختلاف پیدا می کردند و با اختلاف و پراکندگی دیدگاه ها جامعه خود را متلاشی می ساختند. اگر امام و رهبری نبود، جامعه فاسد می شد و شرایع و سنن و احکام و ایمان تغییر پیدا می کرد و مردم فاسد می شدند. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص101)
هدایتگری : از ویژگی های بارز تعلیم و تربیت اسلامی، نقش هدایتی آن است، هدایت انسان بسوی تکامل و سعادت دنیوی و اخروی.
امام رضا علیه السلام در حدیثی گهربار می فرمایند: امام حلال خدا را حلال، و حرام خدا را حرام میکند، و حدود او را جارى مى نماید و از دین خدا دفاع نموده، با حکمت و موعظه نیکو و دلیل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا مى خواند، امام همچون خورشید درخشان جهان است، خورشیدى که دور از دسترس دستها و چشمها در افق قرار دارد، امام، ماه نورانى، چراغ درخشان، نور ساطع و ستاره راهنما در دل تاریکى ها و صحراهاى خشک و بى آب و علف و موجهاى وحشتناک دریاها است. امام همچون آب گوارا بر تشنگان است، راهنماى هدایت و منجى از هلاکت است. (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص: 450)
خرد پروری : تفکر، تدبر، تعقل و خردورزی از اموری هستند که در گفتار امام رضاعلیه السلام درخششی خاص دارد و منجر می شود مخاطب به تعقل و تفکر بپردازد؛چنان که حضرت رضا علیه السلام میفرمایند: لیس العبادة کثرة الصلاة و الصوم، إنّما العبادة التفکّر فی أمر الله عزّ وجلّ؛ عبادت به فراوانی نماز و روزه نیست، بلکه عبادت تفکر در امر خدای والاست. (مسند امام رضا (علیه السلام) ج۱، ص ۷)
نمونه هایی از برخوردهای تربیتی و سازنده
منظور از این عنوان، مواردی است که حضرت رضا علیه السلام در معاشرتها و مقاطع گوناگونی که با افراد مختلف برخورد داشت، گاهی در برخورد به شیوهای عمل میکرد، یا تذکری میداد، یا نکتهای را از اسلام مطرح میساخت و کلاً به نحوی عمل میکرد که سازنده و تربیت کننده باشد و با عمل خود اسلام را در «صحنه عینیت» و در رفتار خویش نشان میداد. بخشی از این حوادث را به عنوان نمونه با عناوین مختلف ذکر میکنیم تا نشان دهنده «هدف تربیتی» و «روش سازنده»ای باشد که در رفتار آن حضرت وجود داشته است:
ارزشگذاری برای انسان
در چشم امام رضا علیه السلام همه افراد، از نظر انسانی مقام و ارزش داشتند و به آنان حرمت میگذاشت و برابری انسانها را در حقوق ملاحظه میکرد، از تحقیر انسانها و پست شمردن آنان و توهین و استهزا، سخت جلوگیری میکرد و شکل و شمایل و رنگ و ثروت و ... ملاک نبود، بلکه «انسان» در نظر او محترم و عزیز بود. حتی غلامان و سیاهان هم مورد عنایت و توجه او بودند و با آنان هم به عنوان یک انسان رفتار میکرد.
