به گزارش پایگاه خبری دانا روسیه تزاری از ابتدای سده هجدهم میلادی با اصلاحات پطر به عصر جدید صنعتی وارد شد و سیاست نگاه به شرق، گسترش مناطق تحت سلطه و دسترسی به آب های آزاد و تحکیم مناسبات تجاری و نظامی را در پیش گرفت. در راستای تحقق همین هدف ها بود، مناطق همجوار روسیه برای این امپراطوری دارای اولویتی ویژه شدند. به همین دلیل هم قفقاز به عنوان مهمترین منطقه مجاور روسیه می بایست تحت سلطه قرار می گرفت. این منطقه با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی و اقتصادی خود، می توانست عمده ترین تأمین کننده منابع انرژی و مواد اولیه مورد نیاز کارخانجات نوپای روسیه باشد. منابع انرژی، پنبه، پشم، غلات، نیروی کار ارزان و بازار وسیع قفقاز از دیگر جاذبه های اقتصادی قفقاز بود که توجه روسیه را به این منطقه جلب می کرد. به همان اندازه که ثروت های قفقاز برای روسیه تزاری اهمیت داشت، راه وسیعی که پس از اشغال این منطقه، به طرف شرق باز می شد نیز برای این دولت وسوسه انگیز بود؛ چنانکه روس ها به قفقاز به عنوان پایگاه استراتژیک نیز می نگریستند. همچنین تسلط بر منطقه قفقاز کلید ورود به ایران و تسلط بر آن بود تا اینکه در زمان صفویه و قاجاریه تسلط بر این مناطق باعث مناقشه این سلسله ها با روسیه تزاری شده بود. به این ترتیب سیاست های توسعه طلبانه امپراطوری تزاری که از دوران پطر کبیر تا سده نوزدهم میلادی، ادامه پیدا کرد و در این برهه بود که آتش جنگ برای دست یابی بر قفقاز شعله ور شد.
جدایی قفقاز از ایران
دودمان قاجار در ۱۲۰۰ قمری که آقا محمدخان توانست ایران را بعد از یک دوره طولانی ضعف و ناتوانی متحد سازد، به قدرت رسید. وارث او فتحعلی شاه بر کشوری روبه رونق و بالنسبه امن حکم می راند اما وظیفه خطیر او این بود که بکوشد تا سلطه دولت مرکزی را بر ایران دوباره برقرار کند اما با روی کار آمدن فتحعلی شاه نظم عمومی در مملکت دچار تشتت شد. روسیه قلمرو خود را در قفقاز گسترش داد و چون سودای دسترسی به آبهای گرم در سر داشت، کوشش بسیاری برای محقق شدن این امر انجام داد و این اصل سیاسی را که پتر کبیر موسس دولت جدید روسیه طرح کرده بود، همیشه مورد توجه داشت.
دست اندازی به خاک قفقاز که ساکنان آن از نژادهای مختلف تشکیل یافته و سکنه آن طالب خودمختاری بودند، بدان جهت که قفقازیه مرکزی و جنوبی همیشه جزیی از کشور ایران محسوب میشد و با تمامیت استقلال ایران بستگی داشت، خواه و ناخواه موجب بروز جنگ میان ایران و روسیه بود به ویژه که بیشتر سکنه قفقازیه شرقی یعنی مردم بلاد گنجه، شیروان، تالش و باکو مسلمان و هواخواه حکومت ایران بودند و بیعت از یک مسلمان را بر اطاعت از حکومت تزاری روسیه ترجیح میدادند، بنابراین مقدمه کوچکترین تعرض قوای روسیه به ولایات مسلماننشین قفقاز دربار ایران را بدان ناحیه متوجه میساخت و این تعرض از زمان آغامحمدخان قاجار آغاز شده بود.(۱) دوره نخست جنگهای ایران و روس به فرماندهی عباس میرزا - فرزند فتحعلی شاه - چهار سال بعد از مرگ آقامحمدخان در منطقه اچمیادزین شروع شد، این نخستین برخورد از سلسله جنگ هایی بود که به مدت ١٠سال میان ارتشهای ایران و روسیه اتفاق افتاد. این دوره با انعقاد عهدنامه گلستان و جداشدن ارمنستان، گرجستان، آبخاز، سامگرلو، گوریا و ایمرتی، چچن، اینگوش یا به عبارت بهتر بخش اعظم منطقه قفقاز از ایران همراه بود. ١٢ سال بعد از انعقاد عهدنامه گلستان، سپاهیان ایران بار دیگر در گنجه رو در روی ارتش روسیه تزاری قرار گرفتند و با وجود رشادتهای بسیار، عباس میرزا مجبور شد، پس از تحمل شکستی سنگین با ارایه پیشنهاد ترک مخاصمه به روسها، پای میز صلح بنشیند. صلحی که در روستای ترکمانچای به ثمر نشست اما همچون نوبت قبل گران تمام شد و بقیه منطقه قفقاز را نیز از نقشه سیاسی ایران زدود.
