در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۳۱۳۴۹۱
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۸
بزرگان می گویند میان دین و سبک زندگی رابطه‌ای عمیق برقرار است. با  نگاهی به  سیرة  پیامبران و ائمة معصومین (علیهم السلام) می‌توان به اهمیت این موضوع پی برد؛ زیرا سبک و شیوه زیستی ما در زندگی فردی و اجتماعی برگرفته از هنجارها و ارزش‌هایی است که محیط پیرامون ما را احاطه کرده است.

محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ انسان موجودی است دارای عقل و آزادی و سرشار از استعدادهای خدادادی که قابلیت هر نوع شدن را دارد، هم می‌تواند «اعلی من الملائکه» شود که در زندگی فردی و اجتماعی جز در مسیر احسان و خدامحوری و صداقت و امانتداری قدم برندارد و هم می‌تواند «ادنی من البهائم» شود و برای رسیدن به هدف، هر وسیله‌ای را مباح شمارد.

به طور قطع در این صعود و سقوط و چگونه شدن انسان، مهمترین نقش را تعلیم و تربیت ایفا می‌کند؛ زیرا با تعلیم و تربیت صحیح است که استعدادهای انسان شکوفا شده و انسان با سبک و فرهنگ اسلامی آشنا می‌شود و طبعاً در زندگی فردی و اجتماعی از این فرهنگ تأثیر می‌پذیرد. البته این شکوفایی، آشنایی و تأثیرپذیری، مشروط به این است که تعلیم و تربیت مطابق با مبانی کتاب و سنت و عقل باشد، معلم و مربی شایستگی لازم برای تعلیم و تربیت و شناساندن متعلم به خودش را، آنچنان که هست و آنچنان که باید باشد، داشته باشد و آموزش قرآن، تقویت ایمان به اصول دین و احکام و اخلاق در شاگردان، از اولویت‌های برنامة آموزش و پرورش باشد. در این صورت است که نقش تعلیم و تربیت بر چگونه شدن انسان و نهایتاً در زندگی با سبک اسلامی، ثابت می‌شود.

سبک زندگی  دینی از مهم‌ترین ابعاد پیشرفت در جوامع اسلامی است و با تعیین کردن مؤلفه‌ها و شاخصه‌هایی از درون آن می‌توان سبک زندگی امروزی جامعه را تضمین کرد؛ بنابراین سبک‌زندگی که اسلام ارائه می‌دهد، طرح مهندسی ویژه‌ای را برای کاربرد در زندگی فردی و اجتماعی فراهم می‌کند که می‌توان با ارائه و  پیاده کردن این طرح توسط خانواده‌ها و دیگر نهادها در زندگی به تربیت متناسب با اصول و ارزش‌های مورد قبول رسید.

درباره سبک زندگی اسلامی بیشتر بدانیم

منظور از سبک زندگی اسلامی این است که تمامی گرایش‌ها، تمایلات، رفتارها، عقاید، ارزش و مجموعه‌ تلقی‌ها، عادت‌ها، نگرش‌ها، سلیقه‌ها، معیارهای اخلاقی، اقتصادی، سیاسی...، یک فرد یا جامعه در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بر مبنای آموزه‌های دین اسلام و عمل بدان‌ها پایه‌ریزی شود، به‌گونه‌ای که این سبک – چنان‌که مقام معظم رهبری فرمودند- بتواند بخشی از تمدن نوین اسلامی قرار بگیرد.

 از مهم‌ترین ابزارهای پرورشی انسان مطلوب در خانواده، می‌توان به «سبک زندگی اسلامی» که شامل مجموعه‌ای به‌هم‌پیوسته از الگوهای رفتاری در حوزه‌های مختلف حیات بشری است، اشاره نمود؛ سبکی که از دل اصول کشف از مبانی تربیتی، یعنی هستی‌ها و دارایی‌های آدمی برمی‌خیزد و ضمن ایجاد روابط پایدار میان افراد خانواده و یکسان‌سازی رویه‌ها در جامعه، نقش بسزایی در تزکیه روانی، پرورش صفات کمالی، نیل به سعادت و رشد ارزش‌های انسانی دارد. سبک زندگی اسلامی، الگو یا مجموعه نظام‌مند کنش‌های مرجح است، که شیوه‌ای نسبتاً ثابت است و فرد اهداف خود را از طریق آن دنبال می‌کند. منظور از سبک زندگی اسلامی، شیوة زندگی فردی و اجتماعی است که همه یا بیشتر متدینین به اسلام یا قشر مؤثری از جامعة اسلامی به آن عمل می‌کنند و در رفتارشان منعکس می‌شود.

در حوزة مطالعات فرهنگی، سبک زندگی به مجموعه رفتارها و الگوهای کنشی هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنای زندگی اجتماعی باشد، اطلاق می‌شود و نشان‌دهندة کم و کیف نظام باورها و کنش‌های فرد است.

اگر بخواهیم سبک زندگی را بر اساس ساختار اسلامی و ایرانی تعریف کنیم، بهتر است بگوییم که سبک زندگی اسلامی- ایرانی شیوه‌ا‌ی زندگی‌ای است که بر اساس مبانی اسلامی، دینی و سیرة ائمه معصوم طراحی و همچنین بر اساس ساختار، اصول و مبانی فرهنگی ایرانی و عرف جامعة ایرانی انتخاب می‌شود. سبک زندگی اسلامی - ایرانی روشی برای زندگی است که با منش‌ها و فرهنگ اعضای جامعة ایران اسلامی هم‌خوان باشد.

جایگاه تعلیم و تربیت در نگاه اسلام

مسألة تعلیم و تربیت در اسلام آنچنان اهمیت دارد که اولین آیات قرآن کریم که بر پیامبر خدا6 نازل شد، از خواندن و قلم و تعلیم و تعلّم سخن می‌گوید:«...اقْرَأْ وَ رَبُّک الاَکْرَمُ *الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الانسنَ مَا لَمْ یَعْلَمْ » (علق/ 3-5). ویکی از مهمترین اهداف بعثت رسل و انزال کتب از سوی خدای سبحان تعلیم و تزکیه (که همان تربیت است)، بیان شده است: «کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ... » (بقره/ 151)

از طریق تعلیم وتربیت صحیح است که انسان به شناخت انسان «آنچنان که هست» و« آنچنان که باید باشد» دست می‌یابد و بنیانهای فکری و شخصیت رفتاری انسان، بازسازی می‌شود . عمدتاً افراد تاریخ‌ساز و تحول‌آفرین در عرصه‌های مختلف، از همین مدرسه‌ها و مراکز آموزشی برمی‌خیزند؛ از این‌رو، علامه جعفری می‌گوید: «تعلیم و تربیت در دگرگون کردن انسانها نقش اساسی و ضروری داشته و دارد و خواهد داشت»

نسان از منظر قرآن کریم و آموزه‌های حیات بخش اسلامی، دارای جسم و روح است. بنابراین، همچنان که بدن انسان نیاز به تغذیه دارد، روح انسان نیز محتاج تغذیه است. اگر به بدن انسان آب و نان نرسد، به اندک زمانی از کارافتاده و نابود می‌شود، همین طور است جان آدمی اگر تعلیم و تربیت نشود. ولی نکتة مهم این که: بین غذا و متغذی باید سنخیت باشد. غذاى بدن، مادّى و از جنس او است، غذاى روح نیز باید معنوى و از سنخ او باشد. بدن نان و آب مى‏خواهد و با فراگیری مطالب علمی و معارف دینی سیر نمی‌شود، روح نیز، با نان و آب سیر نمی‌شود بلکه  غذا از جنس خودش می‌خواهد و غذای جان، علوم و معارف الهی است. او لقاء اللّه مى‏خواهد، زیرا جانها و قلبها با یاد خدا به آرامش می‌رسد: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوب‏» (رعد/ 28)

به تعبیر دیگر، همچنانی که غذای تن، مأکولات و مشروبات مادی است، غذای روح و جان آدمی، معنویت و اخلاق و علم همراه با حلم و تقوا است که این غذا در هر سفره‌ای نیست. تنها سفره‌ای که برای تغذیة روحی معرفی شده، قرآن کریم است که رسول خدا 6 آن را سفرة گستردة خدا می‌داند: «القرآن مأدبه الله... » بدیهی است که مهمترین راه تغذیة روح، یعنی فراگیری علوم و معارف، تعلیم و تربیت است.

تربیت دینی به چه معناست؟

با عنایت به تعاریف ارائه شده از دین و تربیت، این‌گونه می‌توان گفت که تربیت دینی بخشی از تربیت در معنای عام نیست، بلکه غایب تربیت و یا تربیت مطلوب محسوب می‌شود، زیرا هدف نهایی تربیت آن است که متربّی خویش را ربوبی سازد؛ بنابراین تربیت مطلوب همان تربیت دینی است؛ از همین‌رو است که برخی معتقدند: «تربیت دینی به معنی اعم محدود به مسائل اعتقادی، معنوی و یا اخلاقی نمی‌شود، بلکه رفتار و اندیشه‌ آدمی را در سایر ابعاد فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، اجتماعی، عاطفی و هیجانی در برمی‌گیرد و در یک کلمه شخصیت انسان را پوشش می‌دهد»

تربیت دینی به‌منزلة یک ترکیب می‌تواند بر دو معنا دلالت کند؛ الف) تربیتی که منسوب به دین است؛ یعنی تربیتی که محتوا خود را از دین می‌گیرد؛ در مقابل تربیتی که محتوای خود را از غیر دین، مثلاً از تجربه و عقل و علم بشری، می‌گیرد؛ ب) تربیتی که برای دین است؛ یعنی تربیتی که در خدمت اهداف دین است، خواه محتوای آن از دین گرفته شده باشد یا نباشد. بحث اصلی تربیت دینی در اسلام این است که چه کنیم که متربّی آیین‌مدار و ملتزم به دین باشد.

وقتی که بحث آیین مداری یا دین‌داری را مطرح می‌کنیم، این بحث به چگونگی تحقق کفر و ایمان در تربیت دینی مربوط می‌شود و نقطه شروع تربیت دینی که تحقق ایمان و تلاش یک مربی دینی است، از اینجا شروع می‌شود که فردا ابتدا متربّی را مؤمن کند، از کفر بیرون بکشد، سپس کاری کند که چهار نوع رابطه او با خودش، با طبیعت، با جامعه و با خدا به شکل خاصی درآید. در دین برای هر یک از این‌ها، دستورالعمل و روش‌هایی ارائه می‌دهد که با شیوه یک شخص سکولار و غیر‌متدین متفاوت است؛ بنابراین آنچه در مفهوم تربیت دینی، ما به دنبال آن هستیم، مؤمن‌سازی و تغییر روابط چهارگانه است که هر شخص می‌تواند، داشته باشد. در ساختار آموزش‌هایی که از طریق وحی صورت می‌گیرد، این نقشی است که ما به تربیت دینی می‌دهیم.

دکتر رهنمایی در میزگرد تعلیم و تربیت دینی به تربیت دینی پرداخته است؛ از مجموعة مطالب ایشان چنین فهمیده می‌شود که تربیت دینی مجموعه‌ای از اقدامات و تدابیر (هدایت، نظارت، فراهم آوردن زمینه‌ها و از بین بردن موانع) است که موجب ملکه شدن آموزه‌های دینی در متربی می‌شود؛ لازم به ذکر است که ایشان میان تربیت دینی و تعظیم دینی تفاوت قائل می‌شودند و معتقدند هر تربیتی مستلزم تعلیم است؛ اما هر تعلیم دینی، مستلزم تربیت نیست.

زارعان نیز در مقالة «تربیت دینی، تربیت لیبرال» به تعریف تربیت دینی پرداخته‌اند. از نظر ایشان تربیت دینی دو معنا دارد: معنای عام و معنای خاص؛ معنای عام آن که با تربیت اسلامی مترادف است. تربیت دینی در این معنا اختصاص به بعد اعتقادی ندارد و سایر ابعاد شخصیت متربی، مانند بعد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را نیز شامل می‌شود. تربیت دینی به معنای خاص را می‌توان تربیت ایمانی نامید.

 مراد از تربیت دینی در این معنا این است که شرایطی برای متربی فراهم آید تا ایمان او تقویت شود و جایگاه خود را در کل هستی بیابد؛ اما از آنجا که ایمان دو بعد دارد: بعد درونی، یعنی ارتباط قلبی با خالق جهان و بعد بیرونی یعنی عمل بر اساس آن ارتباط، تربیت دینی هم شامل پرورش بعد درونی ایمان و هم شامل پرورش بعد بیرونی آن است. با توجه به این معنا می‌توان «تربیت دینی را شکوفا کردن فطرت توحیدی انسان و تجلی آن در عمل عبادی وی تعریف نمود»

سخن پایانی

به طور کلی می توان گفت سبک زندگی اسلامی شامل گستره ی وسیعی از رفتارها و گفتارها می شود که پیامبر اسلام و پس از ایشان، اهل بیت در زندگی خود به کار می برده اند؛ ولی اکنون باید تلاش کرد تا این سبک و شیوه ی اسلامی در زندگی افراد نهادینه شود؛ و این ممکن نخواهد بود مگر با به کار بردن سیره ی عملی ایشان به عنوان یک الگوی برتر در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی.

 می بایست برای نهادینه کردن این سبک در زندگی، مؤلفه های آن را شناخت و راهکارهایی نیز در جهت به کار بردن این سبک اسلامی در زندگی ارائه داد. داشتن سبک زندگی اسلامی باعث می شود که یک جامعه ‎ی آرمانی و مدینه ی فاضله ای که در آن همه ی افراد برای رسیدن به خواسته های خود و دیگران در تلاش اند، ایجاد شود.

در چنین جامعه ای روحیه ی همکاری بین شهروندان تقویت می­شود و مشکل ‎های اقشار مختلف جامعه خود به خود حل خواهد شد. بنابراین نقش تربیتی زن به عنوان مادر و عامل مهم رهبری در تربیت فرزندان بسیار مورد اهمیت است که در واقع از یادگیری زبان گرفته تا تربیت فرهنگی و اجتماعی او تأثیر بسزایی دارد.

ارسال نظر