رعایت حقوق بشر، در رفتار امام رضا علیه السلام در حد اعلای آن بود. ذکر نمونههایی از این گونه برخوردها مفید است:
- راوی: یاسر، خادم امام رضا علیه السلام است: (6)
امام رضا علیه السلام به ما فرمود:
«اگر من بالای سر شما ایستادم و شما در حال غذا خوردن بودید، بلند نشوید، تا این که از غذا خوردن فارغ شوید. گاهی حضرت، یکی از ما را (برای انجام کاری) صدا میکرد. وقتی گفته میشد: مشغول غذا خوردن است، میفرمود: بگذارید تا غذایش را بخورد، بعد..»(7)
ملاحظه:آنان که خادم، سرایدار، محافظ، دربان، دفتردار، منشی، شاگرد، وردست، همسر و ... دارند، در نحوه برخورد با این افراد، باید برای آنان هم «حق» قائل شوند و بدون رعایت حال آنان، از آنان کار نکشند و دنبال کارها نفرستند، و توجه داشته باشند که گرچه آنان، از جان و دل، خدمتگزاری میکنند و حتی گاهی آسایش و سلامت و جان خویش را در راه دیگران به خطر میاندازند، اما ارزش انسانی دارند و احساسات بشری آنان و حقوقشان باید ملاحظه و رعایت گردد، و چنین فکر نشود که آنان خلق شده و استخدام شدهاند تا برای اینان کار کنند. نباید ضرورتهای اجتماعی را ملاک و مبنای تغییر ناپذیر و پذیرفته شده قرار دارد.
ارشاد معنوی اصحاب
امام رضا علیه السلام آن گونه که شأن امامت است، نسبت به اصحاب خویش و چهرههای ممتاز شیعه، حالت سازندگی اخلاقی و تذکرات سازنده را دارا بود و چنان توجه داشت که اصحابش حتی اندکی هم در دام شیطان و وسوسههای نفسانی نیفتند. کنترل معنویت اصحاب، از برخوردها و تذکرات سازندهاش، از جمله با «بزنطی» و دیگران بر میآید.
اینک مواردی از این نمونه:
- راوی: بزنطی (احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی)(14)
«امام رضا علیه السلام مرکبی را نزد من فرستاد، بر آن سوار شدم و به حضور آن حضرت رسیدم و شب، پیش او بودم. مقداری که از شب گذشت، وقتی خواست برخیزد، فرمود: فکر نمیکنم که الآن بتوانی به شهر برگردی!
گفتم: آری، جانم به فدایت.
فرمود: پس امشب پیش ما بمان و فردا صبح، به برکت خدای متعال برو.
گفتم: چشم، جانم به فدایت.
آن گاه به کنیزش فرمود: ای کنیز! رختخواب خودم را برایش بگستر و ملافه مرا که در آن میخوابم بر روی او بکش و بالش مرا زیر سرش بگذار.
پیش خودم گفت: چه کسی به افتخاری که امشب نصیب من شد دست یافته است؟ خداوند این موقعیت و منزلت را برای من نزد امام رضا علیه السلام قرار داد که به هیچ یک از اصحاب ما نداده است. امام، مرکب خود را برایم فرستاد که سوار شدم، و رختخواب مخصوص خویش را برایم گسترد و من در ملافه او خوابیدم و متکای خویش را برایم نهاد. هیچ یک از اصحاب ما، به این شرف، نایل نشده است.ر همین حال، که امام با من نشسته بود و من در دلم این سخنان را میگذرانم، به من گفت: ای احمد! امیراالمؤمنین علی علیه السلام روزی به عبادت زید بن صوحان که مریض بود رقت، زید، به واسطه آن به مردم فخر میکرد. مبادا نفس تو، تو را به فخر بکشد! فروتنی کن در برابر خدا (یا: به خاطر خدا فروتن باش) و به دستانش تکیه داد و بلند شد...»
ملاحظه: چون ممکن بوده که بزنطی از این موهبت و موقعیت، دچار غرور و خودخواهی شود و به فخر آلوده گردد، امام که از دل او خبر شد، در دم، این تذکر را داد تا او به گناه و خودستایی و ... گرفتار نشود و سالم بماند.
شایان یادآوری است که این ماجرا، به شکلهای گوناگون و عبارات مختلف و به خصوص استناد امام رضا علیه السلام به عیادت حضرت امیر علیه السلام نسبت به زید بن صوحان، یا صعصعة بن صوحان (طبق نقلهای بیشتر) روایت شده است و به نظر میرسد که همه اینها یک واقعه را بازگو میکند که به صورتهای مختلف نقل شده است.