بنابراین به طور کلی ایران در دوران فتحعلی شاه ۲ بار با روسیه به نبرد پرداخت که جنگ نخست در سال های ۱۲۱۹ تا ۱۲۲۸ قمری و جنگ دوم در سالهای ۱۲۴۱ تا ۱۲۴۳ قمری به وقوع پیوست. در خلال این جنگ ها ایران بخش وسیعی از قلمرو خود را در قفقاز از دست داد. جنگ دوم ایران و روسیه به انعقاد قرارداد ترکمنچای در یکم اسفند ۱۲۰۶ خورشیدی/۱۲۴۳ قمری منجر شد که به موجب آن اتباع روسیه و بعدها اتباع دیگر کشورها از امتیازات برونمرزی برخوردار شدند. برای امضای این پیمان از طرف فتحعلی شاه، میرزا ابوالحسنخان شیرازی و اللهیارخان آصفالدوله و از طرف امپراتوری روسیه، ایوان پاسکویچ حضور داشتند؛ عهدنامه ای که در ۲ بخش سیاسی و بازرگانی، به ترتیب در ۱۶ و ۹ مادّه، تنظیم شده بود که هر کدام شرایط سنگینی را به مردم و حکومت ایران تحمیل میکرد. به موجب عهدنامه ترکمانچای، علاوه بر ایالت هایی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده بود، ایالت های دیگری هم به این دولت واگذار شد.
علت شروع جنگ دوم ایران و روسیه تزاری
در خصوص شروع دوره دوم جنگ های ایران و روسیه دیدگاه های مختلفی وجود دارد. عدهای علل فوری جنگ را عبارت از نیاز مبرم عباس میرزا به ترمیم شهرت خدشه دار شده خود در اثر جنگ اول(که به عهدنامه گلستان منجر شد) به دست روسیه، فشار صدراعظم الهیارخان قاجار بر روی او برای تجدید جنگ و تبلیغ جهاد از طرف روحانیون و مجتهدانی مانند سیدمحمد اصفهانی می دانند و گروهی کامیابی ارتش ایران در جنگ با ترکان عثمانی و روح انتقامجویانه ایرانیان و دیپلماسی انگلیس را که به نوبه خود تلاش می کرد که جنگ تازهای را میان روس ها و ایران برانگیزد و اینگونه موقعیت روس ها را در خاور نزدیک و میانه به مخاطره بیاندازد به عنوان علت جنگ نام می برند، اما برخی دیگر از مورخان بر این عقیده هستند که در عهدنامه گلستان روس ها عمداً خطوط مرزی را تعیین نکردند تا هر موقع بخواهند در سر حدات فتنه بر پا کنند و بهانه جنگ را به دست آورند.
یک دیدگاه دیگر این است که روسیه از آنچه در طول ۱۰ سال جنگ با عهدنامه گلستان به دست آورد خشنود بود اما فتحعلیشاه که بخش عمده قفقازیه را از دست داده و سه میلیون مردم مسلمان اتباع ایران ساکنِ قفقاز را بدون حامی در اختیار دولت تزار روس گذاشته بود، هرگز نمی توانست مقررات عهدنامه گلستان را بر خود هموار کند.
برخی از نتایج و پیامدهای منفی قرارداد ترکمانچای
جنگ های ایران و روسیه و عهدنامه های گلستان و ترکمانچای صفحات ذلت باری از تاریخ ایران در دوره قاجاریه به شمار می آید از دست رفتن سرزمین زرخیز و پرجمعیت مانند قفقازیه جنوبی و گرجستان و ارمنستان هرچند که از لحاظ اراضی و اقتصادی جبران ناپذیر بود اما در برابر مقررات دیگر عهدنامه ترکمانچای از قبیل محدودیت ارضی ایران، سلب مالکیت ایران از دریای خزر، برقرار شدن حق قضاوت کنسولی کاپیتولاسیون قضایی درباره اتباع روسیه که لطمه شدیدی به استقلال سیاسی و قضایی ایران وارد آورد، قابل تحمل بود. روسیه با عقد پیمان ترکمانچای نفوذ سیاسی خود را در ایران برقرار ساخت.
دورویی و خیانت انگلیس در جنگ های ایران و روسیه یکی دیگر از علل شکست ایران در جنگ های قفقازیه و تسلیم دربار ایران در برابر مطامع استعماری روسیه بود. انگلیس که همواره مصالح و منافع ملت ایران را فدای مطامع خویش می کرد در خصوص جنگ های ایران و روس نیز در سیاست خائنانه ای در خفا با دولت تزاری روس برای تسلط بر ایران همداستان شد، شاه و درباریان ساده لوح ایران را فریب داد و با وجود آنکه طبق پیمان با ایران متعهد و ملزم بود که ایران را در برابر حملات دولت ثالث حمایت کند، هنگام ضرورت از کمک و یاری چشم پوشید و ایران را در برابر رقیب زورمندی مانند روسیه تزاری تنها گذاشت.
بدیهی است که کشمکش ها و اختلافات بیمورد ۲ دولت بزرگ اسلامی ایران و عثمانی خود عامل بزرگی برای پیشرفت سیاستهای استعماری روس و انگلیس به شمار میآمد، اگر میان ۲ دولت همجوار و هم کیش ایران و عثمانی وحدت و اتفاق و اتحاد نظامی برقرار میشد در جبهه قفقازیه و همچنین جبهه بالکان از پیشرفت و نفوذ نظامی روسیه به خوبی جلوگیری به عمل میآمد. (۳)
منافع:
۱- ایران در دوره سلطنت قاجاریه، علی اصغر شمیم، انتشارات مدبر، ۱۳۸۴، ص۱۰۶، ۱۰۷
۲- عهد قاجار، ونس مارتین، ترجمه حسن زنگنه، نشر ماهی، تهران، ۱۳۹۷، ۵۴
۳-ایران در دوره سلطنت قاجاریه، علی اصغر شمیم، انتشارات مدبر، ۱۳۸۴، ص۱۰۶، ۱۰